۸ آبان ۱۳۸۵

استراتژی پیشنهادی عباس عبدی برای حضور انتخاباتی اصلاح طلبان

کارگزاران-کیوان مهرگان:انتخابات به مثابه المپیک احزاب است. هر حزب می کوشد ورزیده ترین، کارآمدترین و نیرومندترین کادرهای خود را به تناسب اهمیت جایگاه نهاد انتخاباتی روانه رقابت های حساس کند. اگر همین منطق را بپذیریم، طبیعی است که رقابت ها باید در چارچوب قاعده ها و قانون های مشخص انجام گیرد. یعنی از تایید صلاحیت ها تا زمان رقابت ها و نیز بر سر کار آمدن یک حزب، ائتلاف یا جریان سیاسی فکری خاص این قوانین همچنان تعیین کننده بازی انتخابات است، اما با توجه به اینکه در عرصه سیاسی قوانین از نگاه احزاب و گروه ها تفسیربردار است عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی گروه های اصلاح طلب را به ارزیابی شرایط سه گانه فوق جهت تصمیم به شرکت یا عدم شرکت در انتخابات دعوت می کند. او معتقد است؛ اصلاح طلبان باید برای سه رکن فوق تحلیل داشته باشند و براساس اتفاقاتی که رخ می دهد، برنامه خود را با موضوع انتخابات پیش ببرند.
عبدی علاوه بر سه رکن فوق بر این باور است که در ایران، انتخابات معطوف به ساختار قدرت نیز هست و این رکن کلیدی ترین ارکان چهارگانه انتخابات در ایران است.چکیده تحلیل عبدی درباره انتخابات پیش رو و توصیه های او به اصلاح طلبان را در گفت وگو با کارگزاران می خوانیم.
یکی از دغدغه های اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو فراهم بودن فضای رقابتی است. با توجه به تجربه هایی که در این زمینه وجود دارد و نیز تغییر و تحولات جدیدی که در حوزه نقادی در مدیران انتخاباتی انجام شده است، فکر می کنید یک فضای رقابتی در انتخابات پیش رو شکل بگیرد؟
اگر از نظر جناح حاکم نگاه کنیم، به چه دلیل باید چنین امکانی را فراهم کنند؟ آن جناح هزینه های زیادی داده است که سیستم یک سطح و یکدست شود بنابراین چرا باید چنین امکانی را فراهم کند؟ همچنین آیا جناح اصلاح طلب چنان قدرتمند شده است که بتواند یک رقابت عادلانه را تحمیل کند؟ یا آنها خیلی ضعیف (حتی از قبل) شده اند که دیگر توان حفظ خود را هم ندارند؟
آیا شرایط بین المللی به گونه ای است که جناح حاکم شرایط یک رقابت عادلانه را فراهم کند؟ من معتقدم هیچ کدام از این شرایط وجود ندارد و شرایط بین المللی هم به گونه ای است که تاثیری بر نحوه برگزاری این انتخابات ندارد. چگونه باید به این دغدغه پاسخ داد؟
به اعتقاد من اصلاح طلبان کاری که باید بکنند این است که تکلیف فعالیت خود را منوط به شرایط این انتخابات نکنند بلکه برعکس باید به نحوی برنامه ریزی کنند و برای خود تعیین تکلیف کرده باشند که این تعیین تکلیف به نوبه خود بر فضای انتخابات هم تاثیرگذار باشد.
مبنای عادلانه و رقابتی خواندن یک انتخابات دموکراتیک چیست که اصلاح طلبان باید تکلیف خود را با توجه به آن معین کنند؟
در مورد هر انتخابات در همه جای جهان چند رکن وجود دارد. اگر به این موارد توجه کنیم، می توانیم نتیجه بگیریم هر گروه سیاسی اولا در چه وضعی است، ثانیا چگونه باید وضع خود را پیش از انتخابات آرایش کرده باشد.
قبل از اینکه این گزاره ها را یادآوری کنیم این نکته را مورد تاکید قرار می دهیم که انتخابات فرصت مناسبی است برای اینکه احزاب و گروه ها تا حرف خود را بیان کنند و این مسئله تا قبل از تعیین صلاحیت ها باید کماکان در دستور کار احزاب باشد.
اما از روز تعیین صلاحیت ها به بعد انتخابات سه رکن اساسی دارد که معتقدم اصلاح طلبان درباره این سه رکن باید تحلیل درستی داشته باشند. چون براساس نوع تحلیلی که از این سه رکن دارند، بحث شرکت یا عدم شرکت در انتخابات موضوعیت پیدا می کند. یعنی قبل از این نمی توان به طور قطعی درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات موضع گرفت؟
ما به هیچ وجه نمی توانیم قبل از اینکه درباره این سه رکن تحلیل داشته باشیم، اعلام کنیم که در انتخابات شرکت می کنیم یا شرکت نمی کنیم. چون شرکت یا عدم شرکت نیاز به یک ارزیابی دارد، باید هزینه و فایده کرد.
آن سه رکن کدامند؟
نخست؛ وجود تنوع در نامزدهای انتخاباتی است. مفهوم انتخاب وقتی عینیت می یابد که الزامات این مفهوم نیز وجود داشته باشد. الزامات آن هم این است که تنوع نامزدها وجود داشته باشد. البته این بدان معنا نیست که از همه تفکرات موجود در عالم باید برای فراهم بودن این رکن در انتخابات حضور داشته باشند تا معنای انتخابات درباره آن صدق کند. این مسئله در کشورهای جهان سوم هیچ گاه به یک حد ممتاز و مطلوب نمی رسد.
دومین رکنی که نیروهای سیاسی باید درباره آن تحلیل داشته باشند، مسئله سلامت انتخابات است. مراد از سلامت انتخابات مسائل مربوط به تقلب در انتخابات و رعایت مقدمات رقابت است.
منظورتان از مقدمات رقابت چیست؟
رعایت مقدمات رقابت به این معناست که یک جناح یک طرفه مورد حمایت های مالی و سیاسی قرار نگیرد در حالی که برای عده ای دیگر محرومیت و محدودیت تبلیغاتی فراهم شود. سومین رکن برای موثر بودن شرکت در انتخابات، مسئله پیشبرد برنامه هاست. فرض کنید نامزدها تایید صلاحیت شدند و در مرحله بعد رای هم آوردند، شرکت در انتخابات باید به نیت انجام دادن عملی باشد و عرفا مردم به کسی رای می دهند که برحسب شعارهایی که بیان کرده، قصد عملیاتی کردن برنامه هایش را دارد.
اگر نتواند (یا نگذارند) برنامه هایش را پیش ببرد، آیا شرکت در انتخابات یک امر عقلانی است؟ البته این مسئله نیز صفر و صد نیست، اما اینگونه هم نباشد که نتوانند هیچ کاری انجام بدهند. بنابراین، شرکت در هر انتخاباتی در همه جای جهان با توجه به این سه رکن است که موضوعیت پیدا می کند. پس یک گروه سیاسی با ارزیابی خود از این سه رکن باید هزینه و فایده کند و سپس تصمیم به شرکت در انتخابات بگیرد.
احزاب با شرکت در انتخابات چه هزینه ای را پرداخت می کنند؟
هزینه شرکت در انتخابات برای مردم ایران بسیار ناچیز است چون تنها پای صندوق رای حاضر می شوند. احزاب هم به تناسب وزن وضعشان فعالیت می کنند. هزینه ای که احزاب و مردم می پردازند رابطه مستقیمی با مشروعیت یافتن حکومت دارد، فکر می کنید چرا حکومت ها مدام تبلیغ می کنند که مردم در انتخابات شرکت کنند.
آیا غیر از این است که مشارکت مردم رابطه مستقیمی با میزان مشروعیت و اقتدار آنان دارد؟ اینجاست که حضور و مشارکت یک گروه سیاسی در انتخابات می تواند سرمایه ای را به حکومت ببخشد. خب وقتی این سرمایه را به حکومت می دهد، باید بتواند ما به ازایی از این معامله نصیب خود کند یا نه؟
این سه رکن که گفتید وضع متغیری دارند. احزاب چگونه باید تکلیف خود را مشخص کنند؟
در مورد رکن و مولفه نخست همان گونه که گفتم اگر ردصلاحیت ها گسترده باشد به گونه ای که مردم نتوانند افراد و چهره های مورد نظر خود را انتخاب کنند، شرکت در انتخابات بی فایده است، اما اگر مانند مجلس ششم رد صلاحیت هم باشد ولی در حدی نباشد که قدرت انتخاب مردم را محدود کند، احزاب می توانند و باید در انتخابات شرکت کنند، اما بحث دوم که مربوط به سلامت انتخابات است اهمیت زیادی دارد.
به این معنا که چه انتخاب کنندگان که مردم باشند و چه انتخاب شوندگان (نامزدها) باید از سلامت انتخابات مطمئن باشند و یقین داشته باشند تخلفات در سطحی نیست که تاثیر ماهوی روی نتیجه انتخابات داشته باشد.به هر حال احزاب باید به مردم تضمین بدهند که در انتخابات تقلب نخواهد شد یا اعلام کنند که اگر تخلفی صورت بگیرد ما ایستادگی می کنیم. نمی توان مردم را به مشارکت دعوت کرد بعد هم گفت تقلب شده سپس از نهاد بر آمده از تقلب هم دفاع کرد و مجددا در انتخابات بعد شرکت کرد.
عنصر سوم نیز مهم است؛ آیا فرد یا جریان پیروز می تواند برنامه هایش را ولو به طور نسبی پیش ببرد یا نمی گذارند؟ در این صورت یا در داخل قدرت است که باید اعتراض کند و به مردم بگوید که نمی گذارند یا اینکه از قدرت خارج شود و بیرون از قدرت به مردم بگوید چرا برنامه هایش را پیش نبرد.
هیچ منطقی در دنیا این مسئله را نمی پذیرد که عده ای داخل قدرت باشند و اعلام کنند که نمی گذارند ما کار کنیم، بعد به همان وضع ادامه بدهند، بدتر از همه اینکه بخواهند دوباره وارد قدرت شوند و همان راه را طی کنند، بدون اینکه هیچ چشم انداز روشنی مبنی بر اینکه وضع فرق کرده و می شود کار کرد، ارائه کنند.
آیا تنها این سه مولفه درباره انتخابات در ایران وجود دارد و اگر فراهم شد شرایط انتخابات ایده آل است؟
نکته مهم دیگری وجود دارد که مختص به ایران است. چون این سه رکن که درباره آنها بحث کردیم، مربوط به جوامعی است که انتخابات و گردش قدرت در جوامع آنها نهادینه شده است و مردم کاری به اصل ساختار ندارند. در غیر این صورت، هدف نهایی هر انتخاباتی معطوف به اصلاح ساختار است. حتی اگر این انتخابات یک انتخابات جزئی و کوچک باشد و هدف کسانی که در انتخابات شوراها شرکت می کنند، انتقال همین پیام است.
مانند آنچه در شورای اول اتفاق افتاد؟
دقیقا! در شورای اول علت اینکه افرادی مانند عبدالله نوری و سعید حجاریان و دیگران نامزد شدند یا نامزدشان کردند به خاطر همین نگرش بود وگرنه نوری و حجاریان چه ارتباطی دارند با اداره شورا و شهر؟
با این اوصاف چرا انتخابات دور دوم با مشارکت اندک مردم همراه شد؟
به خاطر اینکه مردم دریافتند حضور و مشارکت آنها در شوراها تاثیری مثبت در ساختار سیاسی ندارد.
با توجه به این تحلیل به نظر شما اصلاح طلبان در انتخابات چه باید بکنند؟
عرض کردم تا قبل از اعلام تایید صلاحیت ها آنها باید فعالیت کنند. اما نباید با چهره های ضعیف وارد رقابت شوند.
شما می گویید تکلیف تمام پارامترهای موثر در انتخابات را باید از قبل روشن و درباره آنها تحلیل و نحوه واکنش به هر سناریو را از قبل معین کرد؟
اصلاح طلبان نباید بی تفاوت باشند، برای تعیین صلاحیت، برای ایرادهای انتخاباتی، برای اجرایی کردن برنامه ها باید نحوه واکنش خود را مشخص کرده باشند و برای رای دهندگان آن را مشخص کرده باشند.
بنابراین اصلاح طلبان باید در مقدمات انتخابات شرکت کنند و مواضع خود را صریح و روشن بیان کنند، اما مشکل اینجاست که افکار عمومی هم اعتقادش را به اصلاح طلبان از دست داده و هم اعتمادش را. از طرف دیگر مخالفان اصلاحات هم خلاءهای خود را با پول زیاد نفت می توانند پرکنند و در نتیجه این دو واقعیت امید حداقلی هم نمی توان داشت.
شما از بازسازی گفتمان اصلاحات سخن گفتید. آیا منزویان امروز که خود شما هم یکی از آنها هستید، تلاش می کنید این گفتمان بازسازی شود؟
بازسازی گفتمان توسط یک یا دو یا چند نفر اتفاق نمی افتد. همه باید به این نتیجه برسند، سپس تصمیم بگیرند.
یعنی همین بحث ائتلافی که اکنون مطرح است؟
درباره ائتلاف من نظرم این است که حول آن چهاررکنی که در ابتدای مصاحبه درباره آن بحث کردم، انجام بگیرد. ائتلاف در آن صورت است که جواب می دهد.
منبع: سايت اينترنتي امروز