۸ اسفند ۱۳۸۴

هيجده روز ديگر تا آزادي گنجي

در نوشته ي قبلي ام آورده بودم كه بايد به فكر روزشماري براي آزادي اكبر گنجي باشيم- اگر چه مسلما ديگر زندانيان اينچنيني نيز مستحق اقداماتي از اين دست هستند و از اين بابت نبايد تفاوتي قائل شد ولي اين يكي به دليل شخصيت بين المللي و موقعيتش در داخل، ديگر به سمبل و نمونه اي از زندانيان سياسي در ايران مبدل شده است و از اين بابت هر چه انجام گيرد گويا براي همه ي زندانيان انجام مي شود - و در صدد بودم شايد با اين سواد نصفه ام از اينترنت و كامپيوتر بتوانم چيزي دست و پا كنم كه با خبر شدم در برنامه ي ميزگردي با شما در صداي آمريكا عينا همين پيشنهاد از طرف آقاي نوري زاده هم اعلام شده. به هر حال اگر چه اين موضوع مي تواند خود مستمسكي براي انواع اتهام ها شود، ولي آنچه كه از اهميت بيشتري برخوردار است گرامي داشت آرادي زندانيان سياسي است كه معنائي جز ارج گزاردن به آزادي بيان ندارد.
امروز 18 روز به خاتمه ي محكوميت اكبر گنجي؛ سمبل آزادي بيان در ايران مانده است و اين روزهاي پاياني - اگر با انواع اتهام هاي من در آوردي ديگر ادامه نيابد - شايسته است كه همچنان به ياد او و تمام زندانياني كه براي آزادي بيان جانفشاني كرده اند بگذرد.
آخرين اطلاعات كه از خانوادخ ي گنجي اعلام شده است در زير آورده شده است.


شفيعي از ملاقات خانواده‌ي گنجي با وي خبر داد
مدير كل زندان‌هاي تهران:
مجموعه‌اي كه گنجي در آن نگهداري مي‌شود، يك سوئيت كامل با سرويس و حياط است

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فقه و حقوق - حقوق سياسي
معصومه شفيعي با ارسال نمابري، از ملاقات خانواده گنجي با وي خبر داد.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران، همسر گنجي با ارسال نمابري به ايسنا، آورده است كه گنجي از نظر جسمي هيچ تفاوتي نكرده و مثل ماه‌هاي گذشته بسيار لاغر و نحيف است.
وي با ادعاي اين كه گنجي با هيچ كس اجازه‌ي ملاقات ندارد، به مشكلات جسمي و معاينه‌ي وي توسط پزشك متخصص زندان اشاره و عنوان كرده است كه با وجود توصيه پزشك تاكنون اقدامي در اين موارد صورت نگرفته است.
شفيعي در اين نمابر مدعي شده است كه گنجي از شهريور تاكنون به صورت انفرادي نگهداري مي‌شود.
وي همچنين عنوان كرده است كه همسرش طي ماه هاي شهريور و آذر هيچ ملاقاتي نداشته و در بقيه ماه‌ها يك بار با خانواده ملاقات كرده است.
شفيعي عنوان كرده است كه روز 26 اسفندماه محكوميت 6 ساله‌ي گنجي به پايان مي‌رسد.
سالاركيا، معاون امور زندان‌هاي دادستان تهران درباره وضعيت گنجي و اظهارات همسر وي به خبرنگار حقوقي ايسنا گفت: ملاقات‌هاي وي آزاد است و در فضايي كه در اختيار دارد تمام امكانات لازم هم وجود دارد و مشكل خاصي از نظر مكاني براي وي وجود ندارد.
سهراب سليماني، مديركل زندان‌هاي تهران نيز با بيان اين‌كه گنجي به صورت انفرادي نگهداري نمي‌شود، به خبرنگار حقوقي ايسنا گفت: حال اكبر گنجي خوب است؛ وي تحت كنترل است و مشكل خاصي ندارد.
وي افزود: مجموعه‌اي كه وي در آن نگهداري مي‌شود يك سوئيت كامل با سرويس و حياط است.
انتهاي پيام
کد خبر: 8412-03101


۲ اسفند ۱۳۸۴

اميدي؛ و ديگر هيچ

بيست و هفت روز مانده به پايان محكوميت اكبر گنجي، مرد حادثه ساز و پر جنجال جمهوري اسلامي كه نامش مخصوصا در اين يك سال اخير بسيار بر سر زبان هاي كشورها و سازمان هاي مدعي دفاع از حقوق بشر و زندانيان سياسي بوده است. خبرهاي دريافتي از تنها عنصر مرتبط با او حكايت از شرايط نا مناسب جسمي و روحي او دارد. او كه تا همين چند ماه پيش - چند روزي قبل از انتخابات بحث برانگيز رياست جمهوري - با قدرت و راسخ روي پاهاي خودش راه مي رفت و با لبخندي تقريبا دائمي خبرنگاران و بازديد كنندگانش را همراهي مي كرد، بسيار بعيد مي نمايد تا دوباره او را آنچنان كه به زندان رفت ببينيم.
اينك و پس از كمتر از يك ماه خواهيم ديد كه سياست گزاران حكومتي با اين تيغ ماهي مانده در گلو چه خواهند كرد، آيا مردي كه چنان از تاب و توان افتاده را تاب خواهند آورد يا باز هم در پيچ و خم دادگاه ها و بازجوئي ها آرام را از او خواهند گرفت. او؛ هر كه بود و هر چه كرد، اينك نمادي است از اعتراض و بيداد. اين هر دو شايد براي آن كه او را بر جرم هاي فرضي كرده و ناكرده اش ببخشائيم، كفايت كند و باور كنيم آنچه كه بر او رفت مستحق هيچ انساني نيست، و از همين رو در خور احترامي دوچندان.
شايد جا داشته باشد تا دوستان بيشتر آشنا به امور اينترنت و وبلاگ روزشماري تدارك ببينند تا همگان روز به روز رسيدن زمان موعود را فرياد بزنند و از اين راه قدمي هر چند كوچك در راه هم دردي با او و همسر و دختران زجر كشيده اش برداشته باشيم.
آخرين گزارش خانم شفيعي را به عنوان سهم كوچك آگاهي بخشي در زير در اختيار خوانندگان گذاشته مي شود. اميد كه او را دوباره زنده و سالم در كنار خانواده اش ببينيم.

متن آخرين نامه همسر گنجي:
امروز، دوشنبه ، 1 اسفند 84 دقيقاً 171 روز است كه آقاي گنجي در انفرادي امنيتي 2 الف متعلق به حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران به طور غيرقانوني و در حداقل شرايط زيستي يك انسان به سر مي‌برد. آخرين مرخصي ايشان حدود 9 ماه پيش بود. آخرين ملاقات ما 2 هفته پيش بود. از نظر جسمي شرايط مطلوبي ندارد كه امر با توجه به نگهداري ايشان در شرايط بسيار سخت انفرادي و در محدوديت بسيار شديد غذايي و دارويي و حتي بعضا محروميت از جيره دولتي، دور از انتظار نيست.
از كمر درد، زانو درد شديد، ناراحتي‌هاي مزمن گوارشي- كه در اثر كمبود مواد غذايي و حذف كامل ميوه و سبزيجات ايجاد شده- ، واريس، ضعف شديد جسماني، پايين بودن فشار خون و ... رنج مي‌برد. گنجي را در بند 2 الف به حال خود رها كرده اند؛ آنها سعي كرده و مي‌كنند كه گنجي را فراموش كنند و اين فراموشي را به افكار عمومي نيز سرايت دهند. گوش شنوايي نيست كساني كه رسيدگي به امور مردم را تكفل كرده‌اند به تنها چيزي كه توجه ندارند و اهميت نمي‌دهند حقوق همين مردمي است كه از بركت وجود آنان به اين پست و مقام رسيده‌اند. به نظر مي‌رسد كه عقب‌نشيني در صحنه بين المللي بايد با ظلم و جور داخلي جبران شود.
دقيقا 28 روز ديگر محكوميت 6 ساله آقاي گنجي پايان مي‌يابد. براي رسيدن آن روز لحظه شماري مي‌كنم. اميدوارم روزي برسد كه ديگر مجبور نباشم مظالم رفته بر خود و عزيزانم را روي كاغذ بياورم تا بلكه فرياد رسي بيابم.
آنان فكر مي‌كنند اگر نام گنجي را از رسانه‌ها و مطبوعات داخلي حذف كنند، رفتار غيرانساني آنان با گنجي و گنجي‌ها نيز فراموش مي‌شود.
سرنوشت محتوم و اسف بار عاملان به اين شيوه‌ها با نگاهي گذار به تجربه رژيم بعث عراق و رژيم‌هاي غيردمكراتيك بلوك شرق در سال‌هاي اخير عبرت آموز است.
منبع سايت خبري روز آنلاين
http://www.roozonline.com/01newsstory/014172.shtml

۲۴ بهمن ۱۳۸۴

شيرين عبادي و عمادالدين باقي

تازه قصد داشتم بگويم كه از شيرين عبادي هم به عنوان وكيل اكبر گنجي و هم به عنوان دارنده ي جايزه ي نوبل خبري نيست ... كه اين مقاله را در روزنامه ي اينترنتي ايران ما خواندم. مطلبي است منصفانه و معقول، آن هم در سطح جهاني. شايد بد نباشد در كنار اين به سر مقاله ي شرق يكشنبه هم كه با قلم عماد الدين باقي به نام "بحران كجاست؟" نگاشته شده است نگاهي انداخته شود و سير تاريخي حركت بر عليه كاريكاتورهاي مسئله ساز بازخواني شود.

ایران عراق نیست
مقاله مشترکا نوشته شده شيرين عبادي با محمد سهیمی -
ايران ما - شیرین عبادی فعال حقوق بشر ودارنده جایزه صلح نوبل در مقاله ای که مشترکا با محمد سهیمی استاد مهندسی شیمی دانشگاه های آمریکا به رشته تحریر در آورده به آمریکا هشدار داد که ایران عراق نیست.
به اعتقاد شیرین عبادی آمریکا نمی تواند مشکل اتمی ایران را از را ه حمله نظامی یا قرار دادن پرونده ایران در شورای امنیت حل کند ، زیرا به رغم آنکه اکثریت مردم ایران با تندروها مخالف هستند اما در عین حال همگی خواهان ادامه برنامه های هسته ای هستند چون آنرا مایه افتخار کشور کهن خود می دانند.
عبادی مقاله خود را با انتقاد از سیاست های آمریکا آغاز ومی نویسد : حقیقت احترام به حقوق بشر ونظام سیاسی دمکراتیک بعنوان مهمترین راهبردهای بازدارندگی فعال در میان هیاهوی تهدیدی که ممکن است توانایی هسته ای کشورها ازجمله ایران ایجاد کند گم شده است. این حقیقت در میان عصبانیت وخشم بین المللی در مورد آغاز مجدد فعالیت های جزئی ومحدود برنامه های هسته ای ونیز سخنان محمود احمدی نژاد درمورد اسرائیل به فراموشی سپرده شد.
زمانیکه که آمریکا وهم پیمانانش در دهه هفتاد شاه را تشویق به آغاز برنامه های هسته ای ایران کردند در واقع سهم عمده ای را در خلق "هیولای فرانکنشتاین" جنجالی امروز ایفا کردند. این در حالی است که اگر آنها شاه را تشویق به اصلاحات سیاسی ، احترام به حقوق بشر وآزادی زندانیان سیاسی می کردند تاریخ به شکل دیگری رقم می خورد.
طی سی سالی که از این آغاز گذشت ، هند ، آفریقای شمالی ، اسرائیل وپاکستان به کلوپ اتمی پیوستند، اما به اعتراف اکثریت مردم کشورهای دارای دمکراسی در میان آنها کم آزارترین آنها می باشند.
در دهه هشتاد رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی اقدام به ساخت بمب اتمی کرد ، اما دولت دمکرات نلسون ماندلا آنرا تفکیک کرد ، هند نیز زرادخانه هسته ای دارد اما تعداد محدودی این تصور را دارند که بزرگترین دمکراسی جهان تهدیدی برای جهانیان باشد.
به اعتقاد شیرین عبادی در این شرایط هم نمی توان گفت که اسرائیل اولین استفاده کننده از سلاح اتمی درخاور میانه باشد.
اما برنامه اتمی کره شمالی یک تهدید محسوب می شود زیرا برنامه هایش محرمانه ورهبرش منزوی است .
زرادخانه هسته ای پاکستان هم خطرناک است زیرا ساختار حکومتی آن نظامی بوده وکشوری مملو از تندروهای اسلامگرا که سهم عمده ای در تشکیل جنبش طالبان داشتند وبه عبدالقدیر خان اجازه اداره سوپر مارکت اتمی داده بود ، حکومت می کند.
برنامه های اتمی ایران از سال 1997 که محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب به قدرت رسید سرعت بیشتری به خود گرفت این در شرایطی بود که ایران درحال توسعه روزنامه نگاری ومطبوعات مستقل بود در شرایطی که پارلمان اصلاحگرای سال 2000 هنوز انتخاب نشده بود.
اصلاحگراها از انجام برنامه های هسته ای حمایت کردند اما خواهان برنامه هایی شفاف همسو با تعهدات بین المللی ایران شدند واین خود نشانگر ان بود که این برنامه ها تحت کنترل باقی خواهد ماند.
اما به جای آنکه جنبش دمکراتیک نوپای ایران که زمینه شفافیت اتمی را فراهم کرده بود مورد حمایت قرار گرید آمریکا حملات گسترده ای را علیه ایران ترتیب داد.
در شرایطی که خاتمی پیشنهاد گفتگو ی آمریکایی ـ ایرانی را داده بود آمریکادستور ممنوعیت ورود دانشمندان ، هنرمندان ومؤلفین ایرانی را به خاک آمریکا داد ، به رغم کمک دولت خاتمی به آمریکا در افغانستان بوش ایران را یکی از محورهای شرارت توصیف کرد.
با ورود به سال 2003 کاملا مشخص شد که اصلاحات خاتمی متوقف شده لذا جهان اهمیت بیشتری به برنامه های اتمی از خود نشان داد .
حمله به ایران تنها باعث افزایش احساسات ملی مردم ایران خواهد شد، ایران عراق نیست ، اگر روحیه میهن پرستی شدید ایرانی ها ورویکرد شهادت طلبانه شیعیان را در نظر بگیریم هر نوع اقدام نظامی می تواند واکنشی را در پی داشته باشد که تمامی منطقه را تحت الشعاع خویش قرارداده وباعث مرگ بسیاری وتخریب نه تنها اقتصاد منطقه بلکه تمامی جهان خواهد شد.
اعمال تحریم های سازمان ملل علیه ایران نیز نتایج معکوسی خواهد داشت ومی تواند ایران را تشویق به خروج از معاهده منع تکثیرتسلیحات هسته ای وپروتکل اضافی آن کند . دراینجا این سئوال مطرح می شود که آیا جهان آمادگی زندگی در چنین شرایطی را دارد؟