پاسخ همسر گنجي به مديركل زندانهاي استان تهراناز جوابيه ي همسر اكبر گنجي به مدير كل زندان هاي استان تهران مي توان دريافت كه عمق فاجعه چقدر است، و باز هم حكايت از اين دارد كه مطالبي هست كه بنا به ملاحظاتي نمي توان عنوان كرد. شايد سكوت معنا دار جرايد و دوستان و آشنايان گنجي هم در همين راستا باشد كه به نوعي تهديد شده اند. بگذاريد بطور خلاصه مطالبي كه گفته شده است را نگاهي مجدد بياندازيم:
اول اينكه "وضعيت گنجي خطر ناك تر از آن چيزي است كه تصورش را مي كرديم" و همين نشان از اين دارد كه بازي تمام نشده است و وعده هاي داده شده عملا انجام نپذيرفته است، او نه تنها آزاد نشده كه تشديد وخامت حكايت از احتمال ادامه اعتصاب غذا و اعمال تشديد عكس العمل ها دارد!
دوم اينكه "گنجي در بازداشتگاه اوين و تحت اختيار سازمان زندان هاست" و اينكه "آقاي گنجي در بند ويژه اي نگهداري مي شود كه شما (آقاي سليماني مدير كل زندان ها) اجازه ي ورود به آنجا را نداريد و اصلا تحت سرپرستي شما نيست ..." اين هم نشان از همان حكايت قديمي دولت در دولت دارد كه همچنان وجود دارد و حضور همه ي عناصر امنيتي شناخته شده و ناشناس در دولت ايشان هنوز نتوانسته است به اين بازي خاتمه دهد. ولي اين نكته از حساس و خطرناك بودن شرايط گنجي و ديگر زندانيان سياسي چيزي كم نمي كند. چنانكه از زرافشان هم اطلاعاتي در خور در دست نيست.
سوم اينكه " ... گنجي در قرنطينه ي بهداشتي _ درماني زندان اوين مشغول فيزيو تراپي است" و اين نكته را هم تاكيد مي كند "آقاي گنجي مشغول فيزيوتراپي است اما نه فيزيوتراپي پا، بلكه فيزيو تراپي كتف" و از مدير كل زندان ها مي خواهد كه "لطفا به افكار عمومي توضيح دهيد كه چرا كتف چپ آقاي گنجي به شدت آسيب ديده است؟" و در ادامه آنچنان سخن مي گويد كه گمان درگيري و يا ضرب و شتم را در ذهن تداعي مي كند. آيا واقعا گنجي هنوز در اعتصاب است و به همين دليل مورد ضرب و شتم قرار گرفته است؟ آيا از گنجي چيزي را مطالبه كرده اند كه او سر باز زده است؟ در جائي خانم شفيعي صريحا مي گويد: " ... مگر چه اتفاقي افتاده كه نمي خواهيد هيچكس او را ببيند؟ آثار چه چيزي بايد محو مي شد؟ ..."
چهارم علاوه بر آثار گفته شده كه تداعي ضرب و شتم و درگيري را مي كند؛ ديگر آثار گفته شده همگي حاكي از ادامه ي اعتصاب غذا هستند: " چرا وزن او به 51 كيلو گرم و فشار خونش به 5.7 روي 7 رسيده است؟..."
اگر واقعا اين نتايج مقرون به صحت و واقع باشند بايد پذيرفت كه جمهوري اسلامي در دوران احمدي نژاد دارد به سمت بازتوليد يك زهرا كاظمي ديگر مي رود! با اين تفاوت كه در اين حالت مدعي خارجي مثل كانادا وجود نخواهد داشت. ولي آيا قرار است اين سكوت همچنان ادامه يابد و همگان به نظاره ي اين فاجعه بنشينند؟ آيا واقعا همراهان گنجي به فكر هيچ اقدامي نيستند؟
پ.ن. گویا سایت پرشین بلاگ مجددا دچار مشکلات شده است که من هر چه کردم ÷ست جدیدم را نتوانستم آنجا بگذارم! به هر حال همان مطلب را اینجا مجددا قرار می دهم.