۳ مرداد ۱۳۸۸

خواجه ما و نقش ایوان

نه روز پیش در چهار شنبه روزی هواپیمای توپولفی که به مقصد ایروان پرواز می کرد در اطراف قزوین سرنگون شد و صد و شصت و هشت نفر در آن کشته شدند، آن موقع اگر چه رئیس حکومت کودتا تسلیتی گفت ولی در پشت صحنه دنبال تقسیم غنایم نرسیده بین آشنایان خود بود که بعدا سهم رحیم مشائی معاونت اولی دولت کودتا شد. همان موقع میرحسین موسوی و رهنورد به دیدار خانواده سهراب اعرابی رفت بودند و بعد از آن هم کروبی به دیدارشان رفت. آن موقع گویا جناب آیت الله درگیر مسائل مهم تری بود که حتی یک تسلیت را هم از این درگذشتگان دریغ کرد! گویا از این تحفه ای که با تقلب و زیر پا گذاشتن حق میلیون ها رای دهنده به ریاست حکومت انتصاب نموده بود کم کم داشت حساب می برد.
یک هفته قبل نماز جمعه ای به امامت هاشمی رفسنجانی و حدود یک میلیون نفر در تهران برگزار شد و هاشمی در خطبه هایش گفت آنچه را که از او کمتر انتظار می رفت و برای آخرتش خدابیامرزی های فراوان خرید. در همان نماز بود که مردم صحنه هائی آفریدند که در تاریخ این کشور برای همیشه ثبت شد! دهان های باز نماز گزاران حرفه ای و رسمی و حیرت جناب رهبر شعار در انحراف زیرکانه شعارهای آن نماز تا هفته ها نقل مجلس همگان بود. بعد از آن نماز بی بدیل در تاریخ جمهوری اسلامی و به همین بهانه مردم مومن و نماز خوان در خیابان ها به اعتراض خود علیه حکومت کودتا ادامه دادند و برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی در طول زمان نماز جمعه و تا ساعت ها بعد از آن از نماز گزاران در محل و تا شعاع چند کیلومتری اطراف محل نماز با گاز اشک آور پر حجمی پذیرائی شدند و حدود چهل نفر نیز دستگیر شدند. در همان زمان جناب رئیس کوتوله دولت کودتا در مشهد حکم پدر عروس خود را در بین خبر شهادت معترضین در زندان ها اعلام کرد. و جناب رهبر سابق هم در سکوت کامل و با کمی بهت داشت به مسائل اطراف خود نگاه می کرد...
شنبه جناب آیت الله یزدی بود که به سخنان هاشمی رفسنجانی عکس العمل نشان داد. هاشمی رفسنجانی هم آماده شده بود تا برای رایزنی به مشهد برود، همانجا که جناب رئیس دولت کودتا را به حساب نیاوردند و کیهان با انواع تمهیدات کامپیوتری چند تصویر دست خورده را در روزنامه اش از استقبال در مشهد پخش کرد. بقیه هم داشتند خودشان را آماده می کردند تا حضور موجود سخیفی به نام رحیم مشائی در دولت را چنان بزرگ کنند که گویا حضورش در یک دولت کودتائی اصلا محلی از اعراب دارد! در این میان مشخص شد در بین کشته شدگان سانحه پرواز تیم جودوی نوجوانان هم بوده که سه نفر از آن ها اشتباهی بوده اند! یعنی سه بخت برگشته دیگر با شناسنامه سه نوجوان رفته بودند که برای مملکتشان مدال بیاورند. و جناب آیت الله گویا هنوز اتفاقی نیافتاده است موضوع سانحه هواپیما را به باد فراموشی سپرد...
یکشنبه در حالی که همه داشتند خودشان را برای اعلام اعتراض از طریق ایجاد خاموشی آماده می کردند و جعبه های سیاه هواپیمای کاسپین روسی پیدا شده بود و مسئولین هم داشتند مردم را متقاعد می کردند که هواپیماهای توپولوف بهترین هواپیما هستند و کمترین تعداد سوانح را داشته اند، مرگ بر روسیه بعد از نماز جمعه به شعارهای شبانه مردم اضافه شد. خاتمی هم بعد از مدتها همراه مجمع روحانیون مبارز در جمع خانواده بازداشت شدگان پیشنهاد رفراندوم مشروعیت برای دولت را داد که حاشیه های زیادی داشت و در همین اثنا جناب رهبر سابق هم داشت حرف هایش را برای دوشنبه مزمزه می کرد که چه بگوید و چه نگوید...
هنوز هم رحیم مشائی در جمع کوتوله ها نقل مجلس است...
بالاخره بعد از سه هفته روز دوشنبه حضرت آیت الله دهان باز کرد و سخن گفت... البته باز هم یادش رفت که همین چند روز پیش صد و شصت و هشت نفر کشته شده اند. او با تمام تلاشش سعی کرد جواب هاشمی رفسنجانی را بدهد ولی کل حرفش شد یک جمله: آقا مواظب حرف دهنت باش! در همین زمان هاشمی داشت توسط آیت الله واعظ طبسی در مشهد پذیرائی می شد. هنوز هم معلوم نیست در این ملاقات ها در مشهد چه گذشته است و نتیجه اش چه خواهد بود. هر چه هست حتما خبرهای خوشی برای حکومت کودتا نخواهد داشت.
اولین خبر سه شنبه جواب هاشمی بود به جناب آیت الله که: هاشمی را با ترس کاری نیست! و مردم هم با بیرون آمدن از خانه هایشان که دیگر یک سنت شده است همین حرف را تکرار کردند و در هفت تیر در یک درگیری خفیف چند نفر دستگیر شدند. خبر کشته شدن دستگیر شدگان یکی یکی بدست خانواده هایشان می رسد و سازمان بهشت زهرا هم به دستور وزارت اطلاعات اجازه برگزاری مراسم برای این شهدا را نمی دهد. امشب خیلی ها مصرف برقشان بالا رفت ولی اتفاقی که باید می افتاد، نیافتاد! همین که دولت کودتا به دست و پا افتاد و با خاموشی دادن به برخی محل ها از خاموشی سراسری جلوگیری کرد خودش یک موفقیت است. باز هم مشائی و باز هم مشائی...
دیگر دست به دامن اعترافات شده اند که برای هزارمین بار دروغ بودنش را به مردم ثابت کنند. مراجع هم دارند عکس العمل نشان می دهند که این اعترافات ثابت کننده هیچ چیزی نیست الا سبعیت رژیم. یک عقب نشینی حساب شده توسط هاشمی شاهرودی منجر شد که آب رفته به جو را باز گردانند. امروز رهبر هم کاری کرد! با عفو برخی از محکومان موفقت کرد! مهم نیست در همین یک هفته چند نفر بازداشت شده اند...
همین چهارشنبه اعتصاب غذای اکبر گنجی و بسیاری دیگر شروع می شود و تا کنون اسم ششصد نفر را هم که در این درگیری ها دستگیر شده و خبری از آنها نیست نوشته اند. طومار سبز برائت از احمدی نژاد هم دارد به خط پایان می رسد.
پنجشنبه را که بدون خبر از رحیم مشائی بگذرانیم عجیب است! نامه ای رو شده است که در آن جناب آیت الله از کوتوله کودتاچی خواسته که این انتصاب را پس بگیرد، او هم اصلا تحویل نگرفته و گفته که چنین نامه ای دریافت نشده است... کوتوله ها خبرهاشان هم ناچیز است. کلاه رهبر سابق نمی دانم از اول پشم نداشت و ما اشتباه می کردیم یا احمدی نژاد پشم هایش را چید؟! وباز هم خبر شهادت یک دستگیر شده دیگر در زندان! این یکی پدرش از خواص بوده و در دولت احمدی نژاد سمتی داشته است و از نزدیکان محسن رضائی بوده است. این ها گویا به هیچ کس رحم نمی کنند!
جمعه درست نه روز بعد از سرنگونی توپولف روسی، یک هواپیمای روسی دیگر این بار در مشهد با کله به زمین می نشیند و حداقل هفده نفر کشته می شوند که یکی از آنها مدیر هواپیمائی آریا ایر تور است. نامه جناب آیت الله هم رسما از تلویزیون خوانده می شود تا جای هیچ شبهه ای باقی نماند. این خیمه شب بازی از نوع رحیم مشائی هنوز تمام نشده؟ گویا خودشان باورشان شده که ملت برای این کوتوله اعتباری قائلند. حالا لاریجانی و حداد عادل ناچارند به خانواده کشته شدگان در زندان تلیت بگویند! این یکی را نمی شود مثل بقیه نادیده گرفت! جناب آیت الله هم با بازی رحیم مشائی اش سرگرم است، گویا همین حد و اندازه برایش کافیست...

هیچ نظری موجود نیست: