۷ فروردین ۱۳۸۶

استقبال گسترده از تحريم ها عليه ايران


دولت فرانسه با استقبال از اعمال تحريم‌‏هاي بيشتر عليه ايران اعلام كرد: شوراي امنيت سازمان ملل متحد به ايران فرصت شفافي داده است.
به گزارش ايلنا، رويترز گزارش داد؛ فيليپ دوست بلازي، وزير خارجه فرانسه با استقبال از اعمال تحريم‌‏هاي بيشتر عليه ايران توسط شوراي امنيت گفت: اين شورا به مقامات تهران فرصت شفافي داده است.
وي افزود: عدم همكاري ايران با جامعه بين‌‏الملل يا ادامه غني‌‏سازي، وخيم‌‏تر شدن اوضاع را در پي داشته است و ادامه اين روند ايران را به انزواي كامل مي‌‏كشد.
همچنين نيكلاس برنز، معاون وزير خارجه آمريكا با اعلام رضايت واشنگتن از صدور قطعنامه جديد شوراي امنيت گفت: اين امر نشان دهنده عدم رضايت جامعه بين‌‏الملل نسبت به ايران و افزايش فشارها بر دولت تهران است.
وي تاكيد كرد: نمايندگان اتحاديه اروپا تلاش مي‌‏كنند كه ايران را به تغيير مسير و بازنگري در سياست‌‏هايشان وادار كنند.
وي افزود: خاوير سولانا، رييس سياست خارجي اروپا و ديگر ديپلمات‌‏هاي اتحاديه اروپا در روزهاي آينده با مقامات تهران مذاكره خواهند كرد.
ويتالي چووكين، نماينده روسيه در سازمان متحد نيز پس از اين راي گيري گفت: اميدواريم كه ايراني‌‏ها به طور كامل به اظهارات مثبت وزيران خارجه توجه نشان دهند.
وي مقامات تهران را تشويق كرد كه براي يافتن راه حل قابل قبول و دو جانبه با سران غرب مذاكره كنند.
امير جونز پري، نماينده انگليس در سازمان ملل متحد نيز در جمع خبرنگاران گفت: انگليس شديدا خوشحال است كه شوراي امنيت با اجماع اين تحريم راي داد و پيامي واضحي را براي ايرانيان فرستاد تا به تعهدات خود عمل كند.
وي افزود: اين اقدام قانوني توسط شوراي امنيت است كه از ايرانيان مي‌‏خواهد به تعهدات خود عمل كنند و در صورت عدم همكاري تهران ‌‏فشارها را به صورت تدريجي افزايش دهيم.
نماينده انگليس تصريح كرد: همان طوركه بيانيه وزيران خارجه شش كشور آمده است؛ ما اميدواريم كه اين قطعنامه به مذاكره منجر شود و درهاي مذاكره اگر ايران بپذيرد برنامه‌‏هاي خود را تعليق كند، باز است.
وي گفت: ما خواهان مذاكره هستيم و به دنبال يافتن راه‌‏هاي مناسب براي گفت و گو هستيم، ولي انتخاب با ايرانيان است.

استقبال ژاپن از اعمال تحريم هاي جديد عليه ايران

ژاپن از اعمال تحريم‌‏هاي جديد عليه ايران حمايت كرد.
به گزارش ايلنا، خبرگزاري آسوشيتدپرس ‏گزارش داد؛ وزارت خارجه ژاپن با انتشار بيانيه‌‏اي از اعمال تحريم‌‏هاي جديد عليه ايران توسط شوراي امنيت سازمان ملل متحد استقبال كرد و از مقامات تهران خواست تا به پاي ميز مذاكرات بازگردند.
در بيانيه وزارت خارجه ژاپن آمده است كه ژاپن از تصميم جديد براي جلوگيري از برنامه‌‏هاي هسته‌‏اي ايران استقبال مي‌‏كند و اين امر نشانگر اتحاد جامعه بين‌‏المللي براي مقابله با برنامه هسته‌‏اي ايران است.
اين بيانيه تصريح كرد؛ ژاپن خواهان حل اين مساله از طريق مذاكرات است و توكيو از هر فرصت براي فشار بر ايران به منظور بازگشت سريع به مذاكرات استفاده مي‌‏كند.
بنابراين گزارش، 15 عضو شوراي امنيت سازمان ملل متحد سه شنبه با اعمال تحريم‌‏هاي بيشتر بر ايران به منظور جلوگيري از توسعه برنامه‌‏هاي هسته‌‏اي اين كشور تصويب كردند و مقامات تهران اعلام كردند كه برنامه‌‏هاي هسته‌‏اي ايران براي دستيابي به اين كشور به انرژي هسته‌‏اي است و تهران برنامه‌‏اي براي قصد مبني بر تعليق برنامه‌‏هاي غني‌‏سازي خود ندارد.

وزير خارجه آلمان:تحريم، پاسخي مناسب به عدم توجه مسولان ایرانی به درخواست هاي جامعه بين الملل بود

آلمان از تصويب قطعنامه جديد عليه ايران استقبال كرد.
به گزارش ايلنا، خبرگزاري كويت (كونا) گزارش داد؛ "فرانك اشتاينماير"، وزير خارجه آلمان با استقبال از اعمال تحريم‌‏هاي جديد عليه ايران توسط شوراي امنيت سازمان ملل متحد گفت: اين اقدام پاسخي مناسب و لازم به عدم توجه دولت ايران به درخواست‌‏هاي بين المللي بود.
در بيانيه وزارت خارجه آلمان كه امروز منتشر شده، آمده است كه اشتاينماير تصريح مي‌‏كند؛ اين اقدام منعكس كننده نگراني‌‏ها در مورد برنامه هسته‌‏اي ايران است و نشان مي‌‏دهد كه جامعه بين‌‏المللي به دنبال مذاكرات جدي و سازنده براي حل بحران هسته‌‏اي ايران است.
وي از مقامات تهران خواست تا با عمل به قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد ثابت كند كه آنان نيز به دنبال گفت و گو هستند.
فرانك اشتاينماير افزود: اين روند تاييد مي‌‏كند كه هدف ما توافق با دولت ايران بر اساس اقدام دو جانبه است همكاري ايران تاكيد مي‌‏كند كه برنامه‌‏اي هسته‌‏اي تهران بر اهداف صلح آميز و توسعه روابط استوار شده است.

بانک مرکزی انگلیس ایران را تحریم می کند

منبع: سايت خبري امروز
بی.بی.سی: بانک مرکزی انگلیس تحریم های وضع شده توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران را به اجرا می گذارد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۲۳ دسامبر ۲۰۰۶ طی قطعنامه ۱۷۳۷ تحریم هایی را علیه ایران به خاطر عدم توقف برنامه های غنی سازی اورانیوم وضع کرد.
بانک مرکزی انگلیس در پی صدور قطعنامه جدید در شورای امنیت سازمان ملل متحد که تحریم های بیشتری را علیه ایران به خاطر سرپیچی از توقف برنامه های غنی سازی اورانیوم وضع کرد، طی بیانیه ای از به اجرا گذاشتن این تحریم ها خبر داده است.
در قطعنامه ۱۷۴۷ که ۲۴ مارس ۲۰۰۷ به تصویب رسید، تحریم هایی علیه افراد مرتبط با فعالیت های هسته ای ایران و برخی نهاد ها و شرکت های ایرانی که در صنایع هسته ای و موشکی ایران فعالیت می کنند، وضع شده است.
اسامی 'بانک بین المللی سپه لندن' به همراه بانک سپه به عنوان شرکت مادر و احمد درخشنده، مدیر عامل این بانک در این قطعنامه ذکر شده است.
گروه صنعتی سامان، شرکت کاوشیار و شرکت انرژی نوین که گفته شده با برنامه های هسته ای و موشکی بالستیک ایران ارتباط دارند هم به فهرست تحریم ها اضافه شده اند.
بانک مرکزی انگلیس در بیانیه خود از موسسات مالی و سایر سازمان ها و افراد در این کشور خواسته تا در صورت داشتن هر نوع حساب و یا سرمایه ای مرتبط با افراد ذکر شده، آنها باید این حساب ها را مسدود کنند و نوع حساب و سرمایه های مسدود شده را به بانک مرکزی انگلیس گزارش دهند.
این بانک طبق تحریم های مالی وضع شده توسط شورای امنیت، معامله مستقیم و غیر مستقیم با سرمایه و منابع اقتصادی افراد و نهادهای تحریم شده را یک قانون شکنی و جرم اعلام کرده است.
همچنین در اختیار گذاشتن سرمایه و منابع اقتصادی به طور مستقیم و غیر مستقیم به این افراد و نهادها نیز یک قانون شکنی محسوب می شود.
طبق بیانیه بانک مرکزی انگلیس، وزارت خزانه داری بریتانیا تحت شرایطی معافیت هایی را صادر خواهد کرد. این معافیت ها طبق پاراگراف ۱۳ قطعنامه ۱۷۳۷ شامل حقوق و هزینه های زندگی این افراد است.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در قطعنامه ۱۷۴۷ از کشورها و موسسات مالی جهان می خواهد تعهدات جدیدی در زمینه ارائه وام و کمک های مالی به دولت جمهوری اسلامی ارائه ندهند. این تعهدات شامل کمک های بشردوستانه نمی شود.
کشورهای غربی در صدد آن هستند تا فشارهایی را بر ایران وارد می کنند تا این کشور را به تعلیق برنامه های غنی سازی اورانیوم ترغیب کنند.
در پی فشارهای آمریکا، چندین بانک اروپایی تا کنون روابط مالی خود را با بانک های ایرانی قطع و یا به حالت تعلیق در آورده اند.
ایران ادعای کشورهای غربی مبنی بر تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای را رد می کند و می گوید که برنامه هسته ای این کشور ماهیتی صلح آمیز دارد اما کشورهای غربی می گویند که ایران برای اعتماد سازی و از سرگیری مذاکرات برای پایان دادن به مناقشه هسته ای، باید ابتدا باید غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در آورد.
ایران این مساله را رد می کند اما می گوید حاضر است با تمامی طرف های درگیر از جمله آمریکا بدون هیچ پیش شرطی به مذاکره بپردازد

معنای اجماع در قطعنامه‌هاي اخير

نويسنده : عباس عبدی
منبع: سايت خبري امروز

آینده: در چهارمين روز سال نو كه مردم در تعطيلات نوروزي هستند، تصويب قطعنامه جديد خبر خوشايندي نبود، اگرچه قابل انتظار بود. علي‌رغم آنكه نوشتن را تا پايان تعطيلات متوقف نموده بودم، اما در غياب مطبوعات نپرداختن به اين موضوع مهم پسنديده نيست.
درباره قطعنامه اخير چه مي‌توان گفت كه تكرار مكررات نباشد؟ اگر بخواهم از تكرار پرهيز كنم، فقط مي‌توان به موارد زير اشاره كرد.
1ـ قطعنامه اخير نیز با رأي هر پانزده عضو شوراي امنيت و به اجماع تصويب شد. مي‌دانيم كه چند روز قبل از آن آفريقاي جنوبي و سپس اندونزي و تا حدي قطر اعتراضاتي را عليه قطعنامه داشتند. اگر اين سه كشور هم رأي منفي به قطعنامه مي‌دادند، ظاهراً هيچ اتفاقي نمي‌افتاد و قطعنامه تصويب مي‌شد، اما پرسش اينجاست كه چرا علي‌رغم آن حدّت مخالفت آفريقاي جنوبي، هنگام رأي‌گيري به عنوان رئیس شورای امنیت نه تنها مخالفتي با قطعنامه نكردند، بلكه رأي ممتنع هم ندادند و چون ديگر اعضا رأي مثبت دادند؟
دليل آن را مي‌توان اينگونه برشمرد كه سياست غرب در مواجهه با حكومت ايران، حركت براساس اجماع جهاني عليه دولت ايران است. ايالات متحده اگر مي‌خواست قطعنامه سخت‌تري عليه ايران تصويب كند، مي‌توانست، اما در اين صورت روسيه و چين و برخي از كشورهاي ديگر رأي ممتنع و نه موافق ،مي‌دادند، و البته قطعنامه هم تصويب مي‌شد، اما اجماع عليه دولت ايران حاصل نمي‌شد. چرا ايالات متحده علاقه‌مند به اجماع ولو با قطعنامه‌اي تعديل شده‌تر است؟ يك پاسخ محتمل اين است كه هدف آمريكا صرفاً تحريم دولت ايران نيست، بلكه انزواي حكومت ايران هدف اصلي آن است و اين انزوا را براي انجام اقدامات احتمالي بعدي خود نياز دارد.
قطعنامه‌اي كه علیه ایران باشد و اندونزي و قطر هم به آن رأي منفی و حتي ممتنع هم ندهند، براي اقدامات بعدي ايالات متحده مهم است. اگر هدف صرفاً تحريم بود، با 9 رأي خودشان بلافاصله آن را تصويب مي‌كردند و حوزه تحريم‌ها را گسترش مي‌دادند. اما در این صورت معناي چنين اقدامي اين بود كه حكومت ايران فقط در برابر غرب قرار دارد، در حالي كه قطعنامه اجماعي به معناي آن است كه دولت ايران در برابر جهان قرار دارد و اگر ايالات متحده به اقدامي نظامي عليه ايران متوسل شود، آن را به وكالت از جامعه جهاني معرفي مي‌كند.
حكومت ايران بايد بپذيرد كه در شرايط كنوني در برابر نظام بين‌الملل قرار گرفته است، در اتخاذ اين موضع خود چه حق باشد و چه باطل، اما در هر حال نمي‌تواند منكر اين واقعيت شود. اين كه وزير خارجه حكومت در شوراي امنيت، اعلام كند كه دو سوم اعضاي سازمان ملل در سپتامبر 2006 بر حق ايران در استفاده از انرژي هسته‌اي تأكيد كرده‌اند، هيچ مشكلي را در این زمینه حل نمي‌كند، زيرا از آن زمان تا به حال چند قطعنامه از سوي شوراي امنيت سازمان ملل عليه دولت ايران صادر شده، ضمن اين كه برخي از اعضاي مهم آن جمع هم در شوراي امنيت حاضرند و عليه ايران رأي داده‌اند. بعلاوه بيانيه آن جمع (غير متعهدها) واجد معناي دقيق و مفهوم حقوقي نيست، چه بسا منظورشان از حق استفاده از انرژي هسته‌اي براي ايران، داشتن نيروگاه و انجام فعاليت در چارچوب سازمان ملل و واحدهاي تابعه است.
بنابراين بهتر است دولت ايران به جاي اين اظهارات ،خیلی صريح و رك همه جامعه جهاني را رد و محكوم كند و اعلام دارد كه برخلاف خواست اين جامعه، اتكاي خود را بر مردم خويش و مردم ساير ملل قرار مي‌دهد. اما در اين صورت رييس دولتي كه از استقبال مردم اندونزي به وجد مي‌آيد بايد متوجه باشد وقتي كه حكومت آن مردم به قطعنامه علیه ایران رای مثبت می دهد ،حتی یک نفر از آن خیل استقبال کنندگان به حکومت اندونزی اعتراض نمي‌كند! اين معناي دقيق اتكا به مردم ساير ملل است. اتكا به مردم ايران هم بايد تعريفي عملياتي داشته باشد. جامعه‌اي كه تعطيلات نوروزش را با تصويب قطعنامه عليه ايران معاوضه نمي‌كند و 15 روز مطبوعاتش تعطيل است، معلوم است كه چه جايگاهي براي اين مبارز قايل است. البته شايد دليل درست‌تر آن باشد كه چون نقشي در تعيين اين جايگاه ندارد، ترجيح مي‌دهد كه از كنار آن رد شود.
2ـ يكي از نكات مهمي كه درباره قطعنامه‌هاي شوراي امنيت مطرح است، قانوني بودن يا نبودن آنهاست. از يك منظر كلي و ضرورت وجود ضمانت اجرا برای هر قانونی ، در نظام بين‌الملل چيزي به عنوان قانون (مشابه مفهوم آن در داخل كشورها) نداريم، و هرچه هست نوعي توافق و قرارداد است، اما اگر قايل به قانون در نظام بين‌الملل باشيم، نزديك‌ترين مصداق آن، مصوبات شوراي امنيت است، زيرا اين شورا كمابيش ابزار لازم را براي اجراي مصوبات خود نيز دارد و آن را به اجرا مي‌گذارد و از اين حيث مصوبات آن به معناي قانون نزديك و شايد منطبق مي‌شود.
فارغ از ضمانت اجرا، شوراي امنيت بالاترين ركن نظام بين‌الملل باقیمانده از جنگ دوم جهاني است، و حتي اگر مجمع عمومي به تعبيري بالاتر باشد، اما به لحاظ ضمانت اجرايي و دخالت در مسايل مهم، شوراي امنيت است كه حرف اول و آخر را مي‌زند. بنابراين مصوبه‌اي كه با اجماع اعضاي آن تصویب شود، به ناچار به لحاظ شكلي هم قانون و مصوبه ای لازم‌الاتباع محسوب مشود و هيچ مرجعي بالاتر از آن در تشخيص درستي يا غلطي تصميماتش وجود ندارد.
بنابراين نسبت به قانوني بودن مصوبات شوراي امنيت نمي‌توان اعتراضي داشت، اما مي‌توان نسبت به منصفانه بودن آن كاملاً معترض بود. اين وجه قضيه در حقوق داخلي هم هست. مثلاً ممنوع بودن قانوني عده‌اي از شركت در انتخابات امري قانوني محسوب مي‌شود، اما ممكن است مطلقاً براساس انصاف نباشد. به همين دليل در برخورد با قوانين غير منصفانه (كه قانون هم هستند) راه‌هاي مختلفي در نظام‌هاي داخلي وجود دارد، برخي افراد تمكين مي‌كنند، برخي ديگر ضمن اجراي آن قوانين نسبت به وجودشان معترض مي‌شوند و مي‌كوشند كه آنها را اصلاح كنند و برخي هم نافرماني مدني را پيشه مي‌كنند و اين قوانين غير منصفانه را ناديده مي‌گيرند، كه طبعاً گروه اخير بايد آماده پرداخت هزينه‌اش هم باشد.
در عرصه بين‌الملل نيز همين امر صادق است. برخي كشورها در برابر مقرراتي كه غير منصفانه مي‌دانند سكوت كرده‌اند، برخي هم در جهت اصلاح آن گام بر‌مي‌دارند، كه اين كار عمدتاً از طريق سازوكارهاي رسمي صورت مي‌گيرد، و اگر دولت ايران بخواهد به نام غير منصفانه بودن اين مقررات و تصميمات، در برابر آنها نافرماني مدني كند، لزوماً بايد آماده پرداخت هزينه‌اش باشد، اما چون چنين هزينه‌اي از جيب مردم پرداخت مي‌شود، به ناچار بايد در فضايي آزاد نظر آنان را هم جويا شود كه آيا واقعاً مردم فكر مي‌كنند كه چنين مصوباتي عليه ايران تا بدان پايه غير منصفانه است كه در برابر آن هزینه نافرماني مدني را پرداخت كنند؟
وزير امور خارجه در جلسه شورای امنیت و در استدلالي كه مقدمه آن صحيح بود، به قطعنامه‌هاي اوليه شوراي امنيت در خصوص جنگ تحميلي اشاره كرد كه ايران آنها را نپذيرفت، وي مي‌خواست نتيجه بگيرد كه اين مورد را هم نمي‌پذيريم و آينده به نفع ما قضاوت خواهد كرد، همچنان كه در موارد قبلي هم از عدم پذيرش آتش‌بس در ابتداي جنگ پشيمان نيستيم. اما نتيجه آقاي وزير درست نيست زيرا آن مقدمه را بايد تكميل مي‌كرد. در آن زمان حتي مخالف‌ترين نيروهاي سياسي با حكومت ايران نيز موافق پذيرش آتش‌بس و گفتگو نبودند، زيرا براي مردم ايران مسأله بسيار حيثيتي‌تر از آن بود كه به قطعنامه شوراي امنيت وقعي نهند و شورا هم آن قطعنامه‌ها را صرفاً از باب رفع تكليف تصويب كرده بود و هنگامي كه اراده‌اي بر اجراي آنها نداشت، عملاً كان لم يكن تلقي مي‌شد، اما آقاي وزير فراموش كردند اشاره كنند كه موضع ايران در مورد قطعنامه 598 نيز ابتدا نفي كامل بود، و چند سال بعد آن را پذيرفتيم، زيرا هنگامي كه اراده‌اي براي اجراي آن شكل گرفت، اقدامات لازم هم عليه ايران شروع شد، اراده‌اي كه امروز براي اجراي قطعنامه 1737 و 1747 و... كاملاً مشهود است.از سوی دیگر امروز نه تنها آن توافق عام در زمان شروع جنگ در رد قطعنامه ها وجود ندارد بلکه افراد به ظاهر موافق هم چون به خلوت می روند چیز دیگری می گویند.
نافرماني مدني در نظام بين‌الملل موجود ممكن است در كوتاه‌مدت پاسخ دهد، اما در ميان‌مدت و بلندمدت يكسره با شكست مواجه مي‌شود، يك دليل آن اين است كه نظام بين‌الملل موجود تا حدودي ابزار و شيوه‌هاي اصلاحي را برای اصلاح خود پذيرفته و راه را براي آن باز گذاشته است، و در نتيجه نافرماني مدني را نمي‌پذيرد و هزينه سنگيني را براي آن بار مي‌كند. و كشورهاي نافرمان نيز به سرعت منفعل و منزوي مي‌شوند.
فراموش نكنيم كه مخالفت با نافرماني مدني در نظام بين‌الملل به معناي تمكين و پذيرفتن كامل اين نظام نيست، چون همان طور كه گفته شد، راه‌هايي براي اصلاح و بازسازي اين نظام در دسترس است.
3ـ يكي از نكاتي كه عليه مخالفان سياست‌هاي هسته‌اي مطرح مي‌شود، متهم كردم آنان به «مرعوب» بودن در برابر غرب است. من نمي‌خواهم فعلاً مصداق و معناي مرعوب يا شجاع بودن را در موضوع حاضر توضيح دهم، و حتي نمي‌خواهم نفي وجود چنين اتهامي را بكنم. اما اگر اين اتهام وارد باشد، صرفاً به كساني مي‌تواند وارد شود كه در ساختار حكومت قرار دارند، كساني كه بيرون چنين ساختاري هستند و نه تنها تعلق‌خاطري به آن ندارند كه مخالف آن بوده و خواهان تضعيف و حتي سرنگوني آن هستند، طبعاً نبايد از تقابل ايران و غرب يا نظام بين‌الملل وحشتي به خود راه دهند، بلكه برحسب انگيزه‌هاي جاري بايد از اين امر استقبال هم بنمايند، اما اگر اين گروه مخالف اين تقابل هستند، نه به دليل وحشت از غرب، بلكه به دليل برداشتي است كه از خسارات بيهوده اين تقابل دارند كه به مردم و آن هم بخش فقير جامعه تحميل مي‌شود.
اين خسارات چيست؟ هر ضربه‌اي كه به اقتصاد اين كشور وارد شود در درجه اول آثارش گريبان مردم ضعيف را خواهد گرفت، هيچ يك از قدرتمندان فعلي ذره‌اي گرسنگي نخواهند كشيد، هيچ یک از كودكان آنان بر اثر بيماري و فقر نخواهد مرد، چه بسا در شرايط بحراني خود و خانواده‌شان راهي مكان‌هاي امن و پربرکت شوند، خوب اگر قرار است اين مردم هزينه آن نافرمانی را بدهند پس بهتر است در اتخاذ تصميم در اين زمينه مشاركت داشته باشند. آيا صدا و سيماي رسمي حاضر است مناظره‌اي را در خصوص اصل و اساس برنامه هسته‌اي با منتقدان تشكيل دهد تا شنوندگان و مردم بدانند كه اين چه موضوعي است كه اگر به آن دست پيدا كنيم 50 سال به پيش مي‌رويم و كره شمالي كه به آن دست يافته 50 سال به عقب مي‌رود؟ و ده‌ها سوال ديگر كه پاسخ هيچكدام در داخل کشور چنان كه بايد و شايد مطرح نشده است.
درباره ابعاد تحريم‌ها و آثار سوء اقتصادي و سياسي آنها و تبعات ديگر اين تحريم‌ها به مرور مطالبي تقديم خواهد شد.
ان‌شاءالله

۵ فروردین ۱۳۸۶

متن کامل قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد درباره ايران

منبع: سايت خبري انتخاب

خبرگزاري انتخاب : متن کامل قطعنامه ضد ايراني شوراي امنيت سازمان ملل متحد درباره ايران منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري انتخاب از نيويورک ‍، در اين قطعنامه شده امده است:
شوراي امنيت سازمان ملل متحد:
-- با ياد اوري بيانيه رياست شوراي امنيت سازمان ملل متحد در بيست و نهم مارس دو هزار و شش به شماره s/prst/2006/15 و قطعنامه اين شورا به شماره هزار و ششصد و نود و شش در تاريخ سي و يکم جولاي دوهزار و شش و قطعنامه شماره هزار وهفتصد وسي وهفت درتاريخ بيست و سوم دسامبر دو هزار و شش ميلادي و تاکيد مجدد بر مفاد انها.
-- با تاکيد مجدد بر تعهد خود به پيمان ان پي تي؛ پيمان منع گسترش تسليحات هسته اي؛و ضرورت پيروي كامل تمام كشورهاي عضو اين پيمان از الزاماتشان، و با ياداوري حق کشورهاي عضو براساس مواديکم و دوم اين پيمان به گسترش، تحقيق ،توليد و بکارگيري انرژي هسته اي براي مقاصد صلح اميز بدون تبعيض.
-- با ياداوري نگراني جدي خود از گزارش هاي مديرکل اژانس بين المللي انرژي اتمي که اين شورا در قطعنامه هاي خود به شماره هزار و ششصد و نود و شش و هزار و هفتصد و سي و هفت به ان اشاره کرد.
-- با اعلام نارضايتي و انتقاد از اينکه ايران درپيروي ازقطعنامه هاي هزار وششصد و نود و شش و هزار و هفتصد و سي هفت کوتاهي کرده است همانطور که مدير کل اژانس بين المللي انرژي اتمي درگزارش مورخ بيست و دوم فوريه دو هزار و هفت خود به شماره gov/2007/8 به اين مسئله اشاره کرد .
-- با تاکيد بر اهميت تلاش هاي سياسي و ديپلماتيک براي يافتن راه حل مبتني برمذاکره که دران تضمين شود برنامه هسته اي ايران منحصرا براي مقاصد صلح اميز است و متذکر مي شود که چنين راه حلي به نفع منع اشاعه هسته اي در مکانهاي ديگر خواهد بود همچنين از ادامه تعهد چين، فرانسه، المان ،فدراسيون روسيه ،انگليس و امريکا با حمايت نماينده عالي اتحاديه اروپا براي يافتن راه حل مبتني بر مذاکره استقبال مي کند.
--اين شورا متعهد است که به تصميمات خود با اتخاذ تدابير مناسب جامه عمل بپوشاند تا ايران را متقاعد کند که از قطعنامه هاي هزار و ششصد و نود و شش و هزار و هفتصد و سي و هفت و الزامات اژانس بين المللي انرژي اتمي پيروي کند و همچنين گسترش فناوريهاي حساس ايران را که در حمايت از برنامه هاي هسته اي و موشکي اين کشور هستند محدود کند تا زماني که شوراي امنيت سازمان ملل متحد تشخيص دهد که اهداف اين قطعنامه ها براورده شده اند.
-- با ياد اوري الزام کشورها در ملحق شدن به کمک متقابل در انجام دادن تدابير اتخاذ شده در شوراي امنيت سازمان ملل متحد.
--اين شورا از خطرات تکثير که برنامه هسته اي ايران باعث ان شده است نگران است،همين طور از ادامه کوتاهي ايران در اجراي الزامات شوراي حکام اژانس بين المللي انرژي اتمي و کوتاهي اين کشور درپيروي از مفاد قطعنامه هاي هزار و ششصد و نود و شش و هزار و هفتصد و سي و هفت با توجه به مسئوليت اوليه اين شورا براساس منشور سازمان ملل متحد در حفظ صلح و امنيت بين المللي، نگران است.
--براساس ماده چهل و يک فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد اقدام مي کند،
1-بار ديگر تاکيد مي کند که ايران بايد بدون تاخير بيشتر گامهايي را که شوراي حکام اژانس بين المللي انرژي اتمي در قطعنامه GOV/2006/14 انها را الزامي کرده است ،بردارد. اين گامها براي اعتماد سازي درباره اينکه برنامه هسته اي ايران صرفا هدف صلح اميز دارد و نيز حل مسائل حل نشده، ضروري است .درهمين راستا بر تصميم خود تاکيد مي کند که ايران بايد بدون تاخير بيشتر، گامهاي الزامي در پاراگراف دوم قطعنامه هزار و هفتصد و سي هفت را بردارد.
2-همچنين از تمام کشورها مي خواهد که در خصوص ورود و جابجايي افراد دخيل در فعاليتهاي هسته اي حساس ايران در بخش اشاعه و تکثير، توليد سيستمهاي پرتاب سلاح هسته اي و افرادي که مستقيما با اين فعاليتها مرتبط هستند يا ازاين فعاليتها حمايت مي کنند ، به داخل قلمرو خود ،هوشيار باشند و ان را متوقف کنند .همچنين در اين زمينه تصميم مي گيرد که تمام کشورها بايد ورود و جابجايي افراد در قلمرو خود -قيد شده در ضميمه قطعنامه هزار و هفتصد و سي و هفت يا ضميمه يك اين قطعنامه(پيش نويس ) و افراد ديگري که شوراي امنيت سازمان ملل متحد انها را معرفي کرده است ، يا کمتيه ايجاد شده براساس پاراگراف هجدهم قطعنامه هزار و هفتصد و سي وهفت انها را معرفي کرده است و در فعاليتهاي هسته اي حساس ايران در بخش تکثير و توليد سيستمهاي پرتاب سلاح هسته اي فعاليت دارند و اقلام ،کالاها تجهيزات ،مواد و فناوري ممنوعه مشخص شده براساس تدابير پاراگرافهاي سوم و چهارم قطعنامه هزار و هفتصد و سي و هفت را تامين مي کنند ، به اين کميته اطلاع دهند به استثناي مواردي که چنين سفرهايي براي فعاليتهايي باشند که مستقيما مربوط به اقلامي شود که در زير پاراگراف سه در بخشهاي ،b ،i،ii، اين قطعنامه ((هزار و هفتصد و سي و هفت )) امده باشد.
3-شوراي امنيت سازمان ملل متحد تاکيد مي کند که هيچ چيز در پاراگراف بالا (قبلي) يک کشوررا ملزم نمي کند که از ورود اتباع خود به قلمرو خود خودداري کند و اينکه تمام کشورها بايد در اجراي پاراگراف فوق ملاحظات انساني از جمله الزامات ديني را علاوه بر ضرورت براورده کردن اهداف اين قطعنامه و قطعنامه هزار و هفتصد و سي وهفت از جمله ماده پانزده مقررات اژانس بين المللي انرژي اتمي ،مد نظر قرار دهند.
4-تصميم مي گيرد که تدابير قيد شده در پاراگرافهاي دوازده ،سيزده ،چهارده و پانزده قطعنامه هزار و هفتصد و سي و هفت بايد درباره افرادي و نهادهاي قيد شده در ضميمه يك اين قطعنامه به اجرا درايد.
5-تصميم مي گيرد که ايران نبايد به طور مستقيم يا غير مستقيم از قلمرو خود يا به وسيله اتباع خود يا با استفاده از کشتي ها يا هواپيماهاي پرچم دار خود به تامين، فروش و انتقال تسليحات و مواد مرتبط اقدام کند همچنين تصميم مي گيرد که تمام کشورها بايد تامين چنين اقلامي را از ايران به وسيله اتباع خود يا با استفاده از کشتي ها يا هواپيماهاي پرچم دار خود چه اين اقلام از قلمرو ايران نشات گرفته باشند يا خير، ممنوع کنند.
6-از تمام کشورها درخواست مي کند که با هوشياري ،از تامين، فروش و انتقال مستقيم يا غير مستقيم هرگونه تانک رزمي،خودروهاي رزمي زرهي،سيستمهاي توپخانه اي با کاليبر بزرگ، هواپيماهاي جنگنده ، هلي کوپترهاي تهاجمي ، کشتي هاي جنگي، موشکها وسيستمهاي موشکي که در فهرست ثبت شده سازمان ملل متحد درباره تسليحات متعارف براي ايران ، مشخص شده اند،از قلمروشان يا به وسيله اتباعشان يا با استفاده از کشتي ها و هواپيماهاي پرچم دارشان جلوگيري كنند .همچنين مي خواهد که اين کشورها از تامين هرگونه کمک فني ، مالي، اموزشي، سرمايه گذاري ، واسطه گري ، خدمات ديگر و انتقال منابع مالي يا خدمات مرتبط با تامين ، فروش ،انتقال ، ساخت و بکارگيري چنين اقلامي به منظور جلوگيري ازافزايش تسليحات که بي ثبات کننده است ،خودداري کنند.
7-از تمام کشورها و موسسات مالي بين المللي مي خواهد که وارد تعهدات جديد، کمک مالي و وامهاي اعطايي به جمهوري اسلامي ايران نشوند به استثناي مقاصد انساني و بخش توسعه.
8- از تمام کشورها در خواست مي كند كه در مدت شصت روز از زمان تصويب اين قطعنامه به کميته درباره گامهاي برداشته شده از ديدگاه اجراي کارامد پاراگرافهاي دو، چهار، پنج، شش و هفت بالا گزارش دهند.
9-عزم خود را اعلام مي دارد مبني براينکه تعليق که در پاراگراف دوم قطعنامه هزار و هفتصد و سي و هفت به ان اشاره شد و همچنين راستي ازمايي پيروي كامل ايران از الزامات قيد شده شوراي حکام اژانس بين المللي انرژي اتمي به يک راه حل ديپلماتيک ، مبتني برمذاکره کمک خواهد کرد، راه حلي که تضمين مي کند برنامه هسته اي ايران منحصرا اهداف صلح اميز را دنبال مي کند .همچنين بر تمايل جامعه بين المللي به همکاري مثبت براي چنين راه حلي تاکيد مي کند و ايران را تشويق مي کند که از مفاد بالا تبعيت کند و بارديگر به جامعه بين المللي و اژانس بين المللي انرژي اتمي بپيوندد .همچنين تاکيد مي کند که چنين ملحق شدني براي ايران مفيد خواهد بود.
10-از ادامه تاکيد تعهد چين ،فرانسه ،المان ،فدراسيون روسيه ،انگليس ،امريکا ،با حمايت نماينده عالي اتحاديه اروپا از يک راه حل مبتني برمذاکره براي اين مسئله استقبال مي کند و ايران را تشويق مي کند که به پيشنهادات ژوئن دوهزار وشش انها S/2006/521 كه در ضميمه دوم اين قطعنامه الصاق شده است و شوراي امنيت سازمان ملل متحد در قطعنامه هزار و ششصد و نود و شش در سال دوهزار و شش از ان حمايت کرد /ملحق شود.همچنين با قدر داني اعلام مي كند كه اين پيشنهاد به ايران همچنان روي ميز قرار دارد،ملحق شدن ايران به اين پيشنهاد رسيدن به يك توافق بلند مدت جامع را ممكن خواهد كرد تا روابط و همکاري با ايران به وجود ايد که براساس احترام متقابل باشد و اعتماد جامعه بين المللي به ماهيت صرفا صلح اميز برنامه هسته اي ايران بدست ايد.
11- برعزم خود مبني بر اعمال حاکميت اژانس بين المللي انرژي اتمي بار ديگر تاکيد مي کند و قويا از نقش شوراي حکام اژانس بين المللي انرژي اتمي حمايت مي کند، همچنين از مدير کل اژانس بين المللي انرژي اتمي و دبير خانه ان براي تلاش هاي بي طرفانه و حرفه اي خود براي حل کردن مسائل حل نشده در ايران در چارچوب اژانس بين المللي انرژي اتمي تمجيد مي کند .همچنين برضرورت تداوم کار اژانس بين المللي انرژي اتمي
براي روشن کردن موضوعات حل نشده مربوط به برنامه هسته اي ايران تاکيد مي کند ،اژانس بين المللي انرژي اتمي اي كه از لحاظ بين المللي به عنوان نهاد داراي صلاحيت راستي ازمايي توافقنامه هاي پادمان در زمينه منحرف نشدن مواد به سوي مقاصد غير صلح اميز براساس مقررات اژانس ،به رسميت شناخته شده است .
12-از مدير کل اژانس بين المللي انرژي اتمي درخواست مي کند که در مدت شصت روز ،گزارش ديگري به شوراي حکام اژانس بين المللي انرژي اتمي و به موازات ان به شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي بررسي ارائه دهد مبني براينکه ايا ايران تعليق کامل و پايدار تمام فعاليتهاي قيد شده در قطعنامه هزار و هفتصد و سي و هفت را انجام داده است يا خير، همچنين اينکه روند پيروي ايران از گامهاي الزامي شوراي حکام اژانس بين المللي انرژي اتمي و ديگر مفاد قطعنامه هزار و هفتصد وسي هفت و نيز اين قطعنامه چگونه بوده است .
13- تاکيد مي کند که شورا بايد اقدامات ايران را با توجه به گزارشي که در پاراگراف دوازده بالا به ان اشاره شد بررسي کند ،گزارشي که قرار است در مدت شصت روز ارائه شود و:
الف :تاکيد مي کند در صورتي که ايران و تازماني که ايران فعاليتهاي مرتبط با غني سازي و بازفراوري از جمله تحقيق و توسعه را تعليق کند و اژانس بين المللي انرژي اتمي ان را راستي ازمايي کند ، اين شورا بايد اجراي تدابير را به حال تعليق دراورد تا مذاکرات با حسن نيت به منظور رسيدن به يك نتيجه زودهنگام و مورد پذيرش متقابل ممكن شود .
ب:تاکيد مي کند که اين شورا به محض انکه در پي دريافت گزارش مذکور درپاراگراف دوازده ، تشخيص داد که ايران به طورکامل از الزامات خود براساس قطعنامه هاي مربوط به شوراي امنيت سازمان ملل متحد و الزامات شوراي حکام اژانس بين المللي انرژي اتمي پيروي کرده است و شوراي حكام اژانس بين المللي انرژي اتمي هم ان را تائيد کند ،بايد تدابير قيد شده در پاراگرافهاي سه ، چهار، پنج، شش ،هفت و دوازده، قطعنامه هزار و هفتصد و سي وهفت و پاراگرافهاي دو، چهار، پنج ، شش وهفت فوق الاشاره راخاتمه دهد.
ج- تاکيد مي کند درصورتي که گزارش قيد شده در پاراگراف دوازده فوق نشان دهد که ايران از قطعنامه هزار و هفتصد و سي وهفت و اين قطعنامه پيروي نکرده است ، اين شورا بايد تدابير مناسب ديگري براساس ماده چهل و يکم فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد اتخاذ کند تا ايران را ترغيب کند که از اين قطعنامه ها و الزامات اژانس بين المللي انرژي اتمي پيروي کند و تاکيد مي کند که تصميمات بيشتر درصورتي که تدابير بيشتري از اين دست ضروري باشند، اتخاذ خواهند شد.
14- تصميم مي گيرد که اين مسئله را همچنان پيگيري کند.

مرحله جديد تحريم ها عليه ايران

منبع: روز آنلاين
قطعنامه جديد شورای امنيت با اتفاق آرا تصويب شد - یکشنبه 5 فروردین 1386
شوراي امنيت در جلسه امروز خود با اتفاق آرا قطعنامه اي ديگر را در مورد پرونده هسته عليه ايران به تصويب رساند.
قطعنامه جديد، با در نظر گرفتن مجازات ها و تحريم هاي جديد عليه جمهوري اسلامي ايران، ضرب الاجل 60 روزه جديدي را براي توقف غني سازي اورانيوم به ارائه مي کند که در غير اين صورت، ايران از صادرات تسليحات منع شده و از همه كشورها خواسته شده از فروش يا انتقال هرگونه تسليحات، از جمله تانك‌، موشک، خودروهاي زرهي، سيستم‌هاي توپخانه‌اي كاليبر سنگين، هواپيماها و هليکوپترهاي جنگي و كشتي‌هاي جنگي به ايران خودداري كنند.
متن قطعنامه همچنين خواستار ممنوعيت سفر گروهي جديد از مقامات ايراني و تحريم چند شرکت ديگر مرتبط با برنامه‌هاي موشك بالستيك و برنامه هسته‌اي شده است. در اين متن محدوديت‌هاي داوطلبانه‌اي نيز بر "تعهدات جديد براي ارائه كمك‌هزينه، كمك مالي و اعطاي وام" اعمال گرديده و نيز گسترش انسداد دارايي‌هاي نهادها و افراد مرتبط با برنامه‌هاي موشكي و هسته‌اي ايران مورد تاکيد قرار گرفته است. مقامات مهم سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، برخي شركت‌هاي وابسته به سپاه و بانك سپه، از جمله شخصيت هاي حقيقي و حقوقي جديدي هستند که به فهرست افراد و نهادهاي مورد تحريم‌هاي اقتصادي افزوده شده اند.
سفير آفريقاي‌ جنوبي‌ - به عنوان‌ رئيس‌ دوره‌ اي‌ شوراي‌ امنيت‌ - که‌ پيشتر پيشنهادهايي را براي تعديل قطعنامه ارائه کرده بود، قبل از راي گيري ديروز گفت‌ اگرچه‌ همه‌ انتظارات‌ ما از جانب‌ گروه‌ پنج‌ به علاوه‌ يک‌ بر آورده‌ نشده‌ است،‌ اما ما به‌ قطعنامه‌ راي‌ خواهيم‌ داد. به گفته وزارت خارجه آمريکا کاندوليزا رايس، وزير خارجه، روز شنبه به تابو امبکي رئيس جمهور آفريقاي جنوبي تلفن زده بود تا کشور وي را قانع به دادن راي مثبت به اين قطعنامه کند. در عين حال، سفير آفريقاي جنوبي روز جمعه گفته بود که "گمراه شده است چرا که به او گفته بودند پيش نويس با رايزني 10 عضو غيردائمي شورا آماده خواهد شد اما چنين نشده است."
در جلسه ديروز، از طرف ايران، علاوه بر محمدجواد ظريف سفير ايران در سازمان ملل متحد، منوچهر متکي وزير امور خارجه نيز حضور داشت. اين در حالي بود که پيشتر، محمود احمدي نژاد از قصد خود براي شرکت در جلسه راي گيري شوراي امنيت در مور پرونده هسته اي ايران سخن گفته بود، اما روز جمعه مقامات ايراني اعلام کردند سفر رييس جمهور ايران به ايالات متحده آمريکا براي سخنراني در جلسه شوراي امنيت سازمان ملل، به دليل صدور ديرهنگام ويزاي آمريکا براي وي لغو شده است. جمعه، همزمان با آن که دولت آمريکا تائيد کرد که براي محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران و 38 نفر از هيات همراه ويزا صادر کرده تا در جلسه شوراي امنيت شرکت کند، محمد جواد ظريف، سفير ايران در سازمان ملل گفت که زمان کافي براي فرستادن ويزاهاي صادر شده در سوييس به ايران نبوده تا رييس جمهور ايران بتواند به موقع خود را به نيويورک برساند و عباس عراقچي، معاون بين الملل و حقوقي وزارت خارجه ايران نيز، از "مانع تراشي" دولت آمريکا در صدور رواديد براي رئيس جمهور سخن گفت.
ساعاتي بعد، سخنگوي وزارت خارجه ايران، از"تاخير در رسيدن ويزاهاي صادره به دست اعضاي هيات همراه رييس جمهور" - و نه چنانچه قبلا عنوان شده بود: تاخير در صدور ويزاي خود وي – به عنوان دليل لغو سفر احمدي نژاد به نيويورک ياد کرد.
سفير آفريقاي جنوبي در سازمان ملل پيشتر به خبرنگاران گفته بود که کشورش خواستار تغييرات اساسي در پيش نويس پيشنهادي 1+5 است، از جمله اينکه ممنوعيت صادرات و واردات اسلحه از سوي ايران لغو شده و ضرب الاجل قطعنامه نيز به 90 روز افزايش يابد. در همين ارتباط، قطر و انذونزي ديگر اعضاي غيردائم شورا نيز خواستار گنجاندن يک بند جديد در پيش نويس پيشنهادي اعضاي دائم بودند که به طور غيرالزام آور خواستار عاري سازي منطقه خاورميانه از تسليحات هسته اي مي‌شد. اندونزي و قطر خواستار افزايش ضرب الاجل قطعنامه از 60 روز به 90 روز بودند و به علاوه پيشنهاد داشتند هرزمان که تهران اقدام به تعليق غني سازي اورانيوم نمود اجراي تحريم ها متوقف شود.
مهم ترين نکته در ارتباط با قطعنامه پيشنهادي آن است که نمايندگان چين و روسيه هم هيچ گونه مخالفتي را با آن ابراز نكردند و مانند گذشته، مقامات ايراني را از حمايت خود نا اميد ساختند.
پنجشنبه شب، محمود احمدي نژاد در مصاحبه اي با شبكه "فرانس دو" فرانسه گفته بود که به زودي با شرکت در جلسه شوراي امنيت "پيشنهادهاي جديدي" را در مورد پرونده هسته اي ايران ارائه خواهد کرد. اين در حالي است که در جلسه ديروز شورا، نمايندگان ايران عملا هيچ پيشنهاد جديدي را براي برون رفت از بحران ارائه نکردند.اعضای شورا قبلا در برابر پیشنهادی که توسط جواد ظریف مطرح شده بود گفتند در اين مرحله هيچ پیشنهادی را نمی پذیرند و جز اجرای قطعنامه های شورای امنيت به چيزی راضی نمی شوند. با اين حساب، به عقيده ناظران، يا وعده طرح پيشنهادهاي جديد از سوي رييس جمهور ايران صحت نداشته است، و يا اين که پيشنهادهاي وي، شامل مواردي بوده اند که – با توجه به روشن شدن دورنماي تصويب قطعنامه مورد نظر قدرت هاي بزرگ عليه جمهوري اسلامي - طرح بي اثر آنها توسط رييس جمهور، از سوي مجموعه تصميم گيران ارشد حکومت ايران به صلاح تشخيص داده نشده است. مدافعان نظريه دوم، اظهارات متناقض مقامات رسمي ايران در مورد علت لغو سفر احمدي نژاد به نيويورک را شاهدي بر صحت ديدگاه خود مي دانند.

عیدی آمريکا به احمدی نژاد

منبع: روز آنلاين
مسعود بهنود

به باورم آمريکائی ها با تاخير در صدور ويزا برای شصت و پنج یا 85 نفر همراه رييس جمهور در سفر کاری به نيويورک، و دادن بهانه ای برای انصراف از شرکت آقای احمدی نژاد در چلسه شورای امنيت سازمان ملل، عیدی بزرگی به وی دادند که حتما عیدی بزرگ تر از آن نگرفته است.
خدمت بزرگ آمريکائی ها اين بود که امکان فراهم آوردند که يک تصميم کاملا اشتباه، پيش از آن که تيم چند ده نفره با هواپیمای اختصاصی – سابقا متعلق به سلطان برونئی که اول کار استفاده از آن کفر بود و خريد آن خيانت – وارد نيويورک شوند، لغو شود.
تصميمی که همانند تغيير ساعت رسمی کشور، خلق الساعه و بر اساس يک تفکر نسنجيده آنی گرفته شده بود و اصرار در آن می توانست به زيان عزت و آبروی کشور تمام شود.به مراتب بيش تر از آن نامه ها که نوشته شد و فرصت داد تا بوش و خانم مرگل و پاپ بدون هيچ هزينه ای نشان دهند که اهميت و ارزشی برای نويسنده نامه و جايگاه رسمی وی قائل نیستند.
گرچه تا اين تفکر حاکم است بايد منتظر تکرار اين گونه حکايت ها بود، اما اينک که خطر از سر گذشته می توان چند نکته را مختصر گفت.
اول اين که به توضيح و بلکه توجيه دولت برای لغو سفر رييس جمهور چون دقت شود چنين معنا می دهد که چون ويزا برای عده ای از همراهان وی نرسيد، و سفر بدون همه همراهان ممکن نبود، از سفر چشم پوشیده شد. اگر علت لغو همين باشد بايد پرسيد اين همراهان چه کسانی با چه تخصص و کاردانی بودند که نبودشان سفری به اين درجه اهميت را منتفی کرد. چه تفاوت عمده ای اين همراهان با همراهان روسای سابق در دو دولت گذشته دارند، که در مورد آن ها حضورشان در سفرهای رسمی نشانه تجمل و تشريفات و دوری از ساده زيستی بود اما اينک نیست. چه عوض شده است. معيار یا مصداق؟ مردم خوب است اين ها را بدانند. آمريکائی ها اعلام کرده اند که برای سی و سه نفر به عنوان کارکنان هواپیمای اختصاصی ويزا خواسته شده بود که آن ها به نظرشان عچيب رسيده است. چون وقتی رييس جمهورشان – که ادعای ساده زيستی هم ندارد و به روسای قبلی هم بابت استفاده از هواپیما و همراه بردن بیست سی نفر در سفرهای خارجی بد و بيراه نگفته است – به سفرخارجی می رود هواپيمای اختصاصی وی هفت نفر خدمه دارد.
سئوال دوم اين که وقتی همه گمانه زنی ها نشان می داد که در جلسه امروز شورای امنيت قطعنامه ديگری عليه ايران منتشر خواهد شد، حضور و نطق آقای احمدی نژاد و صدور قطعنامه محتوم و از پيش معلوم، معنایش چه می توانست باشد. آيا اين نشانه اقتدار و اعتبار نظام و رييس قوه اجرائی اش تلقی می شد.يا کارشناسان سياست خارجی را گمان بر اين بود که با حضور رييس دولت و تحت تاثير سخنان وی، احتمال تغيير قطعنامه وجود داشت و چندان اين احتمال قوی بود که با پيش بينی آن دست به چنين ريسکی زده شد.
احتمال سوم اين است که رييس جمهور و مشاوران وی بر اين گمان باشند که حرف هائی چنان مهم وجود دارد که اگر آقای احمدی نژاد در شورای امنيت بگويد تصوير جهانی ايرانی و مسلمانان به زيان آمريکا و اسرائيل به هم خواهد ريخت.
در هر سه صورت بايد به سلامت عقل و دانائی مشاوران سياست خارجی دولت ترديد کرد. مگر آن که بپذيريم همچنان که دبير شورای عالی امنيت ملی ايران از اين سفر با خبر نبود، وزارت خارجه و کارشناسان سياسی خارجی دولت هم بی خبر بودند و تصميم نسنجيده خلق الساعه توسط شخص رييس جمهور بی اطلاع از امور ديپلوماتيک و دو سه تن از مشاوران شناخته شده اش گرفته شد. بی توجه به تاثير سخنان دو بار قبل وی در سازمان ملل، بدون محاسبه اين که دفعه سوم حتی آن تازگی که رسانه ها در برخورد با آدم های جديد دارند وجود نخواهد داشت و انعکاس گفته ها یک صد هم نخواهد بود.
باری از نظر ما ايرانيان که به حرمت و عزت ايرانی می اندیشیم چه خوب که با عمل آمريکائی ها کاردانان فرصت یافتند که به موقع جلوي سفر را بگیرند. ورنه مانند تغيیر ساعت کار بانک ها، و لغو تغيير ساعت رسمی کشور ناچار بايد مجلس وارد صحنه می شد و طرح دوفوريتی می داد. کاری که از اعتبار هر دو قوه به يک سان می کاهد و از اعتبار نظام تصميم گيری در کشور هم.
گمان اصلی
اما به باورم پشت اصرار آقای احمدی نژاد برای سفر به آمريکا – برای سومين بار ظرف دو سال – یک آرزو خفته بود و آن هم ملاقات با جورج بوش رياست جمهوری اسلامی آمريکا، و گذاشتن جهانيان و ايرانيان در مقابل عملی انجام شده اما شجاعانه ابود. که اگر محقق می شد – یا در فرصت های بعدی بشود - طراحان برنامه های "پيچيده" در بخش نظامی و امنيتی حق دارند به خود می بالند که چنین قدرتی را برای بخش انتخابی نظام کشف کردند و نشان دادند نه چنان است که عمده مردم می پندارند که قدرت در دست روحانيون است و نه چنان که شایع بود که قدرت مطلق مطابق قانون اساسی در اختيار رهبری است.
سفر و ملاقات اتفاق نیقتاد اما اگر رخ می داد و هر زمان رخ دهد يک امتياز برای رييس جمهور خواهد بود که چه رقيبان وی بخواهند یا نخواهند به حساب وی نوشته خواهد شد. و چند نتيجه خواهد داشت.
آشکار می شود در همه سال های گذشته عده ای بودند و به درست از خواست مردم و مصلحت کشور با خبر بودند اما دنبال نفع خود می گشتند. همان زمان که نويسندگان به جرم نوشتن لزوم مذاکره با آمريکا تهمت ها ديدند و ناسزا ها شنيدند و مانند صاحب اين قلم در کیفرخواست دادستان اتهام "تشويق به مذاکره و رابطه با آمريکا" برایشان نوشته شد و به همين جرم زندانی شدند، همان زمان که از ميان صاحب مقامان دکتر مهاجرانی از "لزوم مذاکره با آمريکا" نوشت و دشنام ها شنيد و تا نامه رهبر که وی را برادر عزيز خوانده بود صادر نشد، ماشين اتهام در کار بود. همان زمان که نظرسنجی موسسه پژوهشی منتشر شد و کائنات لرزيد و سخن از لزوم اعدام عباس عبدی و بهروز گرانپایه و حسين قاضيان رفت چرا که در پژوهشی که انجام داده شده بود، صداقت داشتند و نشان داده بودند که در جمع دانشجويان دانشگاه ها هواداران مذاکره با آمريکا در اکثريت مطلقند، همان زمان که در سالروز گروگان گيری و اشغال سفارت آمريکا در تهران، پرآوازه ترين دانشجويان پیرو خط امام به بند کشيده شد و... در همه اين زمان ها کسانی بودند که اين گفته ها و نوشته ها را به ديده می گرفتند و می دانستند که درست است. اما می گفتند که تا ما تائيد نکرده ايم نبايد گفت. و تا کسی از خود ما بر سر کار نيامده نبايد قدمی برداشت.
يک سال پيش در اوج مانور مشترک ضد آمريکائی جناح راست و پسرخوانده اش به ميدانداری کيهان، در مقاله ای نوشتم که در دوران اين دولت همه آن کاری که آقای هاشمی نکرد و آقای خاتمی نتوانست، انجام می شود و تفاوتش اين است که در زمان آن دو تن، چنين حرکتی، ذلت و خلاف شرع محسوب می شد و ناديده گرفتن خون شهدا، اما اين بار کيهان تيتر خواهد زد " کاخ سفيد پيش پای اسلام فرش سرخ انداخت". امروز بر آن نوشته می افزايم که چنين اقدامی، هر گاه صورت پذيرد، چون با مصلحت کشور و ملت همراه است، خرده ای از کسی که مقدم بر آن می شود نبايد گرفت. کسی که چنين شجاعتی در خود سراغ می کند نبايد بهراسد که تاريخدانان خواهند نوشت ايرانيان وقتی در اوج قدرت بودند و آمريکائیان شرايط آنان را می پذيرفتند، تن به مذاکره ندادند و زمانی که هواپیمابرهای آمريکائی در خلیج فارس بودند و نيروهای زمينی آمريکا عملا از چهارطرف مرزهای ايران، آن کشور را در محاصره داشتند، ناگزير به اين کار شدند.
عملی که آقای احمدی نژاد در ذهن دارد. با همين شرحی که تاريخدانان خواهند نوشت باز بهترست صورت پذيرد چنان که پذيرفتن قطعنامه 598 و آن نامه تاريخی بنيان گذار جمهوری اسلامی برای پايان دادن به جنگ با عراق عملی بود که بايد انجام می شد. امام هم نترسيد از اين که بگويند و بنويسند چرا در بهترين زمان ها، هنگام نجات خرمشهر، یا زمانی که غرامتی هم نصيب می شد،جنگ را تمام نکرديد و شعار قدس از کربلا دادید و حالا که هيچ نصيب نمی بريد تن به اين کار داده ايد. نترسيد که بپرسند مسووليت اين همه کشته فاصله فتح خرمشهر تا پايان جنگ برعهده کيست. آری دولتمرد آن است که کاری را که درست می پندارد انجام دهد.
در سطوح کوچک تر، هنگام پایان دادن به غائله گروگان گيری نيز وقتی مهندس بازرگان و يارانش خرده گرفتند که چرا الان، چرا با اين همه ضرر، چرا با کارتر دموکرات نه و با ريگان جنگ طلب آری. چرا در زمان ضعف و التماس کاخ سفيد نه و هنگام گردن کشی و تهديد ريگان تازه وارد که نرسيده ايرانيان را "بربر" خواند آری. آقای بهزاد نبوی به درست گفت حالا موقع چرتکه انداختن نيست.
که گفته اند هر زمان جلو زيان گرفته شود نفع است. اما مقايسه عمل آقای احمدی نژاد با شجاعت های تاريخ شرطی دارد که رعايت نکردن آن معامله اعتباری را به هم می زند. آقای احمدی نژاد بايد درست و روشن به مردم ايران بگويند که بر اساس مسوولیت ها و اختياراتم و بر مبنای بررسی شرايط و مصلحت های کشور تصميم به مذاکره و برداشتن گام برای تجديد روابط و – و اگر آمريکا حاضر به قبول شرايط برابر شد – پایان مخاصمه با آن کشور گرفتم و در اين راه گام نهادم.
مقصودم از اين شرط، تعلیق به محال نیست و گذاشتن بهائی که از پیش نشان می دهد فروشنده قصد فروش ندارد. خوب می دانيم که افشای طرح کسی که به چنين قمار بزرگی می رود – اصولا در هر مذاکره اين چنينی – شرط سياست نیست. آری آن چه بايد پنهان شود، بهترست پنهان بماند اما به مردم دروغ نباید گفت. دولتمردان از دفتر خود بخواهند تا سابقه دولت مصدق را – که ظاهرا سفر به شورای امنيت و اخيرا خيلی از کارهای ديگر به سودای یافتن ابروئی به اندازه وی صورت می گيرد – بیابند و در آن بنگرند و ببينند که دکتر قبل از سفر – به لاهه و به نيويورک - با مردم ايران چه گفت و وقتی هم بازگشت به آن ها چه گزارش داد -. مرور بر اين تاريخچه از آن نظر لازم است که بدانند تفاوت احترام به مردم را، تفاوت بر زبان آوردن جملات تکراری و نخ نمای "سفر سازنده و خوبی صورت گرفت" که انتهای هر سفر بيان می شود حتی سفرهای شکست خورده و به نتيجه نرسيده رييس جمهور به سعودی و آقای لاريجانی به آفريقای جنوبی و مسکو، با گزارش واقع بينانه.
تفاوت به همان اندازه احترام واقعی به مردم و ادعای احترام به آنان است. او ميل به مذاکره را با " ما برای امنيت عراق همه کار می کنيم" پنهان نکرد. به مردم به دروغ نگفت که برای مذاکره بر سر عراق می رویم ورنه ما که گفتگوئی نداريم. علامت آشتی و صلح را در قالب آيات قرآن نفرستاد تا مردم گمان کنند که قصد تبليغ اسلام را دارد، اما گيرنده اشاره اصلی را بشنود – که نشنيد – آن هم گيرنده ای که خودش همين کاره است و همين هفته گذشته گفت من بر اساس تعليمات دينی و الهامات غيبی تصميم گرفتم به عراق لشکر بکشيم.
یعنی هم گيرنده معنای پیام می دانست و هم فرستنده و تنها قصد فريب مردم بود. گيرنده نقطه ضعف را شناخت و نامه را بی جواب گذاشت. چندی بعد هم پیام فرستاد که ايرانی ها فقط می توانند روشن و علنی و با موضوع مشخص تقاضای مذاکره کنند.
به همه اين دلايل معتقدم عيدی خوبی از جانب واشنگتن به آقای احمدی نژاد داده شد. که بهترست قدرش بداند.

۲ فروردین ۱۳۸۶

نامه 550 فعال سياسی وفرهنگي به هاشمی شاهرودی در اعتراض به برخورد با سازمان های جامعه مدنی

منبع: سایت خبری امروز

امروز :550 تن ازفعالان سياسی،اجتماعي و فرهنگي کشور با نتشار نامه های سرگشاده خطاب به رییس قوه قضائیه برخورد با سازمان های جامعه مدنی را محکوم کردند.
متن این نامه در ادامه می آید:

به نام خدا

جناب آقاي هاشمي شاهرودي

رياست محترم قوه قضائيه

با سلام و احترام،
همانگونه که استحضاردارید ماموران دادستانی انقلاب روز پنجشنبه 24/12/85 در اقدامی هماهنگ به چند موسسه غیردولتی که هدف و فعالیتشان در حیطه ی ظرفیت سازی سازمان های جامعه مدنی ایران و فعالیت های امور زنان است، مراجعه کرده و پس از بازرسی محل و بردن اسناد و مدارک، آن دفترها را لاک و مهر کرده، مانع فعالیت قانونی شان شدند.
در جریان مهر و موم کردن موسسات "کنشگران داوطلب"، "راهی" و "مرکز کارورزی سازمان های غیردولتی" که هر سه در خدمت توانمندسازی سازمان های جامعه مدنی و کمک به حل مشکلات زنان جامعه ایران هستند، دکتر سهراب رزاقی برای مدتی دستگیر و علاوه بر دفاترش، منزل مسکونی او نیز تحت بازرسی ماموران قرارگرفته، اسناد و مدارک شغلی و لوازم شخصی وی به نقطه ای نامشخص انتقال یافت.
موسسه "کنشگران داوطلب" که از سال 1381 فعالیت های خود را آغاز کرده و پس از به ثبت رسیدن رسمی، عمدتا در سه محور "ظرفیت سازی سازمان های جامعه مدنی"، "گسترش دسترسی به جامعه اطلاعاتی آزاد" و "حوزه های زنان و جوانان" در فعالیت های داخلی، منطقه ای و بین المللی حضور گسترده و مستمری داشته است.همچنین، موسسه یاد شده عضو دبیرخانه "جامعه مدنی اجلاس جامعه اطلاعاتی" (wsis) و "مرکز هماهنگ کننده سازمان های جامعه مدنی غرب آسیا و خاورمیانه" است.
موسسه حقوقي "راهي" توسط خانم شادي صدر، وکيل دادگستري و مدافع حقوق زنان، پايه‌گذاري شده و با همکاري گروهي از وکيل‌هاي استخدامي وداوطلب اداره مي‌شود. اين موسسه به زنان مشاوره حقوقي ارائه می کند و بنا به توان مالي مراجع‌کنندگان از آنان حق‌ مشورت دريافت مي‌نماید.
"مرکز کارورزي سازمانهاي‌غيردولتي جامعه مدني" زير نظر خانم محبوبه‌عباسقلي‌زاده، فعال جامعه مدني، بنيانگذاري شده و هدف‌هاي آن در جهت ظرفيت‌سازي و تقويت سازمان‌هاي مدني و آموزش دادن کنشگران جامعه مدني است.
در حالی که اصول مختلف قانون اساسي ایران از جمله اصول 20، 24 و 28 و همچنین مواد 3 و 22اعلاميه جهاني حقوق بشر بر داشتن حق "زندگی و آزادی" شهروندان و "امنیت شخصی، شغلی و اجتماعی" آحاد ملت ایران تاکید دارند، متاسفانه شاهد برخوردهای غیرقانونی سازمان یافته با نهادهای جامعه مدنی هستیم.
جنابعالی به خوبی بر این امر واقفید که جمهوری اسلامی ایران علاوه بر تعهدی که در قبال اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر دارد، مکلف است در قبال شخصیت های حقیقی و حقوقی جامعه مفاد قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل از جمله "اعلاميه حقوق مسئوليت افراد، گروه ها وارگان های جامعه جهت ترويج و حمايت حقوق بشر و آزادي های اساسی شناسايی شده جهانی" را به طور دقیق و کامل رعایت کند.
اصل یکصد و پنجاه و ششم قانون اساسی ایران نیز از جنابعالی به عنوان پاسدار"استقلال قوه قضائیه" و مسئول "تحقق بخشیدن عدالت" و "احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی مشروع " شهروندان می خواهد که از " حقوق فردی و اجتماعی" ملت ایران به خوبی دفاع کنید.
ما امضا كنندگان این نامه ضمن اعتراض شدید به نقض مکرر روح و مفاد قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر در جریان برخوردهای اخیر با نهادهای جامعه مدنی ایران، خواستار توقف فوری این اقدام ها و ایجاد "فضای امن برای زندگی، کار و فعالیت های اقتصادی و اجتماعی " در جمهوری اسلامی ایران هستیم.

28/12/1385

بابک آذرآبادگان، فاطمه آرام نژاد، محسن آرمین، محمد آزادى، سهیل آصفی، زهره آقاجری، هاشم آقاجري، ساسان آقایی، سامر آقایی، رضا آل محمد، ناصر آملي، مسعود آقايى، غلام حيدرابراهيم باي‌سلامي، عباس ابوذری، سحر ابونصر، فائزه اثنی عشری، هادي احتظاظي، حميد احراري، طاهر احمدزاده، حسن احمدي، محسن احمدي، نعمت احمدى، مهدی احمدی، محمود احمدیان، بهمن احمدی اموئی، نوشین احمدی خراسانی، محمدرضا احمدی نیا، مصطفي اخلاقي،‌ بها الدین ادب، ساجد اردبیلی، پروین اردلان، علی رضا ارشادی فر، کریم ارغنده پور، امیر اسحاقی، بهروز اسدنژاد، میلاد اسدی، حسن اسدی زیدآبادی، سعید اسفندیار، احمد اسلامی، يدالله اسلامي، رشید اسماعیلی، زهره اسلامیان، مرتضى اشفاق، مرتضی اصلاح چی، حسن افتخاراردبيلي، جلال اقتدارى، اعظم اكبرزاده، زهرا اكبرزاده، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی، مهسا امرآبادی، محمود امير احمدى، پارسا امیرپور، اکبر امیری، آسیه امینی، ابراهیم امینی، مهدي اميني زاده، حسين انصاري راد، حامد ایرانشاهی، امید ایرانمهر اشناوری، امیرحسین ایرجی، مصطفي ايزدي، عمادالدين باقي، مجتبي بديعي، كمال الدين بازرگانى، پروين بختيار نژاد، اكبر بديع زادگان، رحمت الله برهانى، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، فرشته بازرگان، محمد نويد بازرگان، ملکه بازرگان، فتانه بازرگان، مسعود باستانی، مختار باطولي، روح‌اله باقرآبادي، ايرج باقرزاده، پروین بختیارنژاد، ایمان براتیان، محمد بذرپور، محمد بسته نگار، مهدي بسته نگار؛ کیومرث بلیوند، محمد حسین بنی اسدی، ترانه بنی یعقوب، ژیلا بنی یعقوب، عماد بهاور، زهرا بهبودی، فاطمه بهدشتی، محمد بهزادى، حميد بهشتى، محمد بهفروزى، راضیه بوستانکار، مرضیه بوستانکار، جلال بهرامی، سهراب بهلولی قشقائی، مجتبی بیات، صفا بيطرف، طاهره بیگدلی، مسعود پدرام، جعفر پناهی، عباس پوراظهرى، سعید پورعزیزی، رضا پويان، علی پیرحسینلو، محمود پيش بين، حبيب الله پيمان، مجيد پيمان، سيدمصطفى تاج زاده، عبدالرضا تاجيك، مهدی تاجیک، عباس تاج‌الديني، حميد تاجرنيا، عبدالرضا تاجیک، هادي تفنگچي، مصطفى تنها، رضا تهرانى، محمد تهوری، مرجان توحیدی، هدی توحیدی، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، محمدرضا توسلى، ناهید توسلی، خالد توكل، محمد توكل، نیره توکلی، مجيد جابرى، شهاب جزایری، شهلا جعفریان، حسن جعفری پور، پروین جلائی، حميدرضا جلائى پور، جلال جلالي زاده، علی جمالی، عباس جنگي، مجتبي جهاني، محمد علی جهان آباد، ماندانا چترچی، حبیب حاج حیدری، رضا حاجى، مجيد حاجي بابائي، مرجان حاجی رحیمی، بهمن حافظى، مهدی حبیبی، سعيد حجاريان، طه حجازى، جلال الدین حجتی، حمید حدیثی، حسین حريرى، حميد حسامي، آیدین حسنلو، بهزاد حق پناه، جمشید حقگو، فاطمه حقیقت جو، وحید حقیقی، على حكمت، منیژه حکمت، ابوالفضل حكيمى، عبدالكريم حكيمى، مجيد حكيمى، محمد رضا حمسى، فخرالدین حیدریان، جعفر خائف، هادي خانيكي، رضا خجسته رحیمی، ابراهيم خدادادى، امير خرم، مصطفی خسروی، حسین خطیبی، محمد خطيبي، الیاس خلج، مجتبی خندان، مهراوه خوارزمی، ابراهيم خوش سيرت سليمي، اسماعيل خوش محمدى، ناهید خیرابی، مسعود خیراتی، هوشنگ خيرانديش،محمدعلى دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، محمدمهدى دانشيان، فریبا داودی مهاجر، احسان داوری، امین دربان، محمود درد كشان، سعيد درودى، محمود دل آسايى، مسعود دهقان، عباس دهقان نژاد، مصيب دوانى، ابراهيم دينوي، فاطمه راكعي، امير رزاقي، محمد صادق ربانى، تقي رحماني، ابراهیم رحمتی، محمدجواد رجائيان، عليرضا رجايى، طاهره رحیمی، سمیرا رزاقی، ثمینا رستگاری، مژگان رستمی، احمد رسول زاده، محمود رسول زاده، محمد صادق رسولی، احد رضائى، اصغر رضائى، بيوك رضائى، عبدالعلي رضائي، بهمن رضا خانى، فاطمه رضازاده، سعيد رضوى فقيه، حسين رفيعى، احمد رمضانپور نرگسی، عبدالله رمضان‌زاده، علی رنجی پور، مهدى رهنما، فرزانه روستائی، رضا رئيس طوسى، نفیسه زارع کهن، فياض زاهد، جمال زره ساز، اکبر زمانی، محمد ابراهيم زمانى، سجاد زند، پرويز زندى نيا، احمد زيدآبادى، محمد رضا زهدى، سید مجتبی سادات، عليرضا ساريخانى، جلیل سازگارنژاد، سجاد سالک، نسرين ستوده، عزت الله سحابى، فريدون سحابى، هاله سحابى، عیسی سحر خيز، نسیم سربندی، محمد سرچمى، امید سرخی، محمدعلی سعدائی، محمود سعیدزاده، بیوک سعیدی، سعيده‌ سعيدي، میثم سعیدی، عبدالفتاح سلطاني، مرتضي سلطانيه، آرمین سلیمانی، محمد جواد سلیمانی، علی سماواتیان، علی سمیع نژاد، علی سیاسی راد، سید علی سیدآقامیری، محمدعلي سيدنژاد، سيد محمد علي سيف‌زاده، هاله سینکی، سلمان سیما، محمود شاددل بصير، ابراهيم شاكرى، تقى شامخى، على شاملومحمودی، محمد شانه چى، حسين شاه حسينى، سپیده شاه محمدی، مریم شبانی، فهیمه شجاع، ولی الله شجاع پوریان، منصوره شجاعی، جعفر شرف خانی، شهلا شرکت، سعید شریعتی، محمد شريف، حجت شریفی، محمد شریفی، جواد شرف‌الديني، معصومه شفیعی، كاظم شكري، الله وردى شمبورى، ماشاء الله شمس الواعظين، شیوا شناوری، احمد شهامت دار، حسن شهبازی، ابراهیم شیخلو، آمنه شیرافکن، احمد شيرزاد، سعيد شيركوند، فيروزه صابر، هدي صابر، محمد صاحب محمدي، محمد صادقی، هاشم صباغيان، مصطفی صداقت جو، احمد صدر حاج سيدجوادى، رضا صدر، احمد صدري، سمیرا صدری، محمود صدري، صادق صدقگو، رضا صفری، لطيف صفري، مهدى صراف، عباس صفائي‌فر، یحیی صفی آریان، فضل الله صلواتى، جليل ضرابي، على اشرف ضرغامى، سید شهاب الدین طباطبائی، مقداد طباطبائی، سید مهدی طباطبائی، اعظم طالقانى، حسام طالقانى، طاهره طالقانى، نرگس طالقانى، اكبر طاهرى، بهروز طاهری، رئوف طاهرى، محمد طاهرى، نوشین طریقی، امير طيراني، کیوان ظهرابی، کریم عابدینی، ندا عبداللهی، علی عبدی، حمید عدالت، جمشيد عزيزي، احمد عبادی، سيد جعفر عباس زادگان، سید منصور عامری، فریبا عباسقلی زاده، فرزانه عربی، فيض‌اله عرب سرخي، مهدی عربشاهی، فرزانه عربی، علی عزیزی، زهرا عصاریان، روئين عطوفت، سید احمد عظیمی، سید عظیم عظیمی فر، جواد علائی، باقر علائی، علي رضا علوى تبار، محمدباقر علوى، سعیده علیپور، رضا علیجاني، على عليزاده نائينى، محمد جعفر عمادى، محمود عمرانى، فريدون عموزاده خليلي، على اصغر غروى، عليرضا غروى، ماجد غروى، مسيح غروى، سعيد غفارزاده، مسعود غفاري، على غفرانى، مهدى غنى، فریده غیرت، محمدتقى فاضل ميبدى، لیلا فاضلی، باقر فتحعلی بیگی، علی فتوتی، نادر فتورچي، لیلی فرهادپور، مرتضي فلاح، ارسلان فلاح حجت انصاری، مقصود فراستخواه، عذرا فراهانی، مهدی فخر، پویان فخرآیی، غفار فرزدى، شهین فرزین پژوه، حسن فرح آبادی، مهرآوه فردوسی، فاطمه فرهنگ خواه، حسن فريد اعلم، بهرام فیاضی، احمد قابل، هادى قابل، حسین قاضیان، عباس قائم الصباحي، علی قدیمی، خسرو قشقايى، ماهرو قشقايى، رحمانقلى قلى زاده، رضا قلی زاده، مهدي قلي‌زاده اقدم، عبدالحسین قمی زاده، عبدالمجيد قندى زاده، نظام الدين قهارى، عبدالحسين قمي‌زاده، مصطفى قهرمانى، میثم قهوه چیان، حجت الله قياسى، رحمان كارگشا، حسین کاظمی، مرتضى كاظميان، جعفر كامبوزيا، هادي كحال‌زاده، محسن كديور، منوچهر كديور، جميله كديور، خسرو كردپور، مسعود كردپور، سارا کرمانیان، على كرمى، محبوبه کرمی، روزبه کریمی، فریدون کشکولی، علی رضا کفشکنان، فاطمه كمالي احمدسرايي، ناصر كميليان، حمید کهرام، پروين كهزادى، الهه كولائي، يعقوب كوثرى، محمد كيانوش‌راد، بهناز كياني، بهروز گرانپایه، امید گشتاسبی، بيژن گل افرا، مهدیه گلرو، اکبر گنجی، فاطمه گوارایی، مسعود لدنى، معصومه لقمانی، حسين لقمانيان، فريده ماشيني، حمیدرضا مالکی، احسان مالکی پور، محمد تقى متقى، رجبعلي مزروعي، حسين مجاهد، سعید مجرب، زهره مجردی، محسن محققى، نرگس محمدي، نوشين محمدي، محمد محمدى اردهالى، فخرالسادات محتشمي پور، سيد على محمودى، فهیمه محمودی، فرید مدرسی، سعيد مدنى، احمد مدادی، ماشاءالله مديحى، فريد مرجائي، آرمین مروج، مصطفى مسكين، رضا مسموعى، ضیا مصباح، ليلا مصطفوى، مصطفى مصطفوى، عباس مصلحى، محمد جواد مظفر، محمود معتقد، مهدي معتمدي مهر، احمد معصومی، بدرالسادات مفيدى، خدیجه مقدم، مرضیه مرتاضی لنگرودی، مرتضى مقدم، علی مقیمی، علی ملازمی، فهيمه ملتى، کاظم ملکی، مصطفي ملكيان، علی ملیحی، احمد منتظرى، جواد منتظری، سعيد منتظرى، آذر منصوری، خسرو منصوريان، سهیل مهروزی، كيوان مهرگان، سيدرضا موسوى سعادتلو، مهدی موسوی، سید علی اکبر موسوی خوئینی، اتابک موسوی نسب، شهیندخت مولاوردی، عبدالله مومنی، على مومنى، محمود مومنى، احمد میدری، امير ميرخانى، سراج الدین میردامادی، وحيد ميرزاده، الله كرم ميرزايى، فرهنگ نادری، مهدی نارکی، بهنود نادری، سارا نادری، سیاوش نژادپور، فرشته ناصرگيوه چى، الناز ناطقی، مهدی ناطقی، حسن نراقى، زهره نصرالله زاده، محمود نعيم پور، احمد نعمت زاده، جعفر نقمی، محمود نكوروح، امير نكوفر، محمد تقى نكوفر، علی نکونسبتی، سيد حميد نوحى، امیر حسین نوربخش، فخرالسادات نوربخش، عباس نوربخش، منوچهر نوربخش، حسین نوری زاده، نوشین نوع پرست، صالح نيكبخت، غلامرضا نیک صفت، احمد هادوی، محمد هادی هادیان، هادى هادى زاده يزدى، محمد هاشمی، ناصر هاشمي، بهاره هدایت، سيدهاشم هدايتي، عليرضا هندى، احسان هوشمند، رسول ورپايى، نسرین وزیری، منصور وفا، فرناز وفائی، علی وفقی، باقر ولى بيك، جليل ولى بيك، شمس الدین وهابی، اعظم ویسمه، رحيم ياورى، على فريد يحيايى، حنیف یزدانی، كاظم يزدى، ابراهيم يزدى، سپیده یوسف زاده، عاطفه یوسفی، حسن يوسفى اشكوري، رضا یوسفیان، حسن یوسفیان آرانی

حمله شبانه مديريت دانشگاه به ساختمان کانون های فرهنگی دانشگاه اميرکبير

منبع: سایت خبری امروز

خبرنامه اميرکبير: ساختمان کانون های فرهنگی هنری دانشگاه صنعتی اميرکبير (پلی تکنيک تهران) مورد هجوم مديريت اين دانشگاه قرار گرفت. ساختمان کانون ها در اثر اين حمله شبانه بدل به ويرانه شد.
به گفته مسئولان دانشگاه در جمع دانشجويان، شهرداری تهران در رديف بودجه های عمرانی خود در سال ۸۵ بودجه استفاده نشده ای به مبلغ چندين ميليارد ريال دارد که برای ساخت ورزشگاه در نظر گرفته شده بود. بودجه ای که اگر تا روزهای پايانی سال ۸۵ استفاده نشود، طبق قوانين بودجه ريزی امکان استفاده از آن در سال ۸۶ نخواهد بود. لذا شهرداری اجرای پروژه ای را به مديريت دانشگاه اميرکبير پيشنهاد کرد و مديريت دانشگاه اميرکبير نيز برای تصاحب اين بودجه تصميم گرفت با تخريب ساختمان کانون ها و ساختمان مجاور آن، دانشکده کشتی سازی، در محل آن ها ساختمان ورزشگاه مد نظر شهرداری را بنا کند.
از زمان بنای ساختمان دانشکده کشتی سازی بيش از ۲-۳ سال نمی گذرد و اين ساختمان نوساز نيز به منظور اجرای اين پروژه در طرح تخريب قرار گرفته است. اساتيد دانشکده کشتی سازی با اعتراض نسبت به اين عمل مديريت دانشگاه با حيدريان، يکی از مسئولين عمرانی دانشگاه، که از آن ها خواسته بود اتاق های خود را در اسرع وقت تخليه کنند، درگيری لفظی پيدا کرده بودند.
در روزهای باقی مانده تا عيد نوروز، مديريت دانشگاه اميرکبير که در سال جاری مبلغی معادل ۷۵ ميليارد ريال کسری بودجه آورده است، برای دريافت اين بودجه از شهرداری دست به جا به جايی گسترده در دفاتر اداری دانشگاه زده است. در پی اين جا به جايی ها ساختمان مديريت دانشگاه به بيرون از دانشگاه منتقل شده است. دفتر نهاد رهبری به مکان نامعلومی منتقل شده و دفاتر اساتيد دانشکده کشتی سازی به ساختمان مديريت انتقال داده شده است.
مديريت دانشگاه اميرکبير هفته گذشته به فعالين دانشجويی کانون های فرهنگی هنری اعلام کرده بود به هر نحو ممکن بايستی وسايل کانون ها را جمع آوری و بسته بندی نمايند و تحويل انبار دانشگاه بدهند تا پس از تعطيلات نوروزی محلی برای کانون ها در نظر گرفته شود. اما دانشجويان با عدم پذيرش اين امر اعلام کرده بودند تا محل مناسبی به کانون ها اختصاص داده نشود، اقدام به انتقال وسايل نخواهند کرد.
اما در نيمه های شب پنج شنبه هفته پيش، مديريت دانشگاه دستور تخريب ساختمان کانون ها را صادر کرد. در پی اين اقدام به وسايل کانون ها خساراتی زيادی وارد شد. مهاجمين درب ها و شيشه های ساختمان را شکستند و با قطع برق کليه مهتابی ها و لامپ های ساختمان را باز کردند. همچنين رادياتورهای ساختمان باز شده بود و آب باقی مانده در رادياتورها کف ساختمان را پوشانده بود و به اموال کانون ها آسيب زده بود. وسايل کانون ها مانند کيس های کامپيوتر و... روی زمين پرتاب شده بودند.
گفته می شود مديريت دانشگاه با دست زدن به اين عمل سعی کرده است به هر نحو ممکن دانشجويان را مجبور به ترک ساختمان نمايد. همچنين مديريت دانشگاه به دانشجويان اخطار داده بود در روز جمعه کار تخريب ساختمان را آغاز خواهد کرد. لذا دانشجويان مجبور شدند برای جلوگيری از تخريب بيش از اندازه اموال کانون ها، خود اقدام به بسته بندی و اسباب کشی وسايل بنمايند که اين کار تا نيمه های شب جمعه به طول انجاميد.
به دنبال اين عمل دانشجويان به نشانه اعتراض در مقابل مديريت تماميت خواه دانشگاه اميرکبير، اقدام به شعارنويسی بر روی ديوارهای اين ساختمان نمودند. شعارنويسی بر ديوار کانون ها يادآور شعارنويسی دانشجويان اين دانشگاه بر ديوارهای ساختمان معاونت دانشجويی و نهاد رهبری است که خردادماه امسال به نشانه اعتراض در مقابل دخالت های غيرقانونی دانشگاه در انتخابات انجمن اسلامی انجام شد.
برخی از شعارهايی که دانشجويان بر روی ديوارها نوشته بودند به اين شرح است: «برای يک مشت دلار!»، «تو لدری رهايی، بولدوزری رهايی، فرمونت رو بچرخون .... رو هم می گيری»، «مرگ بر ديکتاتور»، «رهايی حيا کن، دانشگاه رو رها کن»، «ترکه خيس آلبالو، يه جای قصه می شکنه»، «پلی تکنيک اما همچنان زنده است»، «انتظامات برو بيرون!» «رهايی! احمدی نژاد رفتنی است، اون وقت ما می مونيم و تو...» و... .
پس از اين عمل، مديريت دانشگاه به يکی از کارمندان دانشگاه دستور داده بود از شعارهای نوشته شده بر ديوار کانون ها فيلمبرداری نمايد. به نظر می رسد اين عمل مديريت در راستای پرونده سازی و صدور احکام انضباطی برای فعالين کانون ها باشد.
مديريت دانشگاه اميرکبير در تابستان سال جاری به همين شيوه به تخريب ساختمان انجمن اسلامی دست زد. چند ماه بعد از تخريب ساختمان انجمن اسلامی، پس از آن که ترکيب هيئت امنای جامعه فارغ التحصيلان دانشگاه بر خلاف خواست مديريت شکل گرفت، ساختمان جامعه نيز توسط مديريت دانشگاه تخريب شد.
در مجموعه کانون های فرهنگی هنری دانشگاه اميرکبير ۱۱ کانون مشغول فعاليت هستند. از جمله کانون های فرهنگی دانشگاه اميرکبير، کانون فيلم و عکس، کانون گفتگو و انديشه، کانون تئاتر، کانون کتاب، کانون ادبی، کانون هنرهای تجسمی، کانون موسيقی و... هستند.
لازم به ذکر است از سال های پيش، کانون های فرهنگی دانشگاه اميرکبير همواره در جشنواره ها و مسابقات دانشجويی حايز کسب رتبه های برتر می شدند. از اين جمله می توان به تئاتر «تلخ بازی قمر در عقرب» اشاره کرد که محصول کانون تئاتر دانشگاه اميرکبير بود و در جشنواره تئاترهای دانشجويی عنوان اول را به خود اختصاص داد. به همين علت نيز گروه تئاتر پلی تکنيک دعوتنامه هايی از جشنواره های ديگر کشورها، از جمله کشورهای فرانسه، ايتاليا و... دريافت کرده بود که به علت عدم همکاری مديريت دانشگاه، گروه تئاتر دانشگاه تنها موفق به سفر به کشور بلاروس شد.
کانون های فرهنگی هنری دانشگاه اميرکبير مانند ديگر نهادهای دانشجويی اين دانشگاه در مدت دو سال گذشته تحت فشار مديريت انتصابی اين دانشگاه بوده اند. علاوه بر اين از زمان انتصاب دکتر رهايی به سمت رياست دانشگاه اميرکبير، در گوشه و کنار اين دانشگاه پروژه های متعدد عمرانی، که همواره با تخريب بخش های از دانشگاه همراه است، در حال اجراست که همين مسئله چهره ای زننده به دانشگاه اميرکبير داده است.

سيمين بهبهانی برنده جايزه آزادی بيان کانون نويسندگان نروژ شد

منبع: سایت خبری امروز

گویا نیوز:سيمين بهبهانی، که تيرماه گذشته به سن هشتاد سالگی پا گذاشت برنده جايزه آزادی بيان کانون نويسندگان نروژ شد. سيمين بهبهانی به سبب نوآوری ها در زبان و وزن غزل، به "بانوی غزل ايران" شناخته شده است. وی در رشته حقوق قضايی تحصيل کرده و از ۱۴ سالگی سرودن را با چهارپاره های نيمايی آغاز کرد و سپس به غزل روی آورد. سيمين بهبهانی، با نزديکی شگفت آورش به زبان روزمره مردم و يافتن پاره های موزون در جملات عادی زبان، دموکرات ترين زبان شعر نوکلاسيک فارسی را خلق کرد. شعر او نشانگر درگيری عميق ذهن شاعر، با رنج ها،شادی ها و مسايل مردم است. بهبهانی در زمينه حقوق بشر و حقوق زنان نيز از زمره هنرمندان فعال محسوب می شود.

۲۵ اسفند ۱۳۸۵

فراخوان صلح خواهی ملت ایران

منبع سایت خبری امروز

جمعی از فعالان سیاسی وفرهنگی کشور با انتشار بیانیه ای با تحلیل وضعیت موجود نسبت به بی توجهی تصمیم گیرندگان نظام نسبت به تبعات بی توجهی به درخواست های بین المللی وقطعنامه های شورای امنیت وتبعات ناشی از آن هشدار دادند.متن این بیانیه در ادامه می آید:

به نام خدا
فراخوان صلح خواهی ملت ایران

ضرب الاجل شورای امنیت سازمان ملل در مورد قطعنامه ی ۱۷۳۷ پایان یافته است و اعضای دائمی این نهاد بین المللی به علاوه آلمان در حال شور و رایزنی هستند تا دامنه ی تحریم های مستقیم و غیرمستقیم ایران را تشدید کنند. این در شرایطی است که دولت آمریکا با وجود مخالفت های فزاینده ی داخلی به موازات تلاش های خود در سازمان ملل، با مشارکت اسرائیل دامنه ی حضور نظامی خود را در منطقه افزایش می دهد تا به صورت برنامه ریزی شده تنش موجود در روابط ایران و جامعه بین المللی را وارد مرحله ی جدیدی کند.
نادیده گرفته شدن قطعنامه ١٧٣٧ شورای امنیت و عدم ارائه ی پیشنهاد سازنده توسط حکومت ایران خود زمینه ساز مجازات های نظامی و مالی و تحریم‌های اقتصادی گسترده‌تر شورای امنیت خواهد بود و چشم انداز فقر و جنگ را در برابر مردم صلح دوست ایران قرار خواهد داد.
اگر روند تصویب قطعنامه های زنجیره ای توسط شورای امنیت سازمان ملل ادامه یابد و خدای نکرده دامنه ی آن به جنگ و حمله نظامی گسترش پیدا کند، پیامدهای شوم و ویرانگر آن مستقیما متوجه ملت ایران و به ویژه نسل جوان کشور خواهد بود که هیچ مداخله‌ ای در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های هسته ای ندارد و همواره مخالفت خود را با تشدید تنش و به خطر افتادن صلح و امنیت اعلام داشته است.
ما شهروندان صلح‌طلب ایران در این شرایط بحرانی حق و وظیفه ی قانونی خویش می‌دانیم که صدای صلح خواهانه ی خود را به گوش ملت و دولتمردان کشور و مجامع بین المللی برسانیم و از صلح طلبان جهان درخواست کنیم که سکوت پیشه نکنند و برای پیشگیری از بروز فشار اقتصادی گسترده به مردم ایران و وقوع مجدد جنگ و خونریزی در منطقه دست یاری به ملت ما دهند.
ما اگرچه برخورداری از دانش و فن آوری هسته‌ای را، صرفنظر از کاربرد تسلیحاتی آن، حق مسلم مردم ایران می دانیم، اما بر این نکته تاکید داریم که ملت ایران حقوق اساسی تر و مهمتری چون برخورداری از حق "مردمسالاری و حقوق بشر"، "امنیت و آزادی" و " عدالت و رفاه" نیز دارد و کسب این حق نباید دیگر حقوق ملت را نفی و یا کمرنگ کند و خدای ناکرده سایه ی شوم جنگ و ویرانی را بر سر آنان بگسترداند. به باور ما در این شرایط پیشنهاد مدیر آژانس بین المللی انرژی اتمی، جناب آقای محمد البرادعی مبتنی بر "تعلیق در برابر تعلیق" اقدامی آجل و دوراندیشانه برای پیشگیری از تحریم و جنگ است و می تواند سیاست "برد- برد" را شکل دهد و سازماندهی کند و بهانه را از دست آتش افروزان و جنگ طلبان بگیرد. همانگونه که در بطن این پیشنهاد نهفته است خط مشی "تعلیق در برابر تعلیق" از یک سو حکومت ایران را وادار می کند که تعلیق موقت را بپذیرد و داوطلبانه برنامه غنی سازی را تا مدت مورد توافق متوقف کند و از سوی دیگر فشارها و مجازات‌های اقتصادی علیه ایران را تا زمان مورد توافق طرفین به حالت تعلیق درآورد. راهکار دیگر می تواند پذیرش پیشنهاد گروه 5+1 با اصلاحاتی توسط جمهوری اسلامی ایران همراه با تعلیق و پیگیری مذاکرات باشد.
با توجه به این نکات، امضا کنندگان این بیانیه مصرانه بر سیاست اعتمادسازی در عرصه ی جهانی تاکید دارند و آن را از طریق تعامل با نمایندگان گروه موسوم به 5+1 و دبیرکل سازمان ملل امکانپذیر می دانند. به باور این جمع، تداوم سیاست‌های تنش‌زا و سخنان و اقدام های تحریك‌آمیز نمایندگان حاکمیت در داخل و مجامع بین المللی، تنها دیوار بی اعتمادی گسترده میان ایران و جامعه جهانی را ضخیم تر خواهد ساخت و به نفع برنامه های کاخ سفید برای ایجاد یک اجماع بین المللی علیه تمامیت ارضی و منافع ملت عزیز ایران خواهد بود.
ما همچنین ضمن پرهیز دادن دولت بوش از هرگونه اقدام ماجراجویانه با هدف جنگ افروزی در منطقه و حمله به خاک ایران، نگرانی عمیق خود را نسبت به پیامدهای ویرانگر سیاست های جنگ طلبانه که با هدف تحت الشعاع قرار دادن شکست های داخلی و بین المللی و کمرنگ ساختن مشکلات فزاینده سیاسی و اقتصادی صورت می گیرد، بیان می کنیم. به نظر ما آغاز گفت و گوی دو جانبه ی رسمی، علنی و شفاف بین تهران و واشنگتن و نشستن پشت میز مذاکره بر مبنای یک برنامه از پیش اعلام شده، یکی از بهترین راه حل ها برای جلوگیری از بروز جنگ و خونریزی و گسترش ناامنی و اغتشاش در منطقه است.
جهانیان در این شرایط خطیر و بحرانی باید به این نکته واقف باشند که تشدید تحریم‌های اقتصادی و حمله نظامی به خاک ایران برای همه طرف‌ها به ویژه برای ملت عزیز ایران، چیزی جز جنگ و ویرانی، مرگ و فقر و فلاکت و عقب‌ماند‌گی در پی نخواهد داشت و منطقه را به جهنمی سوزان تبدیل خواهد کرد.
عالیترین مقام های مسئول ایران باید بدانند که نباید با تبدیل مساله ی غنی سازی به یک موضوع حیثیتی، ملی و امنیتی، در عمل شهروندان و گروه های سیاسی ایران را از حق هرگونه ابراز نظر و بحث آزاد پیرامون این مساله ملی بازدارند و مطبوعات ، روزنامه نگاران و نویسندگان کشور را با تشدید جو سانسور و خودسانسوری از پرداختن به این مسئله ی ملی حیاتی که به آینده ی یکایک ملت ایران مربوط است محروم سازند. آگاهی حق مسلم ملت ایران است و مردم ایران باید به صورت شفاف و روشن بدانند که خطر جنگ روز به روز نزدیک‌تر می‌شود و برخی از مسئولان عالیرتبه نظام، با خط مشی متخذه و بهانه دادن به دست جنگ افروزان کاخ سفید، جامعه را در سراشیبی فقر و ویرانی قرار می دهند.
ما امضا کنندگان این بیانیه با توجه به وظیفه ملی و تاریخی خویش، بار دیگر مخالفت قاطع و روشن خود را با چنین سیاست هایی که چشم انداز آن چیزی جز تحریم اقتصادی و جنگ نیست، اعلام می کنیم و به مسئولان عالیرتبه کشور هشدار می دهیم که تا دیر نشده است به خود آیند و سیاست "تعلیق در برابر تعلیق" و یا هر راهکار مفید دیگری را بپذیرند، چون فردا خیلی دیر است. از همگان نیز می خواهیم که بیش از این سکوت را جایز ندانند و نقطه نظرهای صلح جویانه و مخالفت خود را با جنگ به روش های مناسب ابراز دارند.
23/12/1385
محمد آزادى، هاشم آقاجري، سامر آقایی، ناصر آملي، غلام حيدرابراهيم باي‌سلامي، عباس ابوذری، هادي احتظاظي، حميد احراري، طاهر احمدزاده، حسن احمدي، محسن احمدي، نعمت احمدى، محمود احمدیان، محمدرضا احمدی نیا، مصطفي اخلاقي،‌ ساجد اردبیلی، کریم ارغنده پور، حسن اسدی زیدآبادی، مرتضى اشفاق، حميد آصفى، جلال اقتداری، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی، مهدي اميني زاده، حجت انصاری، حسين انصاري راد، مصطفي ايزدي، مجتبي بديعي، كمال الدين بازرگانى، پروين بختيار نژاد، اكبر بديع زادگان، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، فرشته بازرگان، محمد نويد بازرگان، مختار باطولي، روح‌اله باقرآبادي، ایمان براتیان، محمد بذرپور، محمد بسته نگار، مهدي بسته نگار، محمد حسین بنی اسدی، عماد بهاور، محمد بهزادى، راضیه بوستانکار، مرضیه بوستانکار، جلال بهرامی، صفا بيطرف، مسعود پدرام، عباس پوراظهرى، سعید پورعزیزی، رضا پويان، محمود پيش بين، حبيب الله پيمان، مجيد پيمان، سيدمصطفى تاج زاده، حميد تاجرنيا، عبدالرضا تاجيك، رضا تهرانى، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، مجيد جابرى، حميدرضا جلائى پور، جلال جلالي زاده، علی جمالی، مجتبي جهاني،حبیب حاج حیدری، رضا حاجى، مجيد حاجي بابائي، علی حاجی قاسمی، بهمن حافظى، سعيد حجاريان، حمید حدیثی، علی حدیثی، حسین حريرى، حميد حسامي، بهزاد حق پناه، جمشید حقگو، فاطمه حقیقت جو، وحید حقیقی، على حكمت، ابوالفضل حكيمى، عبدالكريم حكيمى، مجيد حكيمى، محمد رضا حمسى، فخرالدین حیدریان، جعفر خائف، هادي خانيكي، نبی الله خانزاده مرخالی، ابراهيم خدادادى، امير خرم، حسین خطیبی، محمد خطيبي، مجتبی خندان، ابراهيم خوش سيرت سليمي، اسماعيل خوش محمدى، محمدعلى دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، مهدى دادیزاده، فریبا داودی مهاجر، محمود درد كشان، سعيد درودى، محمود دل آسايى، عباس دهقان نژاد، مصيب دوانى، خشاریار دیهیمی، ابراهيم دينوي، فاطمه راكعي، امير رزاقي، محمد صادق ربانى، تقي رحماني، محمدجواد رجائيان، عليرضا رجايى، امیر رزاقی، محمد صادق رسولی، احد رضائى، اصغر رضائى، بيوك رضائى، عبدالعلي رضائي، بهمن رضا خانى، سعيد رضوى فقيه، حسين رفيعى، رضا رئيس طوسى، نفیسه زارع کهن، فياض زاهد، جمال زره ساز، اکبر زمانی، محمد ابراهيم زمانى، پرويز زندى نيا، احمد زيدآبادى، محمد رضا زهدى، سید مجتبی سادات، عليرضا ساريخانى، جلیل سازگارنژاد، نسرين ستوده، عزت الله سحابى، فريدون سحابى، هاله سحابى، عیسی سحر خيز، محمد سرچمى، بیوک سعیدی، عبدالفتاح سلطاني، محمد جواد سلیمانی، علی سیاسی راد، محمدعلي سيدنژاد، سيد محمد علي سيف‌زاده، محمود شاددل بصير، ابراهيم شاكرى، تقى شامخى، على شاملو محمودی، محمد شانه چى، حسين شاه حسينى، مریم شبانی، سعید شریعتی، حجت شریفی، كاظم شكري، مازیار شکوری گیلچالان، الله وردى شمبورى، ماشاءالله شمس الواعظين، احمد شيرزاد، سعيد شيركوند، هدي صابر، علی صالح آبادی، هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيدجوادى، رضا صدر، احمد صدري، سمیرا صدری، محمود صدري، جليل ضرابي، على اشرف ضرغامى، فريدون ضرغامى، خسرو طالب زاده، اعظم طالقانى، حسام طالقانى، طاهره طالقانى، اكبر طاهرى، رئوف طاهرى، محمد طاهرى، امير طيراني، کیوان ظهرابی، محمد عطریانفر، روئين عطوفت، سید عظیم عظیمی فر، جواد علائی، علي علوي، عليرضا علوى تبار، محمدباقر علوى، رضا علیجاني، طاهر علیزاده، على عليزاده نائينى، محمد جعفر عمادى، محمود عمرانى، على اصغر غروى، عليرضا غروى، ماجد غروى، مسيح غروى، سعيد غفارزاده، مسعود غفاري، على غفرانى، مهدى غنى، محمدتقى فاضل ميبدى، باقر فتحعلی بیگی، پویان فخرآیی، غفار فرزدى، شهین فرزین پژوه، فاطمه فرهنگ خواه، حسن فريد اعلم، بهرام فیاضی، احمد قابل، هادى قابل، حسین قاضیان، خسرو قشقايى، ماهرو قشقايى، رحمانقلى قلى زاده، نظام الدين قهارى، مصطفى قهرمانى، رحمان كارگشا، امیرحسین کاظمی، مرتضى كاظميان، هادي كحال‌زاده، محسن كديور، منوچهر كديور، جميله كديور، على كرمى، علی رضا کفشکنان، پروين كهزادى، الهه كولائي، يعقوب كوثرى، محمد كيانوش‌راد، بهناز كياني، بيژن گل افرا، فاطمه گوارایی، مسعود لدنى، حسين لقمانيان، احسان مالکی پور، محمد تقى متقى، رجبعلي مزروعي، حسين مجاهد، محسن محققى، نرگس محمدي، نوشين محمدي، محمد محمدى اردهالى، سيد على محمودى، حسين مدني، سعيد مدنى، احمد مدادی، ماشاءالله مديحى، مرضیه مرتاضی لنگرودی، فرید مرجائی، مصطفى مسكين، رضا مسموعى، ليلا مصطفوى، عباس مصلحى، محمد جواد مظفر، مهدي معتمدي مهر، احمد معصومي، ضياء مصباح، علی مقیمی، کاظم ملکی، مصطفي ملكيان، علی ملیحی، احمد منتظری، سعيد منتظرى، خسرو منصوريان، كيوان مهرگان، سيدرضا موسوى سعادتلو، سید علی اکبر موسوی خوئینی، عبدالله مومنی، على مومنى، محمود مومنى، امير ميرخانى، سراج الدین میردامادی، وحيد ميرزاده، محمود نعيم پور، جعفر نقمی، محمود نكوروح، محمد تقى نكوفر، سيد حميد نوحى، فخرالسادات نوربخش، منوچهر نوربخش، صالح نيكبخت، احمد هادوی، هادى هادى زاده يزدى، ناصر هاشمي، سيدهاشم هدايتي، عليرضا هندى، رسول ورپايى، منصور وفا، باقر ولى بيك، على فريد يحيايى، ابراهيم يزدى، حسن يوسفى اشكوري، رضا یوسفیان، حسن یوسفیان آرانی.

تجمعات بی صدا

منبع: سایت خبری امروز
اعتماد ملي خبر داد: جمعي از دانشجويان دانشگاه اهواز در اعتراض به نقض حقوق انساني دانشجويان و گراميداشت ياد و خاطره يكي از دانشجويان اين دانشگاه كه به علت برخورد با خودروي يكي از نهادهاي مستقر در دانشگاه‌ها در محوطه دانشكده در گذشته بود تجمع كردند. آنها خواستار پاسخگويي مسوولان و رياست دانشگاه شدند.
به نوشته اعتماد، كارگران 3 كارخانه گيلان در مقابل استانداري در رشت تجمع كردند. كارگران كارخانه‌هاي نخ تاز فومن، كاشي گيلان در شهر صنعتي رشت و كارخانه پرسان در مقابل استانداري تجمع كرده و خواستار پرداخت مطالبات سنوات گذشته و معوق خود شدند.

يک هشدار امنيتي

منبع: روز آنلاین
حسین باستانی
پنجشنبه 24 اسفند 1385

سال 85، در شرايطي به پايان مي رسد که در هفته هاي پاياني آن، اشاره هايي تامل برانگيز به وجود يک "دستگاه اطلاعاتي موازي" در ايران انتشار يافته است. به عنوان نمونه، به گفته يکي از دستگيرشدگان تجمع اعتراضي زنان در 13 اسفند، در هنگام بازجويي به او گفته شده شانس آورده که توسط ماموران وزارت اطلاعات دستگير شده و نه نيروهاي دستگاه اطلاعاتي موازي. پيش از آن، سايت اطلاع رساني بازتاب نزديک به محسن رضايي فرمانده سابق سپاه پاسداران نيز مطلبي تفصيلي را در مورد پيدايش يک دستگاه اطلاعاتي موازي به چاپ رسانده و طي آن، حتي اقداماتي در حد ممنوع الخروج کردن تعدادي از فعالان جامعه مدني از کشور را به اين دستگاه نسبت داده بود.
به نظر مي رسد زمزمه هاي وجود يک جريان اطلاعاتي موازي را، بايد بسيار جدي گرفت. شايد دليل اين که اخبار فوق تا اين لحظه واکنش زيادي را در سطح افکار عمومي ايجاد نکرده، آن باشد که نفس شکل گيري يک دستگاه اطلاعاتي موازي، به سال ها پيش بر مي گردد و براي جامعه سياسي ايران، خبر جديدي محسوب نمي شود. اما آنچه در اين ارتباط اهميت دارد، آن است که از زمان تغيير رياست قوه مجريه در ايران در دو سال پيش، عمر دستگاه اطلاعاتي موازي بايد به پايان مي رسيده و پس از آن، هيچ دليلي براي ادامه فعاليت آن وجود نداشته است.
نبايد فراموش کرد که تولد آنچه در ادبيات سياسي ايران "دستگاه اطلاعات موازي" نام گرفت، نتيجه مستقيم تغييرات ايجاد شده در وزارت اطلاعات بعد از روي کار آمدن دولت خاتمي، و به ويژه پس از حادثه "قتل هاي زنجيره اي" روشنفکران در سال 77 بود. فرآيندي که به تعويض برخي مديران و اخراج جمعي از پرسنل وزارت اطلاعات انجاميد. در چنين شرايطي، اگر چه رويکرد وزارت اطلاعات نسبت به جرياناتي که "ضد نظام" محسوب مي شوند نرم تر نشد، اما امکان استفاده از اين وزارتخانه براي اقداماتي نظير تسويه حساب با رقباي سياسي، همچون گذشته موجود نبود. در نتيجه، جريان مقابل اصلاح طلبان، با گردهم آوردن نيروهاي تصفيه شده وزارت اطلاعات از سويي، و جمعي از نيروهاي مورد اعتماد شاغل در نهادهاي نظامي، قضايي و انتظامي از سوي ديگر، شبکه اي را براي انجام وظايف امنيتي مورد نظر خود تشکيل داد که اصطلاحاً "دستگاه اطلاعاتي موازي" نام گرفت. گذشته از ضرورت وجود دستگاهي اطلاعاتي براي برخورد با سوژه هاي مورد نظر جريان محافظه کار، يکي ديگر از توجيهات تشکيل چنين دستگاهي از نگاه اين جريان، "رها نشدن" نيروهاي اخراج شده از وزارت اطلاعات بود. چرا که بي شغل ماندن نيروهاي اطلاعاتي، مي توانست به قطع ارتباطشان با نظام بينجامد و براي حکومت مشکلات امنيتي پيش بيني نشده ايجاد کند.
دستگاه اطلاعاتي موازي که در چنين فضاي تشکيل شد، طي سال هاي دولت خاتمي، مسوول اصلي ايجاد فشار بر دگرانديشان و اصلاح طلبان به شمار مي آمد و عمليات خشونت آميز و فراقانوني، وجه مشخص رفتار آن را تشکيل مي داد. در پي پايان دوره خاتمي، روي کار آمدن دولت جديد به تعويض وزير اطلاعات، بر کنار شدن نيروهاي به اصطلاح "چپ" از سمت هاي مديريتي وزارتخانه و حتي بازگشت به کار جمعي از نيروهاي اخراج شده انجامد و به اين ترتيب، ضرورت وجودي دستگاه اطلاعاتي موازي نيز از ميان رفت. چرا که اين وزارتخانه مجدداً با جريان مقابل اصلاح طلبان همسو شده بود وديگر عناصر "نامحرم" چپ در پست هاي مديريتي آن حضور نداشتند تا نياز باشد براي برخورد با جريان هاي مخالف، به نيروهاي خارج از آن تکيه کرد. به ويژه آن که جز تعدادي معدود از نيروهاي سابق وزارت اطلاعات، ساير نيروهاي دستگاه اطلاعاتي موازي، فاقد سابقه، تجربه و اطلاعات کافي در موارد اطلاعاتي – امنيتي بودند و در حقيقت، در زمينه فعاليت جديد خود، نيروهايي کاملا غير حرفه اي محسوب مي شدند. در نتيجه، به طور معمول در پي گيري وظايف محوله، ناتواني ها و خطاهاي فاحشي را به نمايش مي گذاشتند. نمونه بارز اين حقيقت، پرونده هاي متعددي بود که با تبليغات فراوان توسط دستگاه اطلاعاتي موازي گشوده و پي گيري شده و سپس "بدون استثنا"، با عدم اثبات ادعاهاي منتشره عليه متهمين بسته شدند. (پرونده هايي همچون ملي – مذهبي ها، سيامک پورزند، پرونده نظرسنجي و ...) در نتيجه، استفاده محافظه کاران از دستگاه به شدت غير حرفه اي اطلاعاتي موازي، در واقع اقدامي از سر ناچاري بود که علي رغم آگاهي از سطح کيفي نازل نيروهاي جديد صورت مي گرفت.
به همين علت، منطقاً هيچ دليلي وجود نداشت که پس از تعويض دولت خاتمي و تغييرات گسترده در وزارت اطلاعات، محافظه کاران، به جاي پيش بردن وظايف اطلاعاتي - امنيتي مورد نظر خود توسط بدنه حرفه اي وزارت اطلاعات، که مجدداً امن شده بود، تن به ادامه بقاي دستگاه اطلاعاتي موازي و عمليات آماتوري آن بدهند. نتيجتا طي دو سال گذشته، تعقيب و بازداشت نيروهاي مخالف و منتقد، به طور معمول توسط نيروهاي حرفه اي وزارت اطلاعات صورت گرفته و نه "کارآموزان بي تجربه" دستگاه اطلاعاتي موازي که معمولاً بي اطلاعي شان از سوابق و فعاليت هاي افراد مورد بازجويي، زندانيان را به شگفتي وا مي داشت.
در چنين فضايي است که زمزمه هاي تجديد حيات دستگاه اطلاعاتي موازي، تامل برانگيز نظر مي رسند. چون اين زمزمه ها، اين سوال ناگزير را پيش مي آورند که دقيقاً، چه نوع فعاليت هاي اطلاعاتي- امنيتي مشخصي هستند که حتي وزارت اطلاعات دولت آقاي احمدي نژاد هم براي انجام آنها بي انگيزه يا نامحرم محسوب مي شود، و در نتيجه براي پي گيريشان، بايد به نيروهاي غير حرفه اي خارج از وزارتخانه روي آورد؟ آيا حتي براي يک لحظه نيز قابل تصور است که وزارت اطلاعات فعلي، در زمينه برخورد با دگرانديشان و جريانات به اصطلاح "مساله دار"، همکاري لازم را با ساير دستگاه هاي حکومتي موجود انجام ندهد؟ جواب چنين پرسشي، بي ترديد منفي است.
در نتيجه، هر گونه تلاش براي تجديد فعاليت يک دستگاه اطلاعاتي موازي، مي تواند نشانه اي هشدار دهنده باشد: نشانه اي از اين که محافلي قدرتمند (قدرتمند، چون حداقل، وجود آنها در سيستم تحمل مي شود) در صدد انجام گونه اي از عمليات اطلاعاتي هستند که مسووليت آنها را، دولت رسمي کشور نمي تواند به عهده بگيرد. البته مي توان اين طور هم فرض کرد که تمام آنچه در خصوص وجود يک دستگاه اطلاعاتي موازي گفته شده، يک بلوف و ادعاي غير حقيقي است. اما به نظر مي رسد حتي در آن صورت نيز، چيز زيادي از ابعاد خطر کاسته نمي شود. چون حتي تبليغات غيرمبتني بر واقعيت در مورد وجود يک دستگاه اطلاعاتي موازي، منجر به "جا انداختن" وجود چنين دستگاهي در سطح افکار عمومي مي شود. و چنين واقعيتي، زمينه اي براي آن خواهد بود که در آينده، برخي عمليات اطلاعاتي که مسووليت آنها براي دولت قابل قبول نيست، به عهده "نيروهاي خودسر" دستگاه اطلاعات موازي انداخته شوند.
به نظر مي رسد که شرايط فعلي ايران، حساس تر از آن باشد که ريسک اين گونه "بازي هاي" اطلاعاتي – تبليغاتي، قابل تحمل باشد. اگر در داخل حکومت، هنوز هستند کساني که حساسيت فعلي کشور را درک مي کنند، لازم است که هر گونه تلاش براي تجديد حيات واقعي يا تبليغاتي يک دستگاه اطلاعاتي موازي را در نطفه خفه کنند. چرا که بي ترديد، هزينه هاي عمليات چنين دستگاهي را، علاوه بر ملت ايران، مسوولان کشور نيز به تمامي خواهند پرداخت.

شب عيد معلمان در زندان

منبع: روز آنلاین
زنداني شدن ده ها معلم در تهران - پنجشنبه 24 اسفند 1385

در پي تجمع اعتراضي ديروز معلمان در مقابل مجلس، نيروهاي امنيتي صدها معلم را دستگير کردند که ده ها نفر از آنان – از جمله سران تشکل هاي صنفي فرهنگيان – زنداني شده اند.
اين برخورد در شرايطي صورت گرفت که به گفته ناظران، از همان جلسه بي نتيجه روز سه شنبه معلمان با مسوولان در مجلس براي حل مشکلات معيشتي فرهنگيان، معلوم بود که دولت و مجلس خط برخورد با فرهنگيان را انتخاب کرده اند. حضور سرداران سپاه و مقامات امنيتي مويد اين گرايش جديد دولت ومجلس بود .
در پي اعلام تجمع مجدد معلمان، از سپيده دم روز چهارشنبه نيروهاي ضد شورش با تجهيزات کامل همراه با انبوه نيروهاي انتظامي در ميدان بهارستان وخيابان هاي اطراف مستقر شده بودند. حضور آنها در ضلع شمالي مجلس چشمگير بود.
اين در حالي بود که معلمان بي خبر از اين تدارک عظيم براي برگزاري تجمع اعتراضي راهي بهارستان شده بودند . اما به آنها اجازه حضور در مقابل مجلس داده نشد وحتي حضور انها در پياده روها هم تحمل نشد. در چنين شرايطي بود که وقتي که معلمان دسته دسته وارد پياده روهاي شمال ميدان مي شدند، يورش نيروهاي امنيتي و انتظامي آغاز شد.
به گزارش خبرنگار روز، باهر يورش تعدادي از معلمان دستگير شده وبه خودروهاي ون پليس منتقل مي گرديدند. وقتي خودروها پر شدند، معلمان را در محوطه مدرسه مخروبه اي در ضلع شمالي خيابان مجاهدين زنداني کردند . هرکس در پياده رو لحظه اي مي ايستاد نيز دستگير مي شد. معلمان دربرابر بيمارستان طرفه تجمع کردند و دقايقي بعد نيروي ويژه با باتوم به انها حمله کردند. دستگير شدگان به زير زمين سازمان تبليغات اسلامي منتقل شدند . به دليل کمبود جا، اتوبوس هاي شرکت واحد به خدمت گرفته شدند . تعدادي از معلمان که به دستگيري خود اعتراض مي کردند از سوي نيرو هاي ورزيده وباتوم به دست به شدت مضروب شدند و لباسهاي آنها پاره شد و سپس، کشان کشان به داخل خودرو ها برده شدند.
نيروهاي انتظامي منطقه وسيعي از مرکز تهران را تحت کنترل شديد گرفته بودند؛ از شرق تا ميدان شهدا، از غرب تا چهار راه استانبول، از شمال تا پل چوبي و از جنوب تا چهار راه سرچشمه. ماموران به هر کس که ظاهري شبيه به معلمان داشت به چشم مظنون نگاه مي کردند ودر صورت توقف يا گفتگو او را دستگير مي کردند.
حضور نيروهاي ويژه در مقابل وزارت آموزش وپرورش در خيابان قرني چشمگير بود. تعدادي از معلمان که براي اعتراض در ساعت 13 مقابل وزارت اجتماع کردند به شدت مضروب ودر هتل مرمر مقابل وزارت زنداني شدند.
هنگامي که خبر نگاران در ساعت 14 براي مصاحبه با فرشيدي وزير آموزش و پرورش وارد ساختمان وزارتخانه شدند، از حضور پرتعداد نيروهاي گارد ويژه در طبقه همکف ساختمان وجلو وزارتخانه متعجب شدند . اما فرشيدي هرگونه تجمع معلمان و نيز دستگيري آنها را تکذيب کرد و در مقابل سئوال هاي مکرر خبرنگاران گفت: اگر از دستگيري معلمان خبر داشتم اين شهامت را داشتم که مطرح کنم.
در جريان سرکوب ديروز، علی اکبر باغانی (دبیرکل کانون صنفی معلمان)، محمود بهشتی لنگرودی (سخنگوی کانون صنفی) و علیرضا هاشمی (دبیرکل سازمان معلمان) دستگير شدند.
اسامي تعدادي ديگر از دستگير شدگان به شرح زير است: محمد داوري – علي پور سليمان- قشقاوي – بداغي – نورالله اکبري – اکبر پروشي – محمدرضاخاکبازان - محمود باقري - احمد براتي – اکرم حسني – زهرا شاد – فرشته صباغي – نرگس پيله فروش – محمد بيگي – وچهار تن از دبيران مدرسه نوجوانان انقلاب به نامهاي: نوروز – طاهري – قجاوند - محمدبيگي.
در ميان دستگيرشدگان، نام سجاد خاکساري خبرنگار هفته نامه قلم معلم نيز – که براي انجام وظيفه خبرنگاري در محل حضور داشت - به چشم مي خورد.
به گزارش خبرنگار روز، خانم معلم هاي باز داشت شده در آخرين ساعات روز چهار شنبه با ضمانت همسرانشان آزاد شده اند و روز دوشنيه بايد به دادگاه انقلاب مراجعه کنند. گفته مي شود هفت تن از سران تشکلها به زندان اوين منتقل وبقيه در مکان هاي مختلف از جمله پايگاه ميدان ارک واداره اگاهي تهران در خيابان وحدت اسلامي نگهداري مي شوند. تعداد معلمان دستگير شده را چند صد نفر تخمين مي زنند. به گفته يک فعال صنفي بيش از صد تن از آنها در بازداشت مانده و روز دوشنبه در دادگاه انقلاب حاضر مي شوند .
ساعت 1 بامداد تعداد 50 نفر از معلمان دستگیر شده در روز چهارشنبه 23 اسفند با یک دستگاه اتوبوس از اداره کل آگاهی واقع در خیابان وحدت اسلامی به زندان اوین منتقل شدند

در آستانه عید دوندگي براي دريافت مطالبات معوقه

منبع: ادوار نیوز
در آستانه عید/نماينده كارگران تعليقي شركت واحد گفت‌‏: دوندگي اين كارگران براي دريافت مطالبات معوقه همچنان ادامه دارد .
ابراهیم مددی افزود : در آستانه شروع سال جديد، كارگران تعليقي شركت واحد اميدوارند با دريافت مطالبات قانوني خود بتوانند از شرمندگي و خجالت خانواده‌‏هايشان رها شوند . وي يادآور شد: گروه 54 نفري كارگران تعليقي شركت واحد طبق ماده 18 قانون كار بايد 50 درصد مطالبات قانوني خود را دريافت كند در حالي كه مديريت شركت واحد به عنوان كارفرماي اين كارگران از پرداخت مطالبات قانوني كارگران خودداري كرده است . وي تاكيد كرد‌‏: در حالي كه كارگران در چند روز گذشته منتظر مصوبه دلسرد كننده دستمزدهاي سال 86 شوراي عالي كار بودند، كارگران تعليقي شركت واحد همچنان منتظر هستند تا ببينند مسوولان مربوطه در شركت واحد تا چه زماني قصد طفره رفتن از اجراي قانون را دارند. اين فعال كارگري افزود : هفته گذشته هيات نظارت بر حقوق شهروندي دادگستري تهران در آخرين مكاتبه خود مقامات مسوول در شركت واحد را وادار به پاسخگويي كرده و به آنها يادآور شده كه در صورت ناديده گرفتن، بايد به عنوان متخلف اداري پاسخگو باشند.
منبع:ایلنا

پلمپ موسسه کنشگران

منبع: ادوار نیوز

موسسه مدنی «کنشگران داوطلب» با هجوم نیروهای امنیتی پلمپ و دکتر سهراب رزاقی بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار ادوارنیوز، حدود ساعت 14 امروز نیروهای امنیتی با حضور در محل تشکیل کارگاه های آموزشی موسسه کنشگران داوطلب حاضران در محل را از آنجا بیرون کرده و پس از تفتیش دفتر این موسسه، دکتر سهراب رزاقی که مسئولیت این موسسه را بر عهده دارد بازداشت کردند.
این گزارش می افزاید ماموران همچنین اقدام به پلمپ این موسسه کردند .
گفتنی است دکتر سهراب رزاقی استاد سابق دانشگاه علامه و مدیر حوزه NGOهای وزارت کشور در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی بوده است.
گزارشهای تکمیلی حاکی است ماموران امنیتی دکتر رزاقی را بعد از تفتیش منزل آزاد کرده اند
اقدام به پلمپ موسسه کنشگران در حالی که سکوت خبری بر فضای رسانه ای کشور حاکم شده است پس از آن صورت گرفت که از چندی پیش فشار بر نهادهای مدنی شدت یافته بود و موسساتی مانند مرکز فرهنگی زنان نیز تعطیل شده بودند. همچنین در همین راستا گفته می شود ادامه بازداشت خانم ها شادی صدر و محبوبه عباسقلی زاده پیرامون مسائل مرکز راهی و مرکز کارورزی بوده است که به ترتیب مدیریت آنها را بر عهده دارند.

شکايت عبادي از عاملان برخورد غيرقانوني با زنان

منبع: روز آنلاین
بيانيه عفو بين الملل در مورد عباسقلي زاده و صدر - پنجشنبه 24 اسفند 1385

سازمان عفو بين الملل با انتشار بيانيه خواستارآزادي هرچه سريعتر محبوبه عباسقلي زاده وشادي صدر ازفعالان جنبش زنان در ايران شده است که روز سيزدهم اسفندهمراه با سي و يک تن ديگر از زنان دستگير و در حالي که بقيه آنها تا پنج شنبه شب آزاد شدند، هنوز در زندان به سر مي برند. همزمان، شيرين عبادي از برخورد خشن ماموران انتظامي با يکي از شرکت کنندگان دراين تجمع و ورود غيرقانوني ماموران به خانه دو تن ديگر از فعالان زن شکايت کرده است.
دربيانيه سازمان عفو بين الملل، با اشاره به اظهارات ژيلا بني يعقوب يکي از سي وسه فعال زنان زنداني شده، آمده است: "محبوبه عباسقلي زاده از ميگرن و ناراحتي ورم مفاصل رنج مي برد و شادي صدر نيز دچار التهاب معده شده و ممكن است به زخم معده دچار شود و اين نگراني وجود دارد كه اين دو تن از اقدامات درماني كافي و مناسب بهره مند نباشند. خانم عباسقلي زاده پس از بازداشت تاكنون اجازه نداشته است با بيرون از زندان ارتباط برقرار كند و شادي صدر هم تنها دو بار با همسرش تلفني صحبت كرده است."
ژيلا بني يعقوب که آخرين فرد درميان سي ويک نفرآزاد شده تجمع هفته گذشته به شمار مي رود، طي مدت زندان خود در اعتراض به نحوه بازجويي و شرايط دستگيري دست به اعتصاب غذا زده بود. او هنگام تجمع 22 خرداد سال جاري، همراه به نزديک به هفتاد تن ديگر درحالي که به عنوان خبرنگار به پوشش خبري اين رويداد مي پرداخت دستگير شد و يک هفته را درزندان سپري کرد.
دربيانيه عفو بين الملل، با اشاره به اظهارات فريده غيرت وكيل صدر و عباسقلي زاده در گفت وگو با خبرگزاري فرانسه امده است که براي موكلانش قرار بازداشت يك ماهه صادر شده است. فريده غيرت گفته كه اين دو نفر با اتهام اختلال در نظم عمومي كه شامل همه بازداشت شدگان شده مواجه هستند، و به علاوه، با دو اتهام ديگر نيز مواجهند كه هنوز به وي ابلاغ نشده است.‏ غيرت، همچنين با بيان اينكه نسبت به اين اتهامات اعتراض كرده است: "قرار بازداشت موقت تنها زماني بايد صادر شود كه بيم از ميان رفتن مدارك باشد و يا اينكه تحقيقات كافي نباشد. در حالي كه هيچ يك از اين دو احتمال در مورد موكلان من وجود ندارد. وي افزوده است اتهام موكلانش ممكن است اقدام عليه امنيت ملي باشد كه بين دو تا پنج سال حبس دارد."
عباسقلي زاده و صدر در حالي هم اکنون در شرايط مبهم درزندان به سر مي برند که سي ويک بازداشت شده اي كه بين روزهاي 6 تا 8 مارس ي آزاد شدند، ممكن است بعدا مجددا احضار شوند. عفو بين الملل به نقل از افرادي كه آزاد شده اند آورده که محيط زندان سرد، نمور و بدون سرويس هاي بهداشتي بوده است. افراد آزاد شده به اين سازمان حقوق بشري گفته اند: "زندانيان مجبور بوده اند كف زمين بخوابند و وسايل گرمايشي باندازه كافي وجود نداشته است. آنها همچنين مجبوربه بستن چشم بند بوده‌اند و در شب مورد بازجويي قرار مي‌گرفته اند و از امكان خواب به بهره بوده اند."
رفتار نامناسب با زنان دستگيرشده در حالي مطرح مي شود، که شيرين عبادي از افرادي که با ناهيد جعفري ازدستگيرشدگان ياد شده رفتار خشونت آميز داشته اند، شکايت کرده است. عبادي به سايت کنشگران گفته است که "خانم ناهيد جعفري كه روز 13 اسفند ‏به همراه عده اي ديگر از زنان فعال توسط نيروي انتظامي دستگير شده بود، پس از آزادي ‏به دفتر بنده مراجعه كرده و اعلام كرد كه با برخورد خشونت بار يكي از ماموران نيروي ‏انتظامي مواجه شده و زخمي شده است.‏ پس از بررسي با موكلم تصميم گرفتيم كه از فرد خاطي شكايت به عمل آوريم. لذا امروز ‏‏(دوشنبه 21 اسفند) به دادسراي ناحيه هفت مراجعه كرده و شكايت خود را تقديم ‏كرديم. اكنون موكلم جهت طول درمان به پزشكي قانوني معرفي شده است.‏"
عبادي نامي ازفرد مذکور نياورده اما تاکيد کرده است "تا زماني كه جرم ايشان ثابت نشود ‏نمي توانيم نام ايشان را فاش كنيم و اين كار خلاف قانون است.‏" عبادي که وکالت منصوره شجاعي وفرناز سيفي ازاعضاي مرکز فرهنگي زنان وازفعالاني که درتجمع مقابل دادگاه انقلاب روز سيزدهم اسفند ماه شرکت نداشته اند، همچنين شکايت ديگري را از ورودغيرقانوني ماموران اطلاعاتي به خانه اين دونفربه دادسراي الهيه ودادسراي سعادت آباد داده است. به نوشته سايت زنستان "اين شکايت به دليل ورود غير قانوني به منازل به همراه ايجاد رعب و وحشت از سوي کساني بود که خود را ماموران اطلاعات معرفي کرده بودند اما هيچ حکم قانوني براي ورود يا تفتيش منزل ارائه نداده بودند."
حضور غيرقانوني درمنزل ديگر فعالان زني که اساسا درتجمع زنان درجلوي دادگاه انقلاب حضور نداشتند، پرده ديگري ازبرنامه برخورد با فعالان حوزه زنان را آشکار مي سازد که هم اکنون دونفر ازسرشناس ترين افراد خود خود را درزندان دارد.
محبوبه عباسقلي زاده سردبير فصلنامه تخصصي زنان را به عهده دارد که مديرمسئولي آن به عهده دکترمعصومه ابتکار است. او از همکاران ماهنامه کيان است که فعاليت روزنامه نگاري را از روزنامه کيهان آغازکرده است. عباسقلي زاده از اعضاي كليدي كمپين لغو دائمي مجازات سنگسار است كه از سپتامبر 2006 در ايران آغاز شده است. وي همچنين مسئول سازمان يک غيردولتي آموزشي وترويجي است. عباسقلي زاده در نوامبر 2004 نيز به مدت بيش از يكماه در ارتباط با فعاليت‌هاي خوددرحوزه هاي گوناگون بازداشت بوده است.
شادي صدر به عنوان وكيل و روزنامه نگاري که طي سالهاي گذشته درروزنامه هاي متعددي قلم زده است بنيان گذار سايت زنان ايران است که مسائل حقوقي واجتماعي زنان را پيگيري مي کند. او همچنين با تاسيس موسسه "راهي" مشاوره حقوقي رايگان را براي زنان نيازمند درجنوب شهر تهران فراهم مي آورد. صدرنيز عضوفعال كمپين لغو دائمي مجازات سنگسار نيزاست وتلاشهاي زيادي براي لغو احکام اعدام افراد محکوم شده به اين مجازات طي سالهاي گذشته انجام داده است.

روس ها از بوشهر رفتند

منبع: روز آنلاین
آخرين گام تهديد آميز در اختلافات تهران و مسکو - پنجشنبه 24 اسفند 1385

خبري که از دو روز پيش سازمان انرژي اتمي ايران سعي داشت برملا نشود سرانجام با اعلاميه بخش مطبوعاتي شرکت روسي خدمات هسته اي آشکار شد. خبر اين است که روساي روسي نيروگاه بوشهر به رسيدن پيامي از مسکو بدون دادن اطلاع به ميزبان ايراني، در يک پرواز ويژه ايران را ترک گفتند.
گزارش هاي پراکنده و تائيد نشده از هفته گذشته خبر مي داد که همزمان با حضور هيات ايراني به رياست محمد سعيدي معاون سازمان انرژي اتمي در مسکو و تندشدن ناگهاني فضاي گفتگوها، مديران روسي مشغول خارج شدن از بوشهر شده اند. اما گمان اين بود که براي دعوت به جلسه اي به تهران رفته اند. حتي در محل گفته شد چون هيات نظارت مالي به دستور رييس جمهور پوتين در راه تهران است اين مديران رفته اند تا سوولات فني بدون پاسخ نماند. اما يک هفته بعد از اين کشمکش که در تمام مدت توسط روساي سازمان انرژي اتمي تکذيب شد، اينک خروج روس ها از بوشهر قطعي گرديد.
يک خبرنگار محلي در گفتگو با روز گفت از دور که به مساله برانگيزترين بناي ايراني نگاه مي کنيم مانند دايناسوري مرده است. کارکنان ايران نيروگاه هم گرچه اجازه ندارند سخني بگويند اما پيداست که نگراني از آينده در نگاهشان موج مي زند.
اختلاف بين ايران و روسيه بر سر مسائل مالي آخرين بهانه روس ها براي عقب انداختن تحويل سوخت و آماده سازي نيروگاهي است که هشت سال و سه ماه از تاريخ پيش بيني قرارداد اوليه عقب است و پنج بار تاکنون به خواست روس ها در قراردادها تجديد نظر شده و هر بار بر بهاي آن افزوده گرديده است.
بعد از آغاز بحران هسته اي که از سه سال پيش رو به اوج گذاشت روس ها روندي براي سياست خارجي و هم همکاري هسته اي در بوشهر انتخاب کردند که ايران را تشويق به پرداخت هر چه بيش تر صورت حساب ها و محدوديت هاي تازه مي کرد. در اولين حرکت روس ها اعلام داشتند که در حالي حاضر به تحويل سوخت خواهند بود که بازمانده آن به مسکو بازگردانده شود. بعد از کشمکشي يک ساله سرانجام ايران اين شرط را پذيرفت ولي دشوار وقتي بود که روس ها نه تنها حاضر به پرداخت بهاي اين مواد [که خود در بازار جهاني نرخي دارد] نشد بلکه براي نقل از بوشهر به روسيه هم چند ميليون دلاري طلب کرد. ايران با تعللي در اين مورد و چند بار گفتگو سرانجام اين تحميل را هم پذيرفت. تا در جريان مذاکرات فعلي در شوراي امنيت برخلاف وعده هاي پيشين نمايندگان روسيه به آمريکائيان پيوستند و ضمن دادن راي عليه ايران خواستار تعليق غني سازي اورانيوم شدند. در کنار اين وضعيت پيشنهادي هم به اتحاديه اروپا و جهان ارائه دادند که معنايش اين بود که ايراني ها اختيار سوخت نيروگاه هاي خود را به شرکت روسي مي سپارد که در روسيه به کار غني سازي اورانيوم مشغول شوند.
اوج مقالات و اظهارنظرهاي ايرانيان عليه دولت روسيه در همين زمان بود که به گفته يکي از نمايندگان مجلس انگار که مسکو با عده اي نابالغ روبروست که کيسه اي به اين بزرگي دوخته تا ايرانيان هم اختيار سوخت خود را از دست بدهند. در مدتي که بحث هاي ميهني در داخل کشور در مخالفت با طرح روسيه ادامه داشت هيات مذاکره کننده ايراني به گفتگو با مسکو ادامه داد. گره اي که هرگز باز نشد.
و آخرين بار ماه گذشته همزمان با نزديک شدن تاريخ به پايان مهلت شوراي امنيت و زماني که به نظر مي رسد دولت روسيه بايد به وعده هاي شفاهي خود عمل کند و گامي در جهت جلوگيري از تصويب قطعنامه دوم بردارد ناگهان موضوع مالي مطرح شد.
شرکت «اتم استروي اکسپورت» اعلام داشت که از دو ماه قبل دريافت هاي ايران متوقف شده است و مقامات سازمان انرژي اتمي ايران اعلام داشتند که علاوه بر پرداخت مقرر ماهانه مبالغي هم اضافه به به طرف روس براي تکميل به موقع اين نيروگاه پرداخت شده است. با اين حال در جريان سفر معاون سازمان انرژي اتمي ايران به روسيه و زماني که اعلام گرديد شرکت روسي دچار مشکل مالي شده است ايران اعلام داشت که حاضر به پرداخت اضافي است اما به شرطي که طبق قراردادي روشن شود که نيروگاه مطابق قرارداد سال آينده آماده خواهد شد و در ضمن ماه آينده هم سوخت هسته اي روانه ايران مي شود. در همين جا بود که شرکت روسي اعلام داشت چون گفته هاي دکتر سعيدي با مذاکرات تطابق نداشت از سفر هيات به تهران جلوگيري مي کند و در صورت پرداخت نشدن پول دليلي براي ادامه پروژه نمي بيند.
به گزارش ريانووستي «سرگئي نوويکوف» گفت؛ ما خروج کارشناسان از ايران را ثبت کرده ايم. برخي پيمانکاران فرعي روسي از تامين تجهيزات براي تاسيسات نيروگاه هسته يي بوشهر خودداري کرده اند. اين سخنگو با بيان اين مطلب که اين افراد مي بينند اين پروژه مشکل مالي دارد و استعفا مي کنند، افزود؛ بيش از دو هزار متخصص در حال حاضر مشغول کار در پروژه بوشهر هستند.اين در حالي است که آژانس انرژي اتمي روسيه پيشتر اعلام کرده بود که نيروگاه هسته يي بوشهر سپتامبر (مهر- شهريور) به بهره برداري نمي رسد و سوخت هسته يي اين نيروگاه ماه مارس (اسفند- فروردين) ارسال نمي شود و هيچ حرفي درباره تهيه سوخت طي ماه جاري نمي تواند وجود داشته باشد.به ادعاي اين شرکت ايران هيچ تعهد مکتوبي براي ازسرگيري تامين هزينه هاي مالي اين پروژه نداده است.
ايران خواسته شوراي امنيت را اجرا کند
در حالي که مناقشات ايران و روسيه بر سر تکميل پروژه نيروگاه بوشهر به نتيجه نرسيده است، «ميخائيل کامينين» سخنگوي وزارت امور خارجه روسيه اعلام کرد روسيه بر اهميت اين که ايران خواسته هاي شوراي امنيت و شوراي حکام آژانس بين المللي انرژي اتمي را اجرا کند تاکيد دارد.
به گزارش ايسنا اين مقام روسي با اشاره به اينکه روسيه بر اجراي تصميمات شوراي امنيت و شوراي حکام آژانس از سوي ايران اصرار مي ورزد، افزود؛ تهران بايد گام هاي سازنده يي بردارد که بدون درنگ مذاکرات جهت حل قابل قبول مساله هسته يي ايران براي طرفين به جريان افتد.
در همين رابطه علي لاريجاني دبير شوراي عالي امنيت ملي در خصوص اظهارات وزارت خارجه روسيه مبني بر اينکه ايران بايد به درخواست هاي شوراي امنيت و شوراي حکام پاسخ دهد گفت اينکه آنها مي گويند مقررات بين المللي بايد رعايت شود ربطي به مساله بوشهر ندارد و به طور رسمي چنين مساله يي به ما گفته نشده است.به اعتقاد او اينکه در مورد بوشهر تعلل هايي صورت مي گيرد، اشکالي است که بايد توسط روس ها حل شود.لاريجاني گفت؛ آينده دولت روسيه که مي خواهد رفتار تجاري عمده با کشورهاي دنيا داشته باشد مي تواند مساله يي مضر باشد و مساله اجراي درخواست هاي شوراي امنيت و شوراي حکام امري جداگانه است که در جاي خود بحث مي شود.دبير شوراي عالي امنيت ملي در خصوص اين که سازمان انرژي اتمي اعلام کرده است آمادگي دارد اسناد پرداخت هاي مالي اش به روسيه را منتشر کند آيا امکان دارد اين مساله صورت گيرد گفت؛ بنا بود مذاکراتي در همين موضوع با روس ها داشته باشيم مهمتر از انتشار اين اسناد اين است که اين اختلاف رفع شود.
به اين ترتيب در زماني که پرونده ايران آماده طرح در شوراي امنيت سازمان ملل است ماجراي هسته اي ايران ورقي تازه خورد. روس ها از بوشهر رفتند. آيا بازگشتي در کارست؟

اکبرگنجی:ليبراليسم نيازي به هيچ بنياد فلسفي- اخلاقي و ديني ندارد

منبع: ادوارنیوز

دانشکده روابط خارجي دانشگاه کلمبيا يکي از معروف ترين دانشگاه هاي دنيا واقع در شهر نيويورک روز چهارشنبه ميزبان يکي از مشهورترين روزنامه نگاران ايران بود. سالن اجتماعات طبقه پانزدهم از ساختمان روابط بين الملل مملو بود از جمعيتي که براي شنيدن سخنان و نظرات اکبر گنجي گردهم آمده بودند. ميزبان و گرداننده اين نشست «گري سيک» يکي از سياستمداران سابق دموکرات و يکي از استادان مطرح دانشگاه کلمبيا بود که در چند دهه اخير کتاب هاي درباره ايران به رشته تحرير در آورده است.
اکبر گنجي که سخنانش را زير عنوان « اسلام، آزادي، دموکراسي و حقوق بشر» بيان مي کرد در ابتداي اين نشست گفت: من بايد در ابتدا به نکته اي اشاره کنم و آن اينکه اصولا هنگامي که با ديني روبرو مي شويم در واقع با سه نوع دين مواجهيم. در مقوله اسلام با اسلام يک، دو و سه، در مسيحيت با مسيحيت يک، دو و سه و همينطور در يهوديت با يهوديت يک، دو و سه.
وقتي از اسلام يک صحبت مي کنيم منظورمان متون مقدس ديني هستند اما هيچ کس متون ديني را به طور خالص در دست ندارد. ما هميشه متون مقدس ديني را تفسير مي کنيم. از همين جا وارد اسلام 2 مي شويم يعني در اسلام 2 انسانها هميشه متون مقدس ديني را تفسير مي کنند. از طرف ديگر مومنان به هر ديني رفتارهايي انجام داده اند و مي دهند که در طول تاريخ نوع سوم از اديان را تشکيل مي دهد.
اين روشنفکر ايراني ادامه داد: ما درباره نوع يک از اديان نمي توانيم صحبت کنيم چرا که به محض صحبت در اين خصوص وارد نوع دوم از اديان مي شويم و وقتي از نوع دوم آن صحبت مي کنيم، خود آن حداقل به 3 زير مجموعه تقسيم مي شود. چرا که از زماني که مومنان شروع به تفسير متون مقدس ديني کردند امر تفسير را با سه نوع نگاه انجام داده اند. تفاسير بنيادگرايانه، سنت گرايانه و تجدد گرايانه.
گنجي در تشريح اين مقوله اظهار داشت: حال در اينجا با چند رويکرد مواجه هستيم. يک گروه کساني که معتقدند متون مقدس ديني تنها يک تفسير دارد و آن نيز وظيفه روحانيت است. در مقابل نيز با نگاه افراطي روبروهستيم که يک نوع آنارشي بر آن حاکم است که مي گويند هر شخصي مي تواند فهم و برداشت متفاوتي از دين داشته باشد.. اگر اين دو را کنار بگذاريم نگاه معتدلي به دست مي آيد که با تفاسير متعددي روبروست. و وقتي کسي با متني روبرو مي شود، با نکات فرعي و اصلي متفاوتي مواجه است که اصلي ها هميشه برجسته تر هستند. درست مثل کتب ديني که نکات اصلي همان نکات مهم و ضروري هستند که پيامبران نيز به آنها اشاره کرده اند و ما بقي مي شود فرعيات. در اين امر، بنيادگرايان بر يک نقطه انگشت مي گذرانند و مدرنيست ها بروي بعضي نکات ديگر.
وي در راستاي تشريح اشکال مختلف عقايد مذهبي گفت: باز هم دو تفسير ديگر داريم. تفاسير انحصار گرايانه در برابر تفاسير پلوراليستي. در تفاسير انحصاري دو ادعاي مهم وجود دارد. اول اينکه حقيقت مطلق در انحصار ماست و دوم اينکه انحصار سعادت اخروي هم در دست ماست. در واقع مسيحيان معتقدند مسيحيت حق است و بقيه اديان باطلند. همين ادعا را اسلام، يهوديت و ساير اديان نيز دارند. تنها راه به بهشت در تفاسير انحصارگرايانه از متون ديني يافت مي شود اما از سوي ديگر در مقابل آن پلوراليست هايي هستند که مي گويند همه اديان راه هاي مختلفي هستند به سوي حقيقت.
اين روزنامه نگار در ادامه سخنان خود اضافه کرد: تفاسير بنيادگرايان راهگشاي جنگ و نزاع است و تفاسير پلوراليست ها راهگشاي صلح و زندگي مسالمت آميز. تازه آن هم زمانيکه ما معتقد باشيم به سعادت واحد. اگر خود حقيقت را هم متکثر ببينيم و سعادت را بخش بندي کنيم، اين مقوله پيچيده تر مي شود.
وي افزود: مقوله آزادي بيان در متون ديني يافت مي شود. چراکه علي رغم وجود نشانه هايي از عدم تحمل مخالفان، نکاتي نيز وجود دارد که روش هاي تحمل و مداراي با مخالفان را نشان مي دهد. بنيادگرايان روي عدم تحمل تاکيد مي کنند و طبعا کساني که معتقد به قرائت دموکراتيک و آزادي بيان هستند روي دسته ديگر اصرار دارند.
گنجي ادامه داد: چنين نکاتي در قرآن هم فراوان يافت مي شود. به عنوان نمونه تمام اهانت هايي که در آن زمان به پيامبر اسلام شده از جمله مجنون، جن زده و ديوانه خواندن پيامبر و ساحر و دروغگو دانستن وي را نقل مي کند اما از سوي ديگر هم در همان قرآن خطاب به پيامبر آمده است با آنان مدارا کن، با اخلاق خوب روبه رو شو، در مقابل اهانت هايشان صبر پيشه کن و در امور اجتماعي از آنان مشورت بگير. اما امروز مي بينيم اگر کاريکاتوري از پيامبر کشيده شود، در جهان اسلام شورشي به پا مي شود. البته من تاکيد مي کنم به هيچ وجه تاييد نمي کنم که به هيچ شخص و پيامبري اهانت شود.
زنداني باسابقه سياسي در ايران افزود: نکته ديگر اصل خود دينداري است. به صراحت در قرآن نوشته شده است در دين اکراه نيست. هيچ کس را نمي توان مجبور کرد. پيامبر هميشه در مواجهه با مشرکان و کافران پس از پايان گفت و گو تاکيد مي کرده است، شما به راه خود و ما به راه خود. نه من شما را مجبور مي کنم و نه شما ما را مجبور کنيد. حتي قرآن از زبان حضرت نوح به مخالفانش مي گويد آيا وقتي شما من را نمي خواهيد، من شما را مجبور مي کنم که بپذيريد؟
اين روشنفکر ايراني ضمن اشاره به برخي نکات در قران گفت: خطاب قرآن به همه انسان هاي کره خاکي است و بر اصل عدالت تاکيد دارد اما متقابلا بنيادگرايان فقط در قرآن به دنبال اصل جهاد هستند و درگيري هاي طبيعي که در زمان پيامبران بين يهود و مسيحيت و... وجود داشته است را بهانه قرار مي دهند. طبيعتا هر پيامبري که مي آمده با پيروان اديان قبلي دچار مشکل بوده است(البته اگر امروز کسي ادعاي پيامبري کند زنداني اش نمي کنند بلکه او را به تيمارستان مي برند).
در ادامه گنجي به توضيح اسلام 3 پرداخت و گفت: وقتي از تفسير خارج مي شويم، به اسلام 3 که همان دينداري است قدم مي گذاريم. ما در طول تاريخ شاهد جنگ هاي صليبي بوده ايم. در اروپا نيز شاهد جنگ هاي 30 ساله بوده ايم که با يک قرارداد پايان يافت. همچنين در اروپا شاهد واقعه هولوکاست بوده ايم. از سوي ديگر شاهد عدم رواداري با بهائيت در ايران نيز بوده ايم.
وي ادامه داد: اما اين واقعيت است که در طول تاريخ، پيروان همه اديان مختلف در ايران در صلح و صفا زندگي کردند. ما هيچوقت مسيحي کشي يا يهودي کشي نداشتيم. يهود ها را هم ما نکشتيم اما نحوه برخورد نابخردانه احمدي نژاد سبب شده اين ماجرا به نحوي وانمود گردد گويي ايرانيان آنان را کشته اند!اگر به تاريخ دينداري انتقادي باشد به همه اديان اين انتقاد وارد است. ديندارها که از آسمان نيامده اند. همين من و شما هستيم که هر وقت مي خواهيم جنگ يا صلح کنيم از اديانمان استفاده مي کنيم.
وي افزود: اينگونه نيست که اسلام را عامل خشونت بدانيم و محاکمه اش کنيم در حالي که بقيه اديان نيز پاک پاک نيستند.
اکبر گنجي در خصوص رابطه اسلام با دموکراسي و حقوق بشر نيز گفت: ليبراليسم نيازي به هيچ بنياد فلسفي- اخلاقي و ديني ندارد. اگر اين رويکرد درست باشد مي توان پروژه دموکراسي و حقوق بشر را بدون اتکا به باورهاي ديني پيش برد.
اين روزنامه نگار افزود: از سوي ديگر ما با تحولات ساختاري جوامع مواجه هستيم. دين در هر دوره تاريخي مي تواند خودش را متناسب با شرايط جامعه وفق دهد. کما اينکه در دوره فئودالي، دين هم حالت فئودالي مي گيرد و در دوره مدرن و سرمايه داري نيز همينطور. اگر خاورميانه تحولات ساختاري پيدا کند دين هم متناسب با شرايط جديد خواهد شد. اکنون نيز بحران جنگ در خاورميانه نتيجه اين بنيادگرايي هاست. از سه طرف بنيادگرايان مسيحي، يهودي و مسلمان در رويارويي با يکديگر منطقه را به جنگ کشيده اند. شما در رسانه هاي غربي هيچگاه سخن از اسلام گرايان حقوق بشري نمي شنويد. تمام روز صحبت از بن لادن، احمدي نژاد و القاعده است. در يک روزنامه، اسمي از عبدالکريم سورش شنيده نمي شود در صورتيکه جهان اسلام متفکران مسلمان نوگرا بسيار دارد. آنان جدي گرفته نمي شوند چون به درد جنگ نمي خورند در اين چارچوب است که احمدي نژاد بزرگ مي شود، بن لادن مهم مي شود.
وي افزود: نکته مهم ديگري در باره حقوق بشر وجود دارد. بنيادگرايان هميشه مي گويند اصول اعتقادات ما مطلق است و هر چه ما بگوييم حقيقت مطلق است. رژيم ايران نيز چنين ادعايي دارد. زمامداران کشورهاي اسلامي مي گويند حقوق بشر مقوله اي غربي است. ما حقوق بشر اسلامي داريم. روسيه مي گويد ما ارزش هاي خودمان را داريم. چين هم به نوع ديگري عمل مي کند اما نبايد ما به هيچ کس اجازه دهيم که حقوق بشر را از جهانشمولي بياندازد. سست کردن زير پاي آن به همه ما صدمه خواهد زد. دو گروه در جهان غرب نيز به اين ضربه مي زنند. يکي پست مدرنهايي که حرف از حقوق بشر مي زنند و ديگري گروه هايي مثل دولت هاي توني بلر و بوش که با نقض عملي اين قوانين آنها را زير سوال برده اند و باعث از اعتبار افتادن حقوق بشر شده اند چرا که وقتي ما از آن سخن مي گوييم، با اين سوال مواجه مي شويم که آيا منظورتان ابوغريب و گوانتانامو است؟ !
روزنامه نگار ايراني خطاب به دولت هايي آمريکا و انگليس گفت: وقتي شما خودتان زندان هاي غير قانوني درست مي کنيد، آدم ربايي و شکنجه مي کنيد، تکليف ما جهان سومي ها ديگر روشن است.
وي افزود: حقوق بشر در ايران، آمريکا و اسرائيل فرقي نمي کند. در همه جا بايد رعايت شود. چيزي که ما گرفتارش هستيم، بنيادگرايي در منطقه است تا پرونده اي باشد براي جنگ در منطقه. بنيادگرايان مسلمان در منطقه حاکمند که آزادي شهروندان را سلب کردند تا تفسيرهاي خود را به زور تحويل مردم دهند. با چنين خصلتي است که هميشه در توهم دشمن هستند و از مردم خود مي ترسند. هميشه صحبت از دشمن است. مطبوعات پايگاه دشمنند، روشنفکران مزدوران دشمنند، دشمن به دنبال انقلاب مخملي در ايران است، دشمن به ايران تهاجم فرهنگي مي کند، دشمن به همه نيروهاي مخالف پول مي دهد. عين همين هم براي همه بنيادگرايان حاکم است.
گنجي ضمن برشمردن نکاتي در اين زمينه گفت: مصاحبه اي از بوش مي شنيدم از صداي آمريکا. در 5 دقيقه اي که صحبت کرد 5 بار عنوان دشمن را به کار برد. اين ملاک تشخيص بنيادگرايان است که همه هم به دين استناد مي کنند. جملگي نماينده خدا بر روي زمينند و ماموريت دارند تا مردم را به زور به بهشت ببرند و به خاطر بهشت جهنم درست کرده اند. بوش هم به زور مي خواهد منطقه را به سوي دموکراسي ببرد. جنگ عراق براي همه بس است ديگر با ايران چنين کاري نکنيم.
گنجي در پايان سخنانش به سوالات دانشجويان جوان ايراني و خارجي پاسخ داد. وي در جواب يکي از آنان گفت: دو چيز در حال حاضر به ما ضربه مي زند. فشارها و تهديدات جهاني باعث به وجود آمدن هرج و مرج در کشور مي شود و در شرايط آمادگي کشور براي مقابله با جنگ همه بحث نيروهاي دموکرات مي شود جنگ و صلح و حقوق بشر به حاشيه رانده مي شود. در حالي که ايران بهترين پيش شرط هاي پذيرش دموکراسي را دارد چراکه اگر در هر يک از کشورهاي منطقه انتخابات آزاد برگزار شود، بنيادگرايان پيروز خواهند شد اما اگر به راستي انتخابات آزادي در ايران برگزار شود، دموکرات ها انتخاب مي شوند.
وي در پاسخ به سوال ديگري در خصوص نقش آمريکا گفت: وقتي دولت آمريکا براي براندازي رژيم در ايران بودجه تصويب مي کند، نيروهاي نظامي و امنيتي بر سر کار مي آيند و بيشترين ضربه را نيروهاي دموکرات مي بينند. من از صبح تا شب براي دموکراسي تلاش مي کنم. با حمله آمريکا به ايران مخالفت مي کنم، تحريم اقتصادي را به نفع مردم ايران نمي دانم باز با اين حال تلويزيون دولت ايران در برنامه اي مي گويد گنجي به شوراي روابط خارجي آمريکا رفته و تنها راه آمريکا را بمباران نيروهاي آنان به ايران دانسته است! در هفته اخير زنان، کارگران، معلمان و دانشجويان به شکل وسيعي براي احقاق حقوق طبيعيشان تلاش مي کنند و به زندان هم مي روند اما به آنان به چشم دشمن نگريسته مي شود. کارگران مي گويند حقوقمان را نگرفته ايم. دولت مي گويد کار سازمان سيا است. زنان خواستار لغو سنگسار هستند. دولت مي گويد از کاخ سفيد هدايت مي شوند. اين وضع همه افراد ايران است. ايران که ترمز بريده است اگر اينجا هم ترمز نداشته باشد، عقل حکم مي کند تصادف صورت گيرد.