خاتمی؟ نوری؟ - پويا شوقی
نام عبدالله نوري به مرابت جذاب تر از گزينه ديگر است. سابقه درخشان وي در وزارت ارشاد و راي بالاي وي در انتخابات شوراي شهر تهران هنوز از خاطرها نرفته است. همچنين هم او بود که در دادگاهش حاضر به مصالحه نشد و با دفاع تاريخي خودش باعث سرفرازي بسياري از نيروهاي جوان اصلاح طلب شد.
اين محبوبيت و خوش نامي اما همه آنچه نيست که يک کانديداي رياست جمهوري نياز دارد. آنجا که به عرصه نقد و نقادي مي رسد نياز است مسائل را همه جانبه ديد و منطق را فداي احساسات و عواطف نکرد.
سياست ايران يک سياست دمکراتيک نيست که محبوبيت عمومي در آن حرف اول و آخر را بزند. گرچه ملاحظات ما بايد ميزان محبوبيت عمومي کانديداها را نيز در نظر داشته باشد اما عوامل بسيار ديگري نيز هستند که تاثيراتي قابل توجه بر ظرف سياست ايران دارند. تجربه دوره اصلاحات و بحران هاي خلق شده
در آن روزگار نيز بر اين نکته مهر تاييد مي گذارد. شخصيت کاريزماتيک و محبوبيت خاتمي خيلي راحت در برابر بحران هاي خلق شده از سوي اقتدارگرايان آن روزگار کم آورد و عقب نشست.
هواداران کانديداتوري خاتمي و عبدالله نوري اشاره به شانس بالاي اين افراد براي پيروزي در انتخابات مي کنند. در مورد عبدالله نوري اين فرضيه سازي با اين پيش فرض انجام مي شود که وي رد صلاحيت نشود. به عقيده اينان اين دو فرد مي توانند گروههاي بزرگ تري از جريان اصلاحات را متحد خود سازند. بي شک بخش بزرگي از جريان اصلاح طلب با ورود خاتمي به حمايت از او خواهند پرداخت. در مورد عبدالله نوري حتي بسياري از افرادي که پيش از اين تصميم به تحريم انتخابات نيز داشته اند به احتمال زياد به او خواهند
پيوست. بنابراين در شانس بالاي اين دو نفر در پيروزي انتخابات شکي نيست.
با اين حال يک سوال مهم در اينجا بي پاسخ مي ماند و آن اينکه آيا خاتمي يا در شرايط اولي نوري خواهند توانست در ساختار سياسي به قول زيدآبادي"پرسنگلاخ" ايران برنامه هايي که هواداران تحول خواه آنان در نظر دارند را محقق سازند. نقطه قوت خاتمي را کاريزماي تا حدي خرج شده او و نوري را صراحت دردسر ساز او مي دانند. سوال اينجاست که آيا کاريزما يا صراحت براي پيروزي در صحنه سياست ايران کافي هستند؟ در فرداي انتخاب نوري يا خاتمي آنان چقدر خواهند توانست سياست ايران را مديريت کنند؟ اينجاست که نگارنده احساس مي کند خاتمي و نوري دو کارت از پيش باخته هستند. نه فريادهاي صريح نوري در سياست "سنگلاخي" ايران کارگر خواهند بود و نه استدلال هاي فلسفي خاتمي.
اگر با ديدي واقع گرا به صحنه سياست ايران نگاه کنيم خوب در مي يابيم کهموفقيت در اين عرصه نيازمند داشتن وزن سياسي قابل اعتماد است. به خصوص اينک که ساختار سياسي ايران در طي سه سال و اندي مسخ شده است و يک دوگانه سرنوشت ساز "سپاهي- روحاني" ساختار آن را فرا گرفته است.. بر اساس اين دو
گانه براي رويارويي با سپاه به عنوان يک نيروي سياسي جديد هر يک از کانديداها نيازمند حمايت طبقه روحانيت هستند. سوال اينجاست که خاتمي يا نوري داراي اين اعتبار و وزن در ميان طبقه روحانيون سياسي هستند؟
برنامه اي که امروز طرفداران خاتمي و نوري پيش پاي اصلاح طلبان مي گذارند در بهترين حالت مي تواند تکرار مصيبت هاي دوم خرداد را موجب شود. گرچه خفقان دوره احمدي نژاد باعث شده است طرحي که ديروز حماقت به نظر مي آمد دوباره روي ميز بيايد اما تصميم گرفتن بر مبناي موضع گيري هاي موقتي و
حساب نشده- به شيوه اي که تحريم کنندگان دوره قبل پيش گرفتند- هميشه اشتباه است.
چندي پيش مهدي کوچک زاده در مصاحبه اي با رجانيوز از عبارت "خط امامي هاي شب انتخاباتي" براي توضيح تاکتيک هاي نزديک انتخاباتي اصلاح طلبان استفاده کرد. اين انتقاد از سوي يک مخالف جدي و به بياني دشمن را مي توان به فال نيک گرفت. لزوم داشتن يک برنامه بلندمدت جناحي که بر مبناي ديدگاهي رئال پوليتيکال استوار باشد امروز بيش از هر زمان ديگر در جبهه اصلاحات احساس مي شود. آنگاه که اين برنامه دست کم به شکل کلي تنظيم شد مي توان ميزان کارآمدي خاتمي يا نوري را در راه رسيدن به اهداف اين برنامه به بحث گذاشت. اگر چنانچه نتيجه اي مشابه آنچه اين نگارنده بدان رسيده است در مورد ناکارآمدي اين گزينه ها حاصل شد لازم است به فکر گزينه هاي ديگري نظير هاشمي رفسنجاني بود.
--
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com