۲۸ شهریور ۱۳۸۸

...نمازت سبز و دلت سر سبزتر



بولوار کشاورز نرسیده به حجاب؛ بیست و هفتم شهریور هشتاد و هشت.

۲۷ شهریور ۱۳۸۸

نماز روز قدس در محاصره سبزها

باید باور کرد که مردم خوب می دانند در هر لحظه که خطری تهدیدشان می کند چگونه از آرمان های خود محافظت کنند. امروز هم از همان روزها بود که بلوغ اجتماعی جامعه ایرانی در میان جیغ و فریاد حقیر دولتی ها به همه دنیا نمایش داده شد. آن چه که به نظر می رسید در بی برنامگی و بی رهبری و سر درگمی انجام بگیرد، چنان محکم و منظم انجام شد که جای هر گونه عکس العمل برنامه ریزی شده را از حکومتی ها سلب کرد. آن چه که امروز شاهدش بودیم نمایش مقتدرانه انبوه جمعیتی مصمم بود که می دانست برای چه به میدان آمده. تمهیدات مذبوحانه حکومتیان هم که آمده بودند تا جمعیت معترض را در تصاویر خود ساخته به نام خود تمام کنند به شکست سنگینی دچار شد.
اولین گروه جمعیتی که از میدان هفت تیر راه افتادند حدود ساعت یازده صبح در میدان ولی عصر بودند، جائی که بلندگوهای حکومتی مستقر شده بودند تا صدای تظاهر کنندگان را خفه کنند. ولی حتی آن گروه های کوچک پنجاه نفری که با بلند گوهای سیار هم حمایت می شدند و ماموریت داشتند با پرچم ها و تصاویر بزرگ خود دستجات چند هزار نفری معترضین را محاصره کنند تا آن ها را در تلویزیون دولتی از جمله "خودی ها" جا بزنند نیز نتوانست حتی تاثیری جدی در نمایش واقعیت داشته باشد. و این در حالی بود که هنوز یک سر دیگر جمعیت در میدان هفت تیر داشت به سمت کریمخان حرکت می کرد. حتی تهدیدها و هشدارهای سپاه و حضرت آیت الله هم نتوانست ذره ای در عزم مردم اختلال ایجاد کند و علاوه بر دستبندها و سربندهای سبز، پرچم های طویل سبز هیچ شبهه ای در هویت تظاهر کنندگان نمی گذاشت.
از سوی دیگر جمعیتی که یک سرش در میدان آزادی بود، در طرف دیگرش در حال درگیری با نیروهای لباس شخصی حاضر در نزدیکی میدان انقلاب بود که موجب شد تا در مقابل دوربین های خارجی باز هم دست به سلاح سرد و گرم و گاز اشک آور برده شود و بوی گاز اشک آور هوا را آکنده کند. آن جا حتی توان نفوذ گروه های قلیل و حقیر دولتی در میان جمعیت انبوه معترض نبود و آشکارا جدالی جدی در جریان بود. درگیری ها عمدتا در مرز میان دو گروه که در حد فاصل ورودی میدان انقلاب و خیابان جمالزاده بودند صورت می گرفت و غالبا توسط دوستان لباس شخصی که معلوم نبود با چه مجوز یا دستوری مشغول نوازش معترضین بودند انجام می شد که تعدادی مضروب هم بر جای گذاشت.
خیابان کارگر اما با وجود این که جمعیتی کمتر از دو منطقه دیگر حضور داشتند ولی گویا شدت درگیری ها چنان بود که منجر به مضروب و زخمی شدن تعدادی از تظاهر کنندگان شد. اگر فرض کنیم که سهم اصلی تظاهر کنندگان خیابان آزادی تا میدان آزادی و خیابان کارگر با سبزها بود و سهمی هشتاد درصدی از جمعیت هفت تیر و کریمخان تا پارک لاله نیز به سبزها اختصاص داشت، به جمعیتی نزدیک به دو میلیون نفر خواهیم رسید که پس از سه ماه از واقعه انتخابات رقم قابل افتخاری است.

پ.ن.
تلویزیون دولتی؛ معجزه هزاره!
اگر با چشم های خودم جمعیت را ندیده بودم و اگر در میان این جمعیت نچرخیده بودم، حتما آن چه که اخبار ساعت نه شب امشب نمایش داد را باور می کردم! مهارتی که تلویزیون در این سی سال در قلب واقعیت پیدا کرده واقعا تحسین بر انگیز است! هر چه گشتم تا از حضور سبزها اثری پیدا کنم نشد. گویا اصلا وجود نداشته اند و ما رویابینان بودیم که در خیابان شعار می دادیم!
ولی با کمی دقت بیشتر چیزهائی متوجه شدم که بد نیست شما هم در جریان قرار بگیرید. اول اینکه هیچ تصویر هوائی بجز آن چه که از نماز گزاران نشان داده شد، از تظاهر کنندگان پخش نشد و به جای آن از تصاویر زمینی به صورت محدود و از خیابان های خاص پخش شد. از ایستگاههای اتوبوس تندرو و جدا کننده های بین خیابان به نظر می رسید انتخاب تصاویر عمدتا از خیابان انقلاب حد فاصل فردوسی و امام حسین بود. حتی از بلوار که از اتوبوس های خودی مملو بود هم تصویری نشان داده نشد چرا که صف نماز حتی به این خیابان نرسید. نشان دادن تصویر کروبی خبر از خواب های شوم آن ها برای کروبی دارد. و البته مضروب شدن خاتمی توسط ایادی خلف حسین شریعتمداری و حمله به میر حسین موسوی هم لابد اصلا اتفاق نیافتاده است!
برای من همین بس که تمام تصاویر هوائی روز قدس شان بی استفاده مانده است. مابقی می ماند فیلم ها و تصاویر واقعی که جمعیت واقعی معترضین را به جهان نمایش دهد.

۲۶ شهریور ۱۳۸۸

حضور سبزمان؛ خنثی کننده توطئه ها

فردا روز عجیبی است، نمی توانم تصور کنم که چه خواهد شد. در این که نیمروز جمعه بیست و هفتم شهریور سال هشتاد و هشت از جمله معدود روزهائی خواهد بود که در تاریخ به وضوح و روشنی ثبت خواهد شد شکی ندارم، ولی این که هر یک از طرفین این مجادله چه هزینه ای خواهند پرداخت فقط و فقط وابسته است به یک عامل: حضور انبوه، یکدست و سبز همه مردم در راهپیمائی فردا برای محکوم کردن هر گونه ظلم، بی عدالتی و اشغال!
امشب، باز هم صدای الله و اکبر و مرگ بر دیکتاتور از پشت بام ها به گوش رسید! امشب گویا همه آمده اند تا آمادگی خودشان را برای شرکت در راهپیمائی فردا اعلام کنند، و همین نشان از عزم جدی مردم در اعلام اعتراض خود دارد. امشب باز هم مردم نشان دادند که برای اخطارهای حضرت آیت الله و اعلامیه های سپاه پاسداران ارزشی قائل نیستند و هم چنان ایستاده اند تا حق خود را بگیرند. حقی که با تمام کشتارها و زندان ها و تجاوزها و اعترافات ساختگی هم چنان و با تمام توان خواستنی است. امشب، باز هم مردم فریاد زدند که: ما هستیم!
در آن طرف هم به نظر می رسد ترس از حضور مردم عوامل جنایتکار دخیل در فجایع اخیر را به جنب و جوش بیشتری واداشته است. بیانیه های پی در پی سپاه پاسداران نشان می دهد که آن ها می خواهند تظاهرات این جمعیت عظیم را به نام خود ثبت کنند. آن ها می خواهند با تهدید مردم کاری کنند که نماد این جنبش اعتراضی در راهپیمائی دیده نشود و از این رهگذر حرکت جمعیت میلیونی تظاهر کنندگان را در دوربین های خودی به نام خود ثبت کنند! وقتی که می شود به راحتی صدای مردم را در فیلم ها خفه کرد، چه علامت و نشانه ای می تواند بیانگر حضور معترضین در این روز باشد؟! مخصوصا که گویا دارند دانشگاه را هم از خیابان های اطراف ایزوله می کنند تا سر و صدای بیرون به داخل دانشگاه درز پیدا نکند!
ولی تاریخ هماره نیروی برتر را در دستان پر قدرت ملت قرار داده است. نیروی برتری ملت ما، عزم استوار و انبوهی جمعیت همدردی است که اینک عزم خود را جزم کرده تا تمام جمعیت سلطه گران را در چشم به هم زدنی در خود هضم کند! او این بار آمده است تا به همه بگوید که ظلم پایدار نیست، چه در لبنان و چه در ایران!
فردا، روزی است که خیلی ها سرنوشتشان به آن گره خورده است...

۱۸ شهریور ۱۳۸۸

كابوس هاي ديكتاتور و تحقق روياهاي ما

    كابوس هاي ديكتاتور و تحقق روياهاي ما

     

    دي شب خبر رسيد كه مرتضي الويري و سيد عليرضا حسيني بهشتي هم بعد از پلمب ستادهاي پيگيري وضعيت زندانيان كروبي و موسوي دستگير شدند. وقتي كه به سير ماجراها نگاه مي كني باور مي كني كه ايكاروس بايد خيلي به خورشيد نزديك شده باشد كه اينچنين ولوله و التهابي را به راه انداخته اند! دستپاچگي حكومت به روشني نشان مي دهد كه اين ها دست روي نقطه حساس و دردناكي گذاشته اند كه عكس العملي چنين را از حكومت شاهد هستيم. ولي اين تنها نقطه ضعف حكومت كودتائي نيست! قبلا به روشني ديده ايم كه كودتاچيان چقدر از حركت هاي مردمي وحشت دارند و از اين كابوس كه مردم باز هم در خيابان ها همديگر را ببينند و به هم لبخند بزنند و دست هايشان را به نشانه پيروزي بالا بگيرند چه شب ها كه خواب به چشمانشان نيامده.

     

    ديروز در ميدان هفده شهريور هم خبرهائي بوده و تظاهراتي هزار نفره برگزار شده و چندين نفر هم دستگير شده اند. اينها كه از هراسشان هر چه تجمع تاريخي و قانوني بوده يكي يكي لغو كرده اند كه مبادا اين تجمعات با اعتراضات بعد از باز شدن موسسات آموزشي پيوند بخورد و ديگر از كنترل آنها خارج شود. اين ها غافلند و نمي دانند كه با اين رفتارهاي از سر خوف نمي توانند اين جنبش را آرام كنند. اين آب رفته ديگر به جوي باز نخواهد گشت و با اين بگير و ببند ها هم شايد بتوان شكست را اندكي به تاخير انداخت، ولي نمي توان جلوي آن را گرفت و هر چه بيشتر هزينه خشونت شود بازگشت به حال عادي براي نظام گران تر خواهد بود. چه خوب توصيه اي كرد خاتمي در آخرين سخنراني خود كه مي ترسم خيلي دير شود!

     

    عليرضا نوري زاده، محسن مخملباف و محسن سازگارا در بيانيه اي كوتاه اعلام كرده اند كه حاكميت وحشت و كودتائي بزودي مي خواهد كروبي و موسوي را نيز دستگير كند (متن بيانيه را در زير آورده ام). من هم معتقدم اين اتفاق در حال وقوع است و نبايد گذاشت اين توطئه به بار بنشيند. براي اين كه اين كودتاي در كودتا زمينگير شود راهي نيست بجز ادامه حركت هاي اعتراضي. شايد راهكارهاي زير بتوانند در همبستگي و اتحاد بيشتر و اقدام عملي به موقع راهگشا باشند:

     

    شبكه ارتباط سبز

    اگر چه خبر قريب به صحتي در مورد خريد سيستم جاسوسي در متن هاي ايميل توسط دولت كودتا دريافت شده ولي فكر مي كنم بازبيني و جستجوي كليدواژهاه در ميليونها ايميلي كه رد و بدل مي شود كار آساني نيست و شايد هنوز از مطمئن ترين روش ها براي ارتباط باشد. بنابراين بهتر است هر چه سريعتر شبكه هاي ارتباطي بين هسته هاي تا ده نفره كه از افراد مطمئن انتخاب شده اند را تشكيل دهيم. اسامي ايميل ها بايد كاملا معمولي و بي ارتباط با نام و فاميل افراد باشد. هر يك از اعضا اين تشكل هاي مجازي، گروه هاي مجازي ديگري را با افراد آشنا و مطمئن شكل خواهند داد تا شرايط رساندن و گسترش اخبار و اطلاعات ضروري در سريعترين زمان ممكن به جامعه مهيا شود.

    به اين ترتيب در يك ارتباط مطمئن مي توان تا حدود پنجاه نفر را از اخبار آگاه كرد و در زمان لازم بسيج نمود.

     

    اعتراضات گسترده و غير قابل پيش بيني

    در نوشته هاي قبلي ام دو مرتبه به اين راهكار اشاره كرده ام و مزاياي آن را گوشزد كرده ام. به نظر من هنوز هم براي فلج كردن و هزينه بر شدن برخوردهاي كودتائي با جنبش سبز همين اعتراضات گسترده و متفرق بهترين روش است. مهمترين ويژگي اين اين رفتار بايد غير قابل پيش بيني بودن آن باشدتا كمترين هزينه را به جنبش و بيشترين ضربه روحي و هزينه نيروي انسان را به طرف مقابل وارد كند. براي رسيدن به اين هدف بايد تا آنجا كه ممكن است زمان و مكان اين مناطق مخفي بماند و سازمان دهي شده حركت شود كه پيشنهاد اول مي تواند در اين مورد به كمك آيد. اين كار ناخود آگاه حركت اعتراضي را به يك جنبشي با هسته هاي مخفي خواهد كشاند كه شايد باعث برخوردهاي وحشيانه تري از طرف كودتاچيان بشود، ولي اگر اين كارها بصورت ضربتي انجام گيرد و فرصت تفكر و پيش بيني از كودتا گران سلب شود، مب تواند كارساز باشد.

     

    ديوار نويسي، اسكناس نويسي و پخش اعلاميه

    شايد ساده ترين و دم دستي ترين و در عين حال موثر ترين فعاليت ها در شرايط موجود همين اسكناس نويسي باشد كه مدتي انجام شد ولي الان خبر زيادي نيست. اين كار بايد دوباره و بطور جدي شروع شود تا تمام اسكناس هاي موجود در دست مردم شعار نويسي شده باشد. همين طور است ديوار نويسي ها كه اگر چه در گوشه و كنار شهر كم و بيش ديده مي شود ولي به نظر مي رسد به عنوان يك فعاليت كم خطر مي تواند به مراتب بيشتر و جدي تر پي گيري شود.

     

    در مورد پخش اعلاميه ماجرا كمي فرق مي كند. اكنون كه مدارس در حال باز شدن هستند فكر مي كنم يكي از موثر ترين راهها براي رسيدن صداي اعتراضي در تمام كشور همين توزيع اعلاميه در دبيرستان ها و دانشگاهها باشد. با توجه به اينكه دستگاه پرينتر و كپي تقريبا در دسترس عموم هست مي توان با اين روش تعداد به مراتب بيشتري را مطلع كرد. كافي است در زمان زنگ تفريح دبيرستان ها با موتور يا اتومبيل از كنار انها گذشت و در يك فرصت مناسب يك دسته از اعلاميه ها را در حياط مدارس پخش كرد. اين عمل نياز به احتياط كافي و بررسي منطقه فعاليت قبل از اقدام دارد ولي اثر بخشي آن به مراتب از بقيه كارها بيشتر است.

     

     

    در شرايط حساس كنوني اگر آنها را تنها بگذاريم به آينده خودمان و فرزندان اين مرز و بوم خيانت كرده ايم. پس هر كس با هر چه كه در وسعش هست به ميدان بيايد و هر كاري كه از دستش بر مي آيد انجام دهد تا دير نشده. فردا همه شرمنده آينده خواهيم بود كه مي توانستيم و نكرديم.

     

     

    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

     

    مردم ایران هشدار

      

    حکومت کودتا به زودی قصد دستگیری آقایان مهندس موسوی و کروبی را دارد تا به خیال خود کودتا را کامل کند و به رهبری جنبش سبز ضربه بزند. 

    در این صورت مردم ایران تا آزادی همه زندانیان سیاسی به خیابان ها خواهند ریخت و رهبری جنبش سبز در غیاب آقایان موسوی و کروبی و خاتمی به خارج از کشور منتقل خواهد شد، تا خواب راحت را از استبداد بگیرد. 

     

    17 شهریور 

    سه شنبه، ساعت 12 شب

     

    علیرضا نوریزاده

    محسن سازگارا

    محسن مخملباف



--
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com

۱۵ شهریور ۱۳۸۸

کابینه سفارشی و نمایندگان مردم

خبر آن قدر موثق است که هیچ کس زحمت تکذیب یا حتی شبهه به آن را نیز به خود نداد. به راحتی و سادگی تمام همه از کنار آن گذشتند، حتی جناب آیت الله خامنه ای که در مظان یک اتهام واضح و مستقبم قرار گرفته است نیز تا همین الان هیچ عکس العملی نشان نداده است. کابینه ای که گمان می رفت با مشکلات فراوان و تغییر چندین وزیر تکمیل شود ناگهان با رای اعتماد به هیجده وزیر پیشنهادی پرونده دولت دهم را مختومه اعلام کرد. چیزی نگذشت که آقای باهنر بدون هیچ ملاحظه ای اعلام کرد که اگر توصیه و ارشاد رهبری نبود هفت یا هشت وزیر معرفی شده رای اعتماد نمی گرفتند. به بیان دیگر برای اولین بار در جمهوری اسلامی با پدیده هیئت وزیران سفارشی روبرو می شویم که توسط بالاترین مقام حکومت با عریانی تمام حمایت می شوند و نمایندگان مردم هم از یک عمل خلاف تبعیت محض می کنند و به روی مبارک شان هم نمی آورند که اقدام آن ها به وضوح در جهت ضایع کردن حقوق موکلان شان است! آب هم از آب تکان نمی خورد.
اگر باور کنیم که اکثریت مجلس در قبضه هواداران احمدی نژاد است و باز اگر باور کنیم سهم بزرگی از نمایندگان در شرایط فعلی موقعیت خود را به خطر نمی اندازند و تا اطلاع ثانوی در زیر پرچم حزب محترم باد سینه می زنند و منافع ملی از زمره اولویت های آن ها کلا حذف شده است، ولی باز هم نمی توانم باور کنم گروه اقلیت که در یکی دو مورد با نطق های تند و آتشین کورسوئی امید را در دل شنوندگان روشن کردند به راحتی از این مسئله گذشته باشند و موضوع قبل از فریاد نمایندگان اقلیت از زبان محمدرضا باهنر شنیده شود! این سکوت در مقابل چنین اقدام غیرقانونی ای واقعا چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ چه انگیزه و هدفی می تواند چنین با اهمیت باشد که در مقابل قانون شکنی شخص اول حکومت در خانه قانون گذاری، سکوت کامل و حتی تابعیت محض حکمفرما شود؟
این اقدام آخر حضرت آیت الله به روشنی مشخصات حکومت را ترسیم نمود و کاملا عیان کرد که دولت دهم درست مثل حامی آن بوئی از مردمی بودن و دغدغه های مردمی نبرده است. وجود و عدم وجود مجلس هم تا به الان اثر کارسازی نداشته که بتوان به آن دل بست و به نظر می رسد تمام سخنرانی ها و مخالفت ها با اعضاء معرفی شده کابینه بیش از آن که برای دفاع از حقوق مردم باشد، جنبه های نمایشی داشته است. اینک می توان نتیجه گرفت در هیچ زمینه ای نقش و خواست مردم موثر نیست و حکومت بطور قطع عاری از جمهوریت خود شده است.
در این شرایط حضور نمایندگان اقلیت در مجلس توجیهی نداشته و جز خفت و سرشکستگی حاصلی برای آن ها نخواهد داشت. پس چه بهتر که هر چه زودتر از مجلس خارج شوند و به بنیان ریزی و تقویت نهادهای مردمی اقدام نمایند که با توجه به دستگیری های وحشیانه اخیر، جنبش سبز حق طلبی بیار نیازمند نیروهای عمل گرا و متفکر است.

۱۳ شهریور ۱۳۸۸

تحرک؛ نیاز اساسی جنبش سبز

تحرک؛ نیاز اساسی جنبش سبز

 امروز صبح زود در خروجی سایت موج سبز آزادی اطلاعیه ای گذاشته شده است مبنی بر شرکت در شهرپیمائی در ساعت ده شب امشب - جمعه سیزدهم شهریور - نظر به اهمیت این موضوع تصمیم گرفتم یک بار دیگر در وبلاگ خودم هم این مطلب را با لینک آن بگذارم.

به نظر من هیچ چیزی به اندازه چشم در چشم یکدیگر بودن و دیدن افراد در کنار هم نمی تواند در تقویت ضربان جنبش موثر باشد. نیاز به هیچ شعار یا عمل خاصی نیست، فقط باید در کنار هم راه برویم و باور کنیم که هنوز هستیم. این جنبش سه ماه سخت را از سر گذرانده است و نیاز مبرمی به بازسازی دارد. نیاز به باور عمیق این نکته دارد که با همه سختی ها، دلسردی جائی در آن نمی تواند داشته باشد. به نظرم وقت آن رسیده باشد که دوباره سیستم ارتباط پیامکی را برای یک روز - فعلا - برقرار کنیم و به همه خبر دهیم که امشب را از دست ندهند

 پس بیائید با هم امشب را نیز به یک حماسه سبز دیگر بدل کنیم. راهپیمائی در سکوت!

 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

امشب موعد شهرپیمایی شاد سبزهاست

 تحریم پیامک را بشکنیم و اطلاع‌رسانی کنیم

 اگر می‌خواهید تنها جشن ماه رمضان را با شادی سپری کنید، اگر دلتان هوای روزهای خاطره‌انگیز قبل از انتخابات را کرده است، اگر از پخش سریالی دادگاه نمایشی در صداوسیما خسته شده‌اید و می‌خواهید یک طوری به سوء استفاده کودتاچیان اعتراض کنید، اگر سه چهار هفته استراحت شما را نگران کرده که نکند شور و امید جنبش سبز از دست رفته باشد یا مردم خسته شده باشند، اگر می‌خواهید یک به اصطلاح دست‌گرمی قبل از شب احیای حرم امام و راهپیمایی روز قدس را تجربه کنید، اگر حوصله‌تان از شنیدن خبرهای تلخ و دردناک یا بیهوده و تکراری سر رفته و می‌خواهید از این بیدادها فریاد کنید و یا با تمام شور و هیجان و به امید روزهای بهتر جیغ بکشید و شادی کنید، امشب شب شماست.

 امشب موعد پانزدهمین موج آفرینی سبز با عنوان «شهرپیمایی شاد شب نیمه رمضان» است. توضیح مفصل را قبلا داده‌ایم، و حالا وقت عمل است. تهرانی‌ها در خیابان ولیعصر از میدان ولیعصر تا پارک‌وی و تجریش (برای مسیر بازگشت هم خیابان‌های آفریقا، گاندی و حافظ پیشنهاد می‌شود؛ ولی برای بازگشت سریع و حرکت از نو، اتوبان‌های کردستان و مدرس هم بد نیست) و شهرستانی‌ها در خیابان‌ها یا بلوارهای اصلی و مرکزی شهر. صد البته برای شهرستان‌ها محل خاصی تعیین نشده تا از محل قرار‌های سابق سبزها و اطراف آن استفاده شود.

زمان پیشنهادی ما برای آغاز شهرپیمایی، ساعت 10 شب است. استفاده متنوع از نمادهای سبز را هم فراموش نکنید، و لازم به تاکید است که باید تلاش کنیم از امشب برای بعد از این، و نه فقط امشب یا قرار بعدی در شب بیست و یکم و روز قدس، همراه داشتن همیشگی مچ‌بندها و پوشش‌های سبز را یک ضرورت محسوب کنیم؛ درست مانند روزهای قبل از انتخابات که بدون حداقل یک تکه پارچه سبز بر روی دست، از خانه بیرون نمی‌رفتیم.

همچنین گفته‌ایم و باز هم می‌گوییم که از امشب قرار است تحریم پیامک (SMS) را نیز بشکنیم تا به کمک آن، گستره‌ی اطلاع رسانی را از دایره‌ی مخاطبان اینترنت فراتر ببریم. برای امروز و امشب، این پیامک را پیشنهاد می‌کنیم:

 امشب قرار است در خیابان ولیعصر تهران (در شهرستان‌ها به محل نظیر این اشاره کنید) چرخ بزنیم، تا یادمان بیاید که چه روزهای خوبی را از ما گرفتند. با سبزها همراه شوید. قرار ما: ساعت 10 امشب، میدان ولیعصر به سمت بالا. به یاد روزهای خوب خرداد و به امید روزهای بهتر پیروزی.

 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

پانزدهمین موج آفرینی سبز، با ازسرگیری تبلیغ با پیامک و استفاده از نمادهای سبز

 شهرپیمایی شاد شب نیمه رمضان

 همانطور که پیش‌تر هم اشاره کرده بودیم، پانزدهمین موج‌آفرینی سبزها در ماه رمضان، «شهرپیمایی شاد شب نیمه رمضان» است. جمعه شب این هفته - 13 شهریور - شب تولد امام حسن مجتبی است که تنها جشن ماه رمضان محسوب می‌شود. این شب بهترین فرصت برای تغییر فضا و مهیا شدن برای سخنرانی خاتمی در حرم امام و سپس راهپیمایی روز قدس است. به طور خاص هم دعوت می‌کنیم که از این شب، سبزها دو تحول تازه را رقم بزنند: تحریم پیامک را بشکنیم و از این وسیله برای اطلاع رسانی فراتر از محدوده کاربران اینترنت استفاده کنیم، و استفاده عمومی و علنی از نمادهای سبز را از سر بگیریم.

 تجربه شهرپیمایی سبزها در شب نیمه شعبان، آنطور که گزارش‌هایش به ما رسیده و دیده و شنیده‌ایم، تجربه بسیاری موفقی بوده است. اکنون نیاز به فرصتی داریم که فصلی تازه را در حضور اجتماعی سبزها تدارک ببینیم و برای موج آفرینی های بزرگ‌تر در شب بیست و یکم ماه رمضان در حرم امام و نیز راهپیمایی بزرگ و سبز روز قدس آماده شویم. شب نیمه ماه رمضان که به مناسبت سالروز میلاد امام حسن مجتبی (ع) اصلی‌ترین شب جشن در این ماه است، بهترین فرصت برای تکرار آن تجربه جذاب است.

برنامه، همانند ماه قبل، این است که شب نیمه رمضان 88 را به یک شب خاطره‌انگیز بدل کنیم و شادی این روز را با خاطره‌ی سبز روزهای پرشور قبل از انتخابات دهم پیوند بزنیم؛ به این ترتیب که سبزها در این شب، پیاده و یا با ماشین، به خیابان‌ها بیایند و به خصوص پس از ساعت 10 شب، خیابان‌های اصلی شهرها را به انحصار خود درآورند. در تهران، خیابان ولیعصر از میدان ولیعصر تا میدان تجریش محل اصلی قرار است و در شهرهای دیگر نیز میادین و خیابان‌های اصلی شهرها توسط سبزها قرق خواهد شد.

یادتان نرود که اگر توانستید عکس یا فیلمی از این حضور سبز تهیه کنید، برای ما هم بفرستید.

همزمان با موج‌آفرینی سبز شهرپیمایی نیمه رمضان، چند کار دیگر هم قرار است انجام دهیم:

 

1-     از سر گیری استفاده نمادهای سبز

فضای بسته و امنیتی دو ماه گذشته باعث شد که شور و نشاط هفته‌های قبل از انتخابات سرکوب شود و تقلب و کودتای پس از انتخابات، امکان عرض اندام مخالفان دولت فعلی را سلب کند، هرچند هیچ‌گاه این سرکوب‌ها نتوانست فضای اعتراض را به کلی از بین ببرد. یکی از جنبه‌های تغییر فضا در روزهای بعد از انتخابات، ممانعت از استفاده از نمادهای سبز بود، و بدین ترتی استفاده از این نمادها به زمان تجمعات اعتراضی محدود شد. اکنون وقت آن رسیده که استفاده عمومی و آشکار از این نمادها را باز از سر بگیریم، هرچند خبر داریم که برخی از تلاش‌گران و علاقه‌مندان، حتی در دشوارترین موقعیت‌ها نیز، هیچ‌گاه نمادهای سبز خود را از دست ندادند. اما عمومی شدن دوباره‌ی استفاده از این نمادها، مانند روزهای قبل از انتخابات، فضای سنگین حاکم را خواهد شکست و فراگیر بودن این حرکت، به امید خدا امکان هرگونه برخورد را نیز منتفی خواهد کرد.

رنگ سبز، یک نماد مقدس مذهبی و نشانه‌ی این جنبش زنده و صلح‌آمیز است. پس در شب میلاد امام حسن مجتبی باز هم همگی سبزپوش به خیابان‌ها خواهیم آمد، تا مقدمه‌ای شود برای سبز کردن حرم امام در زمان سخنرانی خاتمی، سبز کردن راهپیمایی روز قدس و سپس سبز بودن و ماندن دانشجویان با آغاز سال تحصیلی.

در شب نیمه رمضان، علاوه بر لباس سبز، می‌توانید با روبان‌های سبز، رنگ‌های موقتی سبز (مخصوص ماشین) و پوسترهای سبز منقوش به عکس میرحسین موسوی که بزرگمردی از سلاله‌ی پاک امامان است، ماشین‌های خود را تزیین کنید. همچنین می‌توانید از پرچم‌‌ها و سربندهای سبزرنگ با شعارهای مذهبی هم در این ایام استفاده کنید.

 

2-     تحریم پیامک را بشکنیم و اطلاع رسانی کنیم

درخواست‌های متعددی به «موج سبز آزادی» رسیده است، مبنی بر اینکه از سبزها بخواهیم به تحریم پیامک (SMS) پایان دهند و این فرصت مهم برای همگانی کردن فعالیت‌های اعتراضی به دولت را از دست ندهند.

واقعیت این است که بسیاری از مردم سرخورده از تقلب انتخاباتی دولت، در اعتراض به این موضوع، از همان موقع استفاده از پیامک را تحریم کردند؛ نشانه‌های متعددی هم وجود دارد که این تحریم موفق بوده و شرکت مخابرات از تحریم SMS ضربه‌های زیادی خورده است، اما فعلا به نظر می‌رسد اطلاع رسانی و گسترش آگاهی عمومی درباره‌ی برنامه‌های سبزها برای شب احیا و روز قدس مهمتر باشد.

از این رو از همه سبزها دعوت می‌کنیم از همین امروز تحریم پیامک را بشکنند و برای شهرپیمایی نیمه رمضان، سخنرانی خاتمی در مراسم شب احیای حرم امام و برنامه‌ی حضور سبزها در راهپیمایی روز قدس و تبدیل آن به راهپیمایی نفی خشونت و سرکوب، اطلاع‌رسانی کنند.

 

3-      اجرای آزمایشی ایده‌ی تظاهرات رادیویی

توضیحش را در این صفحه ببینید و اگر اجرا کردید، حتما به ما هم گزارش آن و پیشنهادات تکمیلی‌تان را بفرستید. پیشنهاد می‌کنیم در این شب از طول موج FM رادیو پیام (MHz104.7) استفاده کنید، اما اگر این طرح موفق بود، شاید بشود یک طول موج جدید ویژه‌ی رادیوی بی‌مرکز سبزها را برای آن پیشنهاد کرد.

 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

 ایده‌ی ابتکاری: تظاهرات سبز رادیویی

 

این ایده را یکی از علاقه‌مندان مبتکر برای ما فرستاده است. باید این ایده را عملی کرد تا مشکلات و نقاط ضعف آن پیدا شود و سپس به تصحیح و تکمیل ایده بپردازیم. بهترین فرصت برای آغاز آزمایشی اجرای این ایده، شب نیمه ماه رمضان است که قرار است بار دیگر سبزها در آن به شهرپیمایی سبز بپردازند.

 

درباره‌ی شهرپیمایی شاد شب نیمه رمضان

 

امروزه بسیاری از افراد در اتومبیل خود از mp3 های فندکی استفاده می کنند که خروجی آن روی موج FM پخش می‌شود (FM Player) . این پلیرها در حقیقت یک فرستنده ضعیف هستند که خروجی آنها روی فرکانس موج FM پخش می‌شود.

حال چنانچه فرکانس کاری FM player خود را روی فرکانس یکی از رادیوها ماند رادیو پیام که MHz104.7 است تنظیم کنید، اتومبیل‌های مجاور شما که در حال گوش دادن به رادیو پیام هستند، به جای دریافت رادیو پیام، صدای FM Player شما را می‌شنوند. با این کار شما می‌توانید آنچه را می‌خواهید، در قالب یک فایل MP3 درآورید و به گوش اتومبیل‌های اطراف خود برسانید و بدون آنکه شناخته شوید، صدای خود را همانند تظاهرات در خیابان بلند کنید.

در این زمینه به نکات زیر توجه داشته باشید:
 

1-       به دلیل وجود امواج رادیو پیام (یا هر رادیوی دیگر) در فرکانسی که شما انتخاب می‌کنید، صدای FM player شما با نویز همراه خواهد بود. هرچه قدرت خروجی دستگاه شما بیشتر باشد، میزان این نویز کمتر و همین‌طور هرچه قدرت امواج رادیو پیام در محدوده‌ی اتومبیل شما بیشتر باشد، میزان این نویز بیشتر خواهد بود و معمولا هم یکی از این دو (رادیو پیام یا صدای دستگاه شما) بر دیگری غلبه می‌کند. بنابرین توجه داشته باشید در جاهایی که امواج رادیو پیام ضعیف‌تر است، شما موفق‌تر خواهید بود. به عنوان مثال تونل‌ها جاهایی هستند که فرصت خوبی را برای شما ایجاد می‌کنند.

2-       به دلیل توان خروجی پایین FM player، وجود ایستگاه رادیویی دیگر در فرکانسی که شما انتخاب می‌کنید و به دلیل متحرک بودن اتومبیل شما، امکان ردیابی شما تفریبا غیر ممکن است. اما اگر می‌خواهید خیلی جانب احتیاط را داشته باشید، پلیر خود را به مدت طولانی روشن نگذارید و هر از گاهی آن را قطع کنید. همچنین در جاهایی که تراکم اتومبیل بیشتر است و اتومبیل‌ها در حال حرکت هستند، نگران هیچ چیز نباشید؛ شناسایی شما غیر ممکن خواهد بود.

3-       اگر در دوستانتان کسی را دارید که مهندس الکترونیک یا مخابرات باشد، ممکن است بتواند به شما مدار بسیار ساده‌ای را پیشنهاد دهد که برد FM player شما را به راحتی چند برابر کند. می‌توانید از این فرصت هم استفاده کنید.

پیشنهادات تکمیلی خود در این باره و یا پیشنهادات ابتکاری دیگر خود را به همین شکل و با توضیحات کافی برای موج سبز آزادی ارسال کنید.

 

۶ شهریور ۱۳۸۸

نتیجه قهری اعترافات دیکتاتور

دیشب بالاخره حضرت آیت الله هم به حرف آمد و بی هیچ اتهام و دادگاهی اعتراف کرد که رهبری جنبش سبز وابسته به خارج نیست. او همچنین به روشنی اعلام کرد که جنایت هائی در این میان انجام گرفت و وعده داد که قاطعانه به آن ها رسیدگی خواهد شد. این واقعیت اگر چه بسیار دیر هنگام توسط او اعلام شد و پس از آن بود که سگ های وحشی حکومتی تحت رهبری ایشان هر چه خواستند کشتند و هر چه دیدند دریدند، ولی نشان از یک واقعیت محرز دارد و آن این که دیگر نمی شود شرایط موجود را به صورت امنیتی و آماده باش نظامی و انتظامی ادامه داد. هم زمان با این اعتراف، نامه محمد حسین شاملو بازرس ویژه قتل تهران هم نوعی دیگر از اعتراف به جنایت های بی مهار در زندان های امنیتی را نشان داد که همگی به روشنی تائیدی بر این واقعیت دارد که کودتا گران در بن بست فجایع خود گرفتار آمده اند و شرایط موجود دیگر قابل تحمل نیست.
زمان باز شدن مدارس و دانشگاه ها و حرکت موج عظیم نیروهای نوجوان و جوان در خیابان های شهرهای کشور نزدیک است، در چند روز آینده باید امتحان آن مواد درسی که به دلیل تلاقی با انتخابات به تاخیر افتاده در دانشگاه ها برگزار شود و به ناچار دانشگاه ها از خواب تعطیلی تابستانی بدر آیند. در مدارس و دانشگاه ها جای خالی شهدا و زندانیان خالی خواهد بود و این سوال که چه بر سر آن ها آمده ذهن همکلاسی ها و مسئولان آموزشگاه ها را در سرتاسر نقاط ایران به چالش خواهد کشاند. شکنجه شده ها و تجاوز شده ها که تا کنون در کنج غربت خانه هایشان کز کرده اند و کمتر کسی از حال آنان خبر دارد، اینک هر یک از آن ها مبدل به سوالی بزرگ در آن مرکز آموزشی خواهند بود. به عبارت دیگر جنبش سبز که روزگاری در چند شهر بزرگ محدود شده بود اینک و با باز شدن مراکز آموزشی به اکثر نقاط کشور سرایت خواهد کرد و چون سفیران جنبش سبز در تمامی شریان های کشور جریان خواهند یافت، این موضوع همان کابوس شوم و مقدری است که این چند ماهه خواب و خوراک را از رهبران کودتای کثیف گرفته است! اینک هیچ پاسخی برای انبوه پرسش های مسری در جامعه ای که چند ماه است با سرکوب و زندان و شکنجه تا حدودی کنترل شده اما زنده و تپنده باقی مانده است وجود نخواهد داشت.
تدبیر تازه حضرت آیت الله اگر هیچ مزیتی نداشته باشد برای این جنبش سبز خون آلود یک پی آمد لاجرم بدنبال خواهد داشت، و آن سلب تمام بهانه ها برای در حبس نگاه داشتن خیل دستگیر شدگان و پایان خیمه شب بازی محاکمه های مضحک خواهد بود که پیشقراولان آن عبدالفتاح سلطانی و تا چند روز دیگر محمد قوچانی هستند! با اعتراف بی نیاز محکمه حضرت آیت الله به بی ارتباط بودن نهضت اعتراضی به خارج، تمام توطئه اعتراف گیری های احمقانه و کیهان نویس دستگیر شدگان چون حبابی نازک ترکیده و محو شده است. با اعترافات جدید خامنه ای، پیش از آن که نیاز به دفاع ابطحی ها و کیان تاجبخش ها و سعید شریعتی ها به اتهام ارتباط به خارج یا کودتا باشد، تمام دستگیری ها و شکنجه ها و تجاوزها از هویت خالی شدند و منطق دستگیری ها و کشتن ها و شکنجه های وحشیانه به چالشی جدی کشیده شده است. این حرف ها بی تردید نمی تواند پی آمدی جز آزادی قهری زندانیان داشته باشد! باید تا عید فطر منتظر بود...
اما مسیر جبری تاریخ همواره ادامه داشته و به همین مختصر ختم نخواهد شد. عاقبت حکومت های کودتائی همواره به یک نتیجه منجر شده است: این داستان نمی تواند با آزادی چند زندانی و محاکمه چند عامل رده چندمی خلاصه شود. در وهله اول بازیگردانان نمایش مضحک دادگاه ها باید در جای متهمان بنشینند تا آمرین به ضرب و شتم بی محابا و شکنجه و تجاوز وحشیانه به مردم معرفی شوند. آن وقت به چشم خواهیم دید که این قانقاریای متعفن تا کجای این حکومت کودتائی را در خود بلعیده است.
پیشتر گفته بودمتان که این حکومت کودتائی دیری نخواهد پائید! این اعترافات که به همت بلند کروبی تا به این جا رسیده است شاید طلوع شفقی باشد برای آن! و چه خونین شفقی ساخته اند این سوداگران مرگ برای ما...

۱۱ مرداد ۱۳۸۸

...این روزهای تاریخ ساز

خیمه شب بازی نمایش اعترافات قابل پیش بینی سران دستگیر شده جبهه اصلاحات اگر چه به جای خود درد آور و ناراحت کننده بود، ولی نشان از آغاز بخش دیگری از سناریوی اصلی تخریب اصلاحات دارد که متاسفانه در میانه بهت و حیرت فعالان در حال انجام است. به گمان من آنچه اینک و ناگهانی و بدون اعلام قبلی به عنوان محاکمه یا اعترافات سران سیاسی اصلاح طلبان در حال انجام است گوشه ای است از ساخت سنگرهای "ضربه گیر" برای زمان تحلیف و تنفیذ! آنها با این تمهید ناگهانی در واقع دارند اذهان را به سمت دیگری جلب می کنند تا تمرکز معترضین را از مسئله اصلی - که همانا مراسم تنفیذ و تحلیف باشد - منحرف کنند.
ماجرای آغاز شده به احتمال زیاد تا روز دوشنبه ادامه خواهد داشت و از هم اکنون باید انتظار بدتر از این ها را نیز داشت. اینکه ماجرای اعترافات با ابطحی و عطریانفر آغاز می شود بی سبب نیست! خواستگاه و مسیر اصلی جریان اعتراض از درون کابل هائی می گذرد که متصل به کامپیوترهای شخصی افراد تحصیل کرده و آشنا با سیستم اطلاع رسانی جدید است، و محمد علی ابطحی - این روحانی اصلاح طلب و وبلاگ نویس آشنا برای همه وبلاگ نویس ها - می تواند بهترین گزینه برای ضربه زدن بر پیکره این گروه باشد. عکس العمل قابل تصور از طرف این گروه را نیز براحتی می توان پیش بینی کرد! دست بردن به سمت کامپیوتر و نوشتن دفاعیه یا هجویه و یا چیزهائی از این دست! به معنای دیگر، بخشی از گروه فعال معترضین را می توان در این شرایط خطیر در پشت کامپیوترهای خانگی خودشان به زندان کرد! هدف موقت در این برهه از زمان، عدم خروج افراد فعال از خانه ها و جلوگیری از اعتراض عملی آنها در خیابان ها است که علی الحساب با این خیمه شب بازی حاصل شده است! همچنین است جنس و طیف افرادی که کم و بیش با اعترافات عطریانفر خانه نشین می شوند، این گروه سن و سالی بیشتر دارند و سایقه آشنائی آنها با عطریان فر به اولین روزنامه های اصلاح طلب دو دهه قبل باز می گردد. این گروه که می توانند متفکرین، سیاست پردازان و تهییج کنندگان اعتراضات مدنی باشند و تاکنون از به دوش کشیدن این مسئولیت سر باز زده اند، اینک به تحلیل و تفسیر سخنان سراسر باطل معترفین اجباری منحرف شده و از اصل ماجرا که در پیش است غافل شده اند، سناریوئی که فقط یک سکانس آن این خیمه شب بازی مضحک است ولی پایانی بسیار دردناک و ناامید کننده تصویر شده است ...

بر خلاف تمام جو سازی ها و تلقین هائی که حکومت در مورد انقلاب مخملی و ارتباط با خارج در رسانه های خودی کرده، خود بهتر همه می دانند که این جنبش فاقد هر گونه پشتیبان نظریه پرداز و تئوریین واقعی است و به همین دلیل براحتی ابتکار عمل را از کف می دهد. تجربه چهل روزه این حرکت کاملا بیانگر این مطلب است که بجز در یکی دو مورد، در تمامی موارد حرکات این جنبش کاملا قابل پیش بینی و کنترل بوده است و همین امر موجب شده حکومتیان به نتیجه کنترل و هدایت حرکت مردمی بسمت دلخواه برسند. آنها اینک در حال آزمون هدایت حرکت ها بسمت دلخواه هستند و این رفتارها از این منظر قابل بررسی بیشتر هستند.
رادیکالیزه شدن شعارها و هدف قرار دادن پایه های حکومت در حالی که هنوز به سنگر اول حتی نزدیک هم نشده است - اگر چه می تواند عکس العمل طبیعی برخوردهای تند محسوب شود - می تواند زنگ خطری باشد برای محدود شدن جنبش میلیونی معترض به گروه برانداز، سناریوئی که در این سی سال بارها با شکست های فاجعه باری روبرو شده است. توقع اینکه رهبران اسمی این جنبش (موسوی، خاتمی و کروبی) در این شعارها با گروه معترض همراه باشند، در شرایطی که هر اقدام نسنجیده از طرف هر یک از آنها می تواند یه اضمحلال حرکت حق طلبی مردم بیانجامد به نظر توقعی بجا نمی آید. رها کردن این رهبران با توجه به اینکه آنها تنها شانس چانه زنی در حکومت برای رسیدن به حقوق اولیه معترضین هستند نیز به نظر مقرون به صوابی نیست.
در صورتی که این جنبش بنا به دلخواه حکومتیان روند رادیکالیزه شدن و ریزش هواداران میلیونی آن را با سرعت فعلی طی کند راهی بجز فنا برای آن نمی توان تصور کرد. دستگیری کلیه سران جبهه اصلاحات در روزهای اول اعتراضات مردمی اینک معنای اصلی خود را نشان می دهد؛ حضور آنها احتمال انحراف حرکت اعتراض اصلاحی را به سمت براندازی به سمت صفر متمایل می کرد و این موضوع به مراتب خطرناک تر از گروهی هستند که علیه حکومت شعار می دهند و رفتار آنها ضرورت اقدام قهر آمیز و سرکوب گرانه را دیکته می کند!

پیش از آن که دیر شود باید فکری کرد! پیش از آن که همه آن خون های ریخته شده به خاطراتمان بپیوندند باید چاره ای جست، تا خیلی دیر نشده...

۳ مرداد ۱۳۸۸

خواجه ما و نقش ایوان

نه روز پیش در چهار شنبه روزی هواپیمای توپولفی که به مقصد ایروان پرواز می کرد در اطراف قزوین سرنگون شد و صد و شصت و هشت نفر در آن کشته شدند، آن موقع اگر چه رئیس حکومت کودتا تسلیتی گفت ولی در پشت صحنه دنبال تقسیم غنایم نرسیده بین آشنایان خود بود که بعدا سهم رحیم مشائی معاونت اولی دولت کودتا شد. همان موقع میرحسین موسوی و رهنورد به دیدار خانواده سهراب اعرابی رفت بودند و بعد از آن هم کروبی به دیدارشان رفت. آن موقع گویا جناب آیت الله درگیر مسائل مهم تری بود که حتی یک تسلیت را هم از این درگذشتگان دریغ کرد! گویا از این تحفه ای که با تقلب و زیر پا گذاشتن حق میلیون ها رای دهنده به ریاست حکومت انتصاب نموده بود کم کم داشت حساب می برد.
یک هفته قبل نماز جمعه ای به امامت هاشمی رفسنجانی و حدود یک میلیون نفر در تهران برگزار شد و هاشمی در خطبه هایش گفت آنچه را که از او کمتر انتظار می رفت و برای آخرتش خدابیامرزی های فراوان خرید. در همان نماز بود که مردم صحنه هائی آفریدند که در تاریخ این کشور برای همیشه ثبت شد! دهان های باز نماز گزاران حرفه ای و رسمی و حیرت جناب رهبر شعار در انحراف زیرکانه شعارهای آن نماز تا هفته ها نقل مجلس همگان بود. بعد از آن نماز بی بدیل در تاریخ جمهوری اسلامی و به همین بهانه مردم مومن و نماز خوان در خیابان ها به اعتراض خود علیه حکومت کودتا ادامه دادند و برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی در طول زمان نماز جمعه و تا ساعت ها بعد از آن از نماز گزاران در محل و تا شعاع چند کیلومتری اطراف محل نماز با گاز اشک آور پر حجمی پذیرائی شدند و حدود چهل نفر نیز دستگیر شدند. در همان زمان جناب رئیس کوتوله دولت کودتا در مشهد حکم پدر عروس خود را در بین خبر شهادت معترضین در زندان ها اعلام کرد. و جناب رهبر سابق هم در سکوت کامل و با کمی بهت داشت به مسائل اطراف خود نگاه می کرد...
شنبه جناب آیت الله یزدی بود که به سخنان هاشمی رفسنجانی عکس العمل نشان داد. هاشمی رفسنجانی هم آماده شده بود تا برای رایزنی به مشهد برود، همانجا که جناب رئیس دولت کودتا را به حساب نیاوردند و کیهان با انواع تمهیدات کامپیوتری چند تصویر دست خورده را در روزنامه اش از استقبال در مشهد پخش کرد. بقیه هم داشتند خودشان را آماده می کردند تا حضور موجود سخیفی به نام رحیم مشائی در دولت را چنان بزرگ کنند که گویا حضورش در یک دولت کودتائی اصلا محلی از اعراب دارد! در این میان مشخص شد در بین کشته شدگان سانحه پرواز تیم جودوی نوجوانان هم بوده که سه نفر از آن ها اشتباهی بوده اند! یعنی سه بخت برگشته دیگر با شناسنامه سه نوجوان رفته بودند که برای مملکتشان مدال بیاورند. و جناب آیت الله گویا هنوز اتفاقی نیافتاده است موضوع سانحه هواپیما را به باد فراموشی سپرد...
یکشنبه در حالی که همه داشتند خودشان را برای اعلام اعتراض از طریق ایجاد خاموشی آماده می کردند و جعبه های سیاه هواپیمای کاسپین روسی پیدا شده بود و مسئولین هم داشتند مردم را متقاعد می کردند که هواپیماهای توپولوف بهترین هواپیما هستند و کمترین تعداد سوانح را داشته اند، مرگ بر روسیه بعد از نماز جمعه به شعارهای شبانه مردم اضافه شد. خاتمی هم بعد از مدتها همراه مجمع روحانیون مبارز در جمع خانواده بازداشت شدگان پیشنهاد رفراندوم مشروعیت برای دولت را داد که حاشیه های زیادی داشت و در همین اثنا جناب رهبر سابق هم داشت حرف هایش را برای دوشنبه مزمزه می کرد که چه بگوید و چه نگوید...
هنوز هم رحیم مشائی در جمع کوتوله ها نقل مجلس است...
بالاخره بعد از سه هفته روز دوشنبه حضرت آیت الله دهان باز کرد و سخن گفت... البته باز هم یادش رفت که همین چند روز پیش صد و شصت و هشت نفر کشته شده اند. او با تمام تلاشش سعی کرد جواب هاشمی رفسنجانی را بدهد ولی کل حرفش شد یک جمله: آقا مواظب حرف دهنت باش! در همین زمان هاشمی داشت توسط آیت الله واعظ طبسی در مشهد پذیرائی می شد. هنوز هم معلوم نیست در این ملاقات ها در مشهد چه گذشته است و نتیجه اش چه خواهد بود. هر چه هست حتما خبرهای خوشی برای حکومت کودتا نخواهد داشت.
اولین خبر سه شنبه جواب هاشمی بود به جناب آیت الله که: هاشمی را با ترس کاری نیست! و مردم هم با بیرون آمدن از خانه هایشان که دیگر یک سنت شده است همین حرف را تکرار کردند و در هفت تیر در یک درگیری خفیف چند نفر دستگیر شدند. خبر کشته شدن دستگیر شدگان یکی یکی بدست خانواده هایشان می رسد و سازمان بهشت زهرا هم به دستور وزارت اطلاعات اجازه برگزاری مراسم برای این شهدا را نمی دهد. امشب خیلی ها مصرف برقشان بالا رفت ولی اتفاقی که باید می افتاد، نیافتاد! همین که دولت کودتا به دست و پا افتاد و با خاموشی دادن به برخی محل ها از خاموشی سراسری جلوگیری کرد خودش یک موفقیت است. باز هم مشائی و باز هم مشائی...
دیگر دست به دامن اعترافات شده اند که برای هزارمین بار دروغ بودنش را به مردم ثابت کنند. مراجع هم دارند عکس العمل نشان می دهند که این اعترافات ثابت کننده هیچ چیزی نیست الا سبعیت رژیم. یک عقب نشینی حساب شده توسط هاشمی شاهرودی منجر شد که آب رفته به جو را باز گردانند. امروز رهبر هم کاری کرد! با عفو برخی از محکومان موفقت کرد! مهم نیست در همین یک هفته چند نفر بازداشت شده اند...
همین چهارشنبه اعتصاب غذای اکبر گنجی و بسیاری دیگر شروع می شود و تا کنون اسم ششصد نفر را هم که در این درگیری ها دستگیر شده و خبری از آنها نیست نوشته اند. طومار سبز برائت از احمدی نژاد هم دارد به خط پایان می رسد.
پنجشنبه را که بدون خبر از رحیم مشائی بگذرانیم عجیب است! نامه ای رو شده است که در آن جناب آیت الله از کوتوله کودتاچی خواسته که این انتصاب را پس بگیرد، او هم اصلا تحویل نگرفته و گفته که چنین نامه ای دریافت نشده است... کوتوله ها خبرهاشان هم ناچیز است. کلاه رهبر سابق نمی دانم از اول پشم نداشت و ما اشتباه می کردیم یا احمدی نژاد پشم هایش را چید؟! وباز هم خبر شهادت یک دستگیر شده دیگر در زندان! این یکی پدرش از خواص بوده و در دولت احمدی نژاد سمتی داشته است و از نزدیکان محسن رضائی بوده است. این ها گویا به هیچ کس رحم نمی کنند!
جمعه درست نه روز بعد از سرنگونی توپولف روسی، یک هواپیمای روسی دیگر این بار در مشهد با کله به زمین می نشیند و حداقل هفده نفر کشته می شوند که یکی از آنها مدیر هواپیمائی آریا ایر تور است. نامه جناب آیت الله هم رسما از تلویزیون خوانده می شود تا جای هیچ شبهه ای باقی نماند. این خیمه شب بازی از نوع رحیم مشائی هنوز تمام نشده؟ گویا خودشان باورشان شده که ملت برای این کوتوله اعتباری قائلند. حالا لاریجانی و حداد عادل ناچارند به خانواده کشته شدگان در زندان تلیت بگویند! این یکی را نمی شود مثل بقیه نادیده گرفت! جناب آیت الله هم با بازی رحیم مشائی اش سرگرم است، گویا همین حد و اندازه برایش کافیست...

۲۹ تیر ۱۳۸۸

توهم رهبری

در سخنان امروز حضرت آیت الله، جدای از آن چه سر تیتر خبرگزاری های خارجی شد، نکته مهم دیگری نیز نهفته بود که با توجه به صراحت موضوع هشدار وی به نخبه گان در مورد چگونه حرف زدن و چه چیزی را گفتن، کمتر به آن پرداخته شد که شاید حتی از اهمیتی بیشتر از موضوع یاد شده نیز برخوردار بود.
او در سخنانش اشاره ای مشخص به سیره پیامبر داشت که نگاه و برداشت وی را از رفتار با مردم یا امت مشخص می کند. او که به نظر می رسد این بخش از سخنان خود را در پاسخ به نقل قول هاشمی رفسنجانی از رهبر فقید انقلاب در مورد رفتار با مردم بیان می کرد، "عامل" بودن پیامبر را مورد تاکید قرار داده و سپس پیروی امت را عنوان می کند. هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه به خاطره ای از رهبر فقید انقلاب می پردازد که وصیت پیامبر را به حضرت علی در لحظات آخر حیات وی از زبان سید طاووس بیان می کند که در آن اهمیت مقبولیت امت نسبت به امام به روشنی بیان شده تا آن جا که مسئولیت رهبری از امام در صورت عدم تمابل مردم سلب می شود. و این درست بر خلاف چیزی است که حضرت آیت الله در استنتاج خود از سنت پیامبر بیان می کند که تابعیت محض امت از امام وقت خود را می رساند و در حد معلومات و سواد بنده چنین برداشتی از سیره و سنت پیامبر و ائمه چندان مقرون به صحت نیست. نتیجه متاخر این نظر چیزی نمی تواند باشد جز آن چه که سال ها پیش مصباح یزدی بخاطر استنتاج آن از حلقه نزدیکان رهیر فقید کنار گذاشته شد و تا احمدی نژاد و یارانش ظهور نکردند مجددا سر برنیاورد.
اینک بر اهل فقه و سنت است که قبل از رایج شدن چنین نظریاتی به اعتبار رای رهبری، به نقد فقهی این سخنان بنشینند و تدارک پاسخی روشن برای آن ببینند پیش از آن که توهم ولایت با چنین مختصاتی گریبان کشور را به تمامی بگیرد.

۲۳ تیر ۱۳۸۸

!روز خطبه های سرنوشت

از شواهد و قرائن پیداست که نماز جمعه این هفته علاوه به تعیین کننده بودنش اختلاف فاحشی را از نظر کمیت و کیفیت افراد شرکت کننده با مراسم مشابه در دو دهه قبل خواهد داشت. از اطلاعات و مطالبی که از چپ و راست می رسد مشخص است که بسیاری از افراد می خواهند برای اولین بار به نماز جمعه ای بروند که امامت آن را - تا زمان حاضر - طبق اعلام دفتر ایشان، آقای هاشمی رفسنجانی بر عهده دارد و البته طبق اخبار رسیده میرحسین موسوی و محمد خاتمی هم تا کنون شرکت خود را اعلام کرده اند و احتمالا مهدی کروبی نیز یا اعلام کرده و من بی خبرم و یا بزودی اعلام خواهد کرد.
اینکه هاشمی رفسنجانی می خواهد در این خطبه های نماز جمعه بعد از تقریبا یک ماه سکوت و عدم حضور در صحنه ها و مراسم مختلف رسمی چه بگوید که به مذاق حضرت آیت الله خامنه ای - رهبر سابق - ناخوش نیاید و در عین حال حتی اندکی از خشم و هیجان مردمی که حقوقشان پایمال شده و توهینی آشکار را به هویت و شعورشان تحمل کرده اند بکاهد، معادله چند مجهولی است که اگر بدست هاشمی رفسنجانی حل نشود قطعا بدست هیچ احدی از آحاد سیاستمداران این مرز و بوم نیز حل نخواهد شد، و همین نکته تعداد مجهولان این معادله بخت برگشته و به همراه آن حساسیت این روز را بیشتر می کند.
باید پذیرفت که هاشمی رفسنجانی سال شصت و هشت که حجت الاسلام خامنه ای آن موقع را به مردم به عنوان مجتهد قبولاند و یک تنه کاری کرد که آراء خبرگان به تمامی برای انتخاب وی به جانشینی رهبری جلب شود، اگر توافقات پشت پرده به خوبی و خوشی پیش رفته باشد احتمالا می تواند از عهده چنین امر خطیری بر بیاید. او مسلما قصد دفاع از احمدی نژاد را در حالی که در پر بیننده ترین زمان تلویزیون او و خانواده اش را مفسد خطاب کرده نخواهد داشت و بعید است که بخواهد از انتخاباتی دفاع کند که آبرویش را ریخته و به نظر میلیون ها مردم شرکت کننده در آن با تقلبی آشکار و جابجائی محرز آراء، انتخاب مردم نادیده گرفته شده است. او احتمالا و منطقا در نقش حافظ و متعادل کننده قوا در نظام باید راهی بیابد تا نوک تیز خشم و نفرت مردم را که با تبریک سراسیمه و نابجای حضرت آیت الله به احمدی نژاد به عنوان سارق وقیح آراء مردم و دفاع احمقانه و تهدید مردم به "روشن کردن تکلیف در نماز جمعه بعدی" به اوج خود رسیده است، منحرف کند.
در مقابل به رسم سیاست و قاعدتا، در این معامله باید چیزی بستاند تا تعادل برقرار شود. ایده آل ترین ما به ازاء در شرایط موجود فقط می تواند بازپس گرفتن مقام ریاست جمهوری از چنگال های کثیف تیم کودتائی باشد. در این حالت تصور من این است که می شود آتش مشتعل این حرکت را - ولو بطور موقت - کمی آرام کرد تا در موقع خود به بقیه ماجرا پرداخته شود. انتخابات مجدد یا بررسی مدارک واقعی تقلب در انتخابات می تواند دوباره موسوی و مردم را تا حدودی به آرامش برساند. در آینده ای دورتر هم می شود به بهانه ای مثل بیماری و ناتوانی حضرت آیت الله را با احترام کنار گذاشت تا بیش از این توسط مردم لعن و نفرین نشود و بدین ترتیب نظام را با حداقل تلفات و هزینه به شکلی متعادل حفظ کرد.
انتخاب هاشمی رفسنجانی اما می تواند مسیر دیگری هم داشته باشد. حضور او در نماز جمعه و ایراد خطبه ها می تواند بصورتی کاملا خنثی و در مورد وضع هوا و گرد و غبار و محکوم نمودن قتل زن مصری در آلمان و امثالهم به پایان رسد که در این حالت جمعیتی که در این نماز جمعه آمده اند تا بعد از آن بروند بدنبال تظاهرات خود، بهانه مناسبی خواهند یافت که به لیست "مرگ بر" هایشان نام هاشمی را هم اضافه کنند و طومار زندگی سیاسی او را درهم بپیچند. در این حالت شکاف گشاد شده میان ملت - حکومت بسرعت بقدر دره ای عمیق دهان باز خواهد کرد و قطعا اعتراض های شبانه و تظاهرات روزانه به سمت حذف حکومت ولائی خواهد رفت که نتیجه آن جز حذف قهری غاصبان رای مردم و حامیان آنها با هزینه های جانی و مالی بیشتر نخواهد بود. این درس عبرتی است که انقلاب پنجاه و هفت به اهالی بصیرت داده است، و در این میان نصیب هاشمی رفسنجانی چیزی بجز خسران دنیا و آخرت نحواهد بود و نامش در کنار دیگر محذوف شده ها در تاریخ خیانت های ایران ثبت خواهد شد.
به گمان من نتیجه این دو راه و هر راه متصور دیگر نمی تواند چیزی بجز حذف احمدی نژاد را در بر داشته باشد که لاجرم با خود سکوت سنگین جناب آیت الله را هم خواهد آورد. در این بین فقط زمان رسیدن به این نتیجه و هزینه های متصور برای هر مسیر و صد البته قضاوت تاریخ متفاوت است، ولی قدر مسلم این است که این نماز جمعه حتی اگر انجام نشود نقطه تعیین کننده ای از تاریخ آینده را رقم خواهد زد. درست مثل روز تحلیفی که برای سارق رای مردم در نظر گرفته شده که به نظرم اگر سپاهیان تمام دنیا هم در منطقه گرد هم آیند باز هم روز امن و آرامی را کوتوله کودتاچی پشت سر نخواهد گذاشت. این را می توان از ناصیه فرد فرد جامعه به روشنی خواند!
همین الان اعلام شد که مراسم تحلیف احمدی نژاد سارق رای مردم بین یازدهم تا پانزدهم مرداد انجام خواهد شد. این روز در تاریخ جمهوری اسلامی بشکل کاملا استثنائی ثبت خواهد شد.

۲۲ تیر ۱۳۸۸

راهنمای کاربردی نوشیدن جام زهر

اکنون شرایط جامعه به سمتی پیش می رود که دیگر برای هیچکس ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد قابل باور نیست. نه از آن رو که اصلا ممکن نیست مثلا مراسم تحلیفی صورت نگیرد یا خودش انصراف دهد شاید تتمه آبروی نداشته اش را بخرد و برود، بلکه حضور او در مقام ریاست جمهوری آنچنان این مقام و جایگاههای فراتر از آن را حقیر کرده است که در نگاه مردم بهائی ندارد واین برای مجموعه ای که قصد حکومت بر یک مملکت را دارند از فاجعه هم بدتر است! در این شرایط اگر آقایان اندکی به خود زحمت دهند و از سلولهای خاکستری احتمالی خود استفاده کنند، راهی نمی یابند جز اینکه به هر شکل ممکن از نشستن جناب کوتوله سیاسی روی صندلی ریاست جمهوری اجتناب کنند و برای حصول به این نتیجه به نظر من روش هائی کمتر از تعداد انگشتان دست وجود دارد که بسته به ضریب هوش انتخاب کننده می تواند بسیار دردناک یا آسان باشد.
اما امروز ماجرا به شکلی پیش رفته است که تو گوئی حذف جناب رئیس اسمی حکومت در درجه چندم اهمیت قرار گرفته است! فتوای آیت الله منتظری که از معدود مراجع عظمی در ایران است در مورد احراز و ابقاء شرایط ولایت چنان اوضاع حضرت آیت الله را بحرانی کرده است که پیش از آن که به فکر جمهوریت و ریاست جمهوری باشیم باید فکری جدی به حال ولایت بکنیم!...
داشتم با خودم فکر می کردم واقعا اگر آدمی می توانست به وقتش زبان در دهان بگیرد و این آتش گداخته در دهان را کمی بیشتر تحمل کند مجبور نمی شد شاید جام زهر را در برهه هائی بنوشد. حقیقتش را بخواهید حتی نوشیدن این جام هر مراتب و شرایطی دارد که اگر زمانش بگذرد آن هم از ارزش و اعتبار می افتد و می شود همان که بر سر شاه آمد بعد از آن همه تضرع و زاری در پیشگاه مردم و حضرت ثامن! دیگر هر چه بنوشی به هیچ نمی آید. نگاه کنید به تاریخ استعمال کنندگان جام های زهر و امثالهم تا کمی به درک ضرورت یک راهنمای کاربردی برای زمان و مکان نوشیدن جام زهر پی ببرید.
در این مسیر یکی می شود سقراط بزرگ که هنوز بعد از سه هزاره نامش با احترام گفته می شود و شهیدش می خوانند. یا می شود همان محمد رضای پهلوی که پس از چند سال هشدار و اخطار و نصیحت سران مذهبی و اعتراضات مختلف هرچه جام زهر و چیزهای دیگر نوشید و خورد هیچ افاقه نکرد و عاقبت برای چندمین بار راهی مسیری شد که بازگشتی در آن نبود. یکی دیگر می شود سعید امامی که آنچنان کرد که نه تنها جای غلط کردن برای خود نگذاشت که وقتی به گفتن و اعتراف آمد همگان متفق القول جامی از داروی نظافت به حلقش تپاندند که دهانش بیش از این باز نماند و راه چنین توبه ای همان بهتر که بسته بماند. آن یکی شد هیتلر که وقتی همه راه ها به خود بسته دید به روایتی خودش جام زهری از نوع سرب داغ در مغزش خالی کرد تا نبیند بعد از آن همه رویاها که روی جنازه های مردم ساخته ات چگونه با تند بادی نیست و نابود می شود... یکی هم می شود رهبر فقید انقلاب که در هنگامه جنگ وقتی که فهمید دیگر نمی شود بیش از این شهید و هزینه های جنگی نافرجام را تحمل کرد در زمانی که هنوز خیلی دیر نشده بود صادقانه به مردمی که هنوز دوستش می داشتند اعلام کرد که جام زهر را باید بنوشد و چنین کرد و اعتباری دو چندان برای خود خرید.
شرایط کنونی حناب آیت الله نیز گویا در موقعیت همین جام زهر است که گویا در عمر هر حاکمی مثل همای سعادت بر سر راهش سبز می شود که اگر موقعیت را درک نکند فقط می ماند حسرت و افسوس. او آگاهانه یا ناخودآگاه و در هر صورت کاملا نابجا سرنوشتش را به دنباله کسی گره زده که پیش از این انتخابات هم بقدر کافی رسوا بوده، اینک و با استقامت مردم بر احقاق حقوق خود بجائی رسیده که اندک اعتبارش را هم طی یک خطبه نماز جمعه و یک سخنرانی بر سر این ماجرا گرو نهاده ، راه دیگری بجز نوشیدن جام زهر ندارد. تاریخ به ما می گوید که اکنون حکومت بر سر دوراهی انتخاب بزرگ خود قرار گرفته، یکی نوشیدن این جام در هنگامی که خیلی دیر نشده و حذف رئیس دولت کودتا به شکل منطقی و معقول آن (مثلا بهانه بیماری سخت وی که تا کنون چند بار موجب شده که در ملاقات ها و سفرهایش تاخیر بیافتد) و باز گرداندن همه چیز بر سر جای صحیح خودش که رضایت خدا و خلق خدا در آن است و یا پافشاری بر سر راهی که بارها تاریخ و قران عاقبت آن را برای زنهار آیندگان به تصویر کشیده است که در این حالت آنچنان که وضع حال روشن است هر قدم باید به قیمت جان و خون معترضان و مخالفان روز افزون برداشته شود و نهایتا جز سرنگونی عاقبتی منتظر آنها نخواهد بود. زمان انتخاب فرا رسیده...

این ملت هر روزش که هیچ، هر لحظه اش قابل پیش بینی نیست! گویا حکومت سرکوب هم مثل من ساده دل فکر کرده بود که مردم دیگر خسته شده اند و کم کم شرایط به حالت عادی دارد می رود که در هیجده تیر از برخوردهای پیچیده و چند لایه* روزهای قبل استفاده نکرد! ولی وقتی می بینم که هر شب چگونه صدای الله و اکبرها فراتر می رود و چگونه برنامه های بعدی اعتراض با اشتیاق و بدون ترس و دلهره طرح ریزی می شود باور می کنم که چقدر من که حتی انقلاب پنجاه و هفت را تماما دیده ام ساده اندیش هستم! چقدر این نسل جدید غیر قابل پیش بینی و قابل افتخار است! چقدر مانده تا این حکومت بفهمد که چه انرژی و توان عظیمی را با رفتارهای ساده اندیشانه خود گرد آورده و متمرکز و هدفمند کرده است! کجای کاریم ما که می خواستیم برای این جوانان تعیین مسیر کنیم و خوب و بد را تعلیمشان کنیم!

*برخوردهای پیچیده و چند لایه نیروهای سرکوب تا آنجا که من چند تظاهرات اخیر بررسی کرده ام در شکل های زیر نمود یافته اند: حضور نامحسوس بین مردم معترض و صید افراد فعال بصورت ضربتی و ناگهانی از بین مردم به منظور ایجاد رعب و وحشت موضعی و به انفعال کشانیدن اطرافیان، ترور مستقیم و موردی در داخل جمعیت در چند مورد به همان مقاصد قبلی بدون وجود هدف معنا دار واقعی، تیر اندازی از محل های غیر قابل دسترسی بصورت مستقیم به مردم جهت ارعاب و پراکندن افراد، شرکت مستقیم در تخریب اموال مردم جهت زهر چشم یا تخریب اموال عمومی بعد از اتمام تظاهرات ، استفاده از عناصر لباس شخصی که بسادگی قابل شناسائی از مردم معترض نبودند، ضرب و جرح چند نفره و گروهی تا سر حد مرگ به منظور ایجاد شوک روانی در جمع حاضر، سرقت افراد مضروب و مجروح از بیمارستان ها و انتقال به نقاط نامعلوم، و نهایتا استفاده از وسایل استاندارد و آشنای سرکوب در مقیاس بسیار وسیع جهت پراکندن و عدم همبستگی جمعیت.

۱۹ تیر ۱۳۸۸

!روز ناخوش دیکتاتور

نمایش امروز بر همه ثابت کرد که این جنبش حق طلبی به آخر خط نرسیده است، و این خبری بس ناگوار برای دیکتاتور کوتوله ما بود. او هم فهمید که هیچ چیز تمام نشده و اگر قرار است بماند باید تمام چهار سال آینده را با وحشت و کابوس اعتراض و تظاهرات بگذراند. او و حامی آیت الله اش که باورش شده بود می تواند هر حرفی را به کرسی بنشاند و آب از آب تکان نخورد، از این به بعد روزهای خوشی را سپری نخواهند کرد و به نظر می رسد راه برگشتی هم برایشان نیست...
نمایش امروز نشان داد که این جنبش حق طلبی سردی و خاموشی ندارد و تعداد حاضرین بخوبی به همه نشان داد که از هر چیز می توان گذشت بجز حق تعیین سرنوشت. امرو همه دیدند که می شود تمام شهر را ملتهب دید و اگر با دقت بیشتر و روش مناسب تری اقدام می شد شاید می توانست نمودی به مراتب بیشتر پیدا کند.
از همان روزهای قبل می شد حدس زد که تمام مسیرهای منتهی به اهداف اصلی توسط انواع نیروهای سرکوب بسته خواهد شد و این تجربه چند مرتبه در روزهای مختلف تکرار شده بود، بنابراین نباید اصراری به رسیدن به میدان انقلاب یا کوی دانشگاه از خودمان نشان می دادیم. همین قدر کافی بود که به تظاهرات آرام خود در تمام خیابان های منتهی به این مراکز ادامه می دادیم، حتی در مسیر برعکس! ولی مهم تر این بود که با هم باشیم و نگذاریم که از هم متفرقمان کنند. ما که قرار نبود شعاری بدهیم، ما که قرار نبود تحصنی انجام دهیم، ما که هیچوقت قرار نیست آشوب و تخریبی بکنیم، پس چرا در کنار هم راه نرویم و یکدست نباشیم؟ چیزی که در میدان ولیعصر تا حدودی بصورت ناخود آگاه اتفاق اقتاد و جمعیت حدود هزار نفری خیابان ولیعصر و میدان را پر کرد. دقیقا مشابه جمعیت چند صد نفری که در بلوار کشاورز نزدیک پارک لاله جمع شدند و جمعیتی را ساختند که دیگر نمی شد بسادگی متفرق کرد.
گستردگی فعالیت های مردمی و پیش بینی ناپذیری رفتار آنها خصوصیاتی هستند که مهار پذیر نیست! این ها نکاتی هستند که اگر به آن ها بهای بیشتری داده شود بسادگی می توانند کنترل را از دست سیستم سرکوب خارج کنند و آن وقت این حرکت مردمی است که می تواند ابتکار عمل را بدست بگیرد. خیابان های اطراف مراکز تجمع نقاطی بی خطر هستند که می توانند به عنوان محل هائی مناسب برای تظاهرات با زمان محدود انتخاب شوند و تمرکز نیروهای سرکوب را بهم بزنند. آنها با رسیدن خبر چنین اقداماتی ناچارند نیروهائی را از نزدیک ترین مناطق اعزام کنند که خود منجر به کاهش تمرکز آنها در مناطق مرکزی می شود. این کار احتمال وقوع خطر را در مراکز تجمع مثل میدان انقلاب یا کارگر کاهش می دهد. همچنین استفاده مناسب از همکاری عابرین و افرادی که به قصد تظاهرات به منطقه نیامده اند نیز می تواند بسیار سودمند باشد. بوق زدن های مداوم ماشین ها که امروز بخوبی انجام شد و حتی بستن ناگهانی بعضی از مسیرهای دسترسی به مناطق تظاهرات از جمله کمک هائی است که بسیاری براحتی انجام می دهند که اگر بدرستی هدایت شوند ارزش خود را چند برابر نشان خواهند داد. فراموش نکنیم که نباید از همه توقع شرکت فعال در تظاهرات را داشت، ولی چه بسا مسئولیت انجام کار جانبی به مراتب مفید تری را براحتی بپذیرند.
استفاده صحیح از ابزارهای طبیعی موجود (گستردگی فعالیت، پیش بینی ناپذیری و استفاده از ظرفیت افراد متفرقه) می تواند ضریب موفقیت را در چنین فعالیت هائی افزایش دهد و روحیه ناامیدی را از افراد شرکت کننده بگیرد. نکته ای که همین حرکت اعتراضی ناقص هم توانست موفقیت نسبی بدست آورد.
امشب صدای الله اکبرهای شبانه هم نشان از موفقیت می داد، فریادهائی پر حجم و قدرتمند که نشان از امید می داد. این ها همه از برکات خودباوری بدست آمده در اعتراض امروز بود. این فریادها نشان از یک نمره قبولی دارند، نمره قبولی که برای تظاهرات امروز توسط حاضرین در آن به آن داده شده است. حیف است که این امتیازهای ارزشمند را به بی تدبیری خودمان از دست بدهیم، باید تلاش کنیم تا این رودهای خروشان را گرد هم آوریم و از آن سیل خروشانی بسازیم که نه از دیکتاتور نشانی بماند و نه از دیکتاتوری نشان!