۳ دی ۱۳۸۷

دستاوردهای خاتمی - مطبوعات

مقدمه:

از جمله وزارت خانه های پر مسئله و مملو از بحران در دوران خاتمی، و حتی به عنوان ماترکی برای دولت احمدی نژاد و چه بسا بعد از آن، می توان وزارت ارشاد را دانست که خاتمی خود سبقه حضور طولانی در آن داشته و انصافا چه در زمان حضور در مسند وزارت ارشاد و چه در دوران ریاست جمهوری خاتمی تحولات شگرفی را شاهد بود. چنان که در زمان حاضر نیز اگر چه به روش های مختلف اعم از حقوقی و غیر قانونی مقابل انتشار نشریات آزاد را گرفته اند، ولی آن راه و آن رسم خبرنگاری و خبر پراکنی همچنان وجود داشته و قباحت یا هراس پرسش از مسئولان بلند مرتبه نظام - البته بجز خط قرمز ضخیمی که دور تا دور رهبری را احاطه کرده است - عملا بی معنا شده، آنچنان که با تمام محدودیت ها و تهدیدهای فراوانی که برای خبرنگاران ایجاد می کنند  
هنوز هم بسیاری از مسئولین ترجیح می دهند راه خود را برای عدم مقابله با خبرنگاران دورتر کنند! و این نکته شاید دستاوردی ارزشمند باشد که متاسفانه به دلیل فروغ پر رنگ دوران طلائی مطبوعات در زمان اصلاحات نادیده گرفته می شود.

اینکه صاحبان این حرفه در هیچ دورانی - قبل و بعد از انقلاب - مرارت ها و محدودیت های این دوازده ساله را تجربه نکرده اند هیچکس در آن شکی ندارد ولی باید اعتراف کرد که هیچ دورانی نیز مطبوعات در دستیابی به مقاصد حرفه ای و تنویر افکار عمومی چنین موثر نبوده اند و از این بابت نیز اصلاح طلبی گام محکم و بی بازگشتی را به جلو برداشته است. در مقابل، برخورد با مطبوعات نیز اگرچه بسیار گسترده و بی رحمانه انجام شده است ولی باید باور کرد که در این زمینه هم روش های ایذائی و تخریبی جای خود را به روش هائی با مستمسک های قانونی داده است. بیاد آورید ماجرای نشریه فاراد را در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی که به دلیلی کاملا واهی به آتش کشیده شد. نمونه تخفیف یافته این حرکت در اوان اصلاحات در مورد روزنامه جامعه انجام شد که با تدبیر مسئولان آن روزنامه و پی گیری های بعدی عملا عقیم ماند.

از دیگر نکات مثبت باقی مانده از دوران اصلاحات، آنچنان که در مقاله زیر هم به آن اشاره شده معنا دار شدن انجمن صنفی روزنامه نگاران است که در برهه ای حساس نقشی اساسی در تحکیم موقعیت نشریات و دفاع از آنان و احقاق حقوق دست اندر کاران جراید بازی کرد و تا چندی پیش هم با تمام فشارها همچنان به فعالیت خود ادامه داده و جا دارد تا به این نهاد تماما صنفی عنایت بیشتری شود. در این میان شاید هیچ اقدامی به اندازه متوقف ماندن لایحه بررسی قانون مطبوعات که به دستور مستقیم رهبری و ابرام رئیس مجلس وقت حجت الاسلام کروبی بر تلقی "حکم حکومتی" از آن موجب آسیب پذیری بیشتر مطبوعات نشده باشد. این موضوع موجب شد تا مستمسک های احمقانه قانونی برای قلع و قمع مطبوعات به جریان بیافتد و شاکیان شناسنامه دار در مقابل دادگاه مطبوعات به ریاست سعید مرتضوی صف بکشند که قطعا بدون دریافت چراغ سبز از جانب آیت الله خامنه ای قابل اجرا نبوده است.

اینک و در دوران جدید خبر رسانی جمهوری اسلامی، سایت ها و وبلاگ های خبری و تحلیلی با آزادی بیشتر ولی برد کمتری سعی در ایفای نقشی مشابه نشریات آن دوران را دارند که اگر از حق نگذریم در حد توان خود نیز در غیاب نشریات آزاد نقش موثری را ایفا کرده اند. هر خبر و اتفاق با اهمیتی که در سطح کشور حادث می شود ساعتی بعد در یک سایت یا وبلاگ بطور کامل و با عکس و تفصیلات کافی انعکاس پیدا می کند و لحظه به لحظه بر شمار اطلاع دهندگان جوانب مختلف آن حادثه افزون می شود، تا جائی که به اعتقاد بسیاری اغلب اخبار و اطلاعات روزنامه ها به نوعی برگرفته و تخفیف یافته اخبار و اطلاعات موجود در وبلاگ های شخصی است. این نکته نیز قابل ذکر است که شاید بی همت بلند در دوران اصلاحات به منظور بستر سازی مناسب شبکه اینترنتی، اطلاع رسانی محدود کنونی هم با تمام مشکلات موجود آن اینک می توانست به شکلی بسیار ضعیف تر یا با تاخیر بیشتر انجام گیرد.

مقاله زیر که از آرشیو سایت خبری بی بی سی در مرداد سال هشتاد چهار برداشته شده است به بررسی وضعیت مطبوعات پرداخته که شاید پس از سپری شدن شور شوق دوران اصلاحات نگاهی دوباره به آن خالی از لطف نباشد.
 
مطبوعات در دوران خاتمی؛ لب خندان و چشم گريان
جمشيد برزگر
 
با پيروزی محمد خاتمی در دوم خرداد سال ۱۳۷۶، گشايش نسبی در عرصه روزنامه نگاری و اطلاع رسانی در ايران پديد آمد.
انتشار روزنامه های جديدی که با شتاب وارد حوزه های جديدی می شدند که نزديک به دو دهه از ورود به آن منع شده بودند، اگرچه از يک سو استقبال و افزايش مخاطبان و تاثيرگذاری مطبوعات را به همراه داشت، اما در عين حال، موجب بروز مخالفت ها و برخوردهايی جدی با نشريات و روزنامه نگاران نيز شد.

چنين شرايطی باعث شد که مطبوعات، در هشت سال رياست جمهوری محمد خاتمی، همواره يکی از اصلی ترين و بحث برانگيزترين موضوعات مطرح باشند و در لباس يکی از عمده ترين چالش های جمهوری اسلامی ظاهر شوند. انتشار روزنامه های متعدد و توسعه فضای مطبوعاتی، نشانه ای روشن از يک تغيير و آغاز فصلی تازه در جامعه تلقی شد. تجلی جلوه هايی از آزادی بيان، در مطبوعات راهی کوتاه تر می يافت و رسيدن به بخشی از برنامه های انتخاباتی وعده داده شده سريع تر و عملی تر به نظر می رسيد.
رشد عددی و کمی نشريات در فاصه ای کوتاه، در عين حال با تغييراتی چشمگير در نحوه انتشار روزنامه ها، از مطالب، خبرها، مقالات و گزارش ها گرفته تا توجه بيشتر به عکس، کاريکاتور و صفحه آرايی همراه بود.

در اين ميان به نظر می رسد که تاثير انتشار روزنامه های جديد و آغاز دور تازه ای از فرآيند اطلاع رسانی، تنها به داخل کشور محدود نماند و همزمان با گسترش تکنولوژی های ارتباطی و ظهور رسانه های جديد اينترنتی، دامنه تاثير گذاری خود را تا فعالان سياسی و ايرانيان خارج از کشور نيز گستراند.

اگرچه خيلی زود، سايت های خبری و تحليلی متعددی، با گرايش های سياسی گوناگون ظاهر شدند، اما اغلب اين سايت ها، بخش عمده ای از حجم خود را به انعکاس و بازتاب دوباره مطالبی اختصاص می دادند که نخستين بار در ايران منتشر شده بودند و سهم روزنامه هايی که اندک اندک به انتشار اينترنتی روی می آوردند، در اين ميان بسيار چشمگير بود.

با اين همه، به رغم دستاوردهای مثبت و تاثيرگذاری های کوتاه مدت و بلند مدت آنچه به مطبوعات دوم خردادی معروف شده، برخوردهای دستگاه قضايی تحت کنترل محافظه کاران، توقيف نشريات و احضار و بازداشت روزنامه نگاران نيز، بخشی جدايی ناپذير از کار روزنامه نگاری در هشت سال گذشته در جمهوری اسلامی بوده است.

در واقع با وجود تمايل بخشی از حاکميت که در اختيار اصلاح طلبان قرار داشت و ايجاد فضای نسبتا شکوفايی در آغاز کار، بهار مطبوعات، عمری کوتاه داشت و برخوردهای قضايی به سرعت گسترش و ادامه يافت.

موضع گيری های مخالف عليه روند مطبوعات تنها به محافظه کارانی که نهادهای قدرتمندی مانند شورای نگهبان، قوه قضاييه، صدا و سيما را در اختيار داشتند و از نفوذ بالايی در بين مراجع و نهادهای مذهبی و نيز نهادهای نظامی، انتظامی و امنيتی برخوردار بودند، محدود نشد و در مواردی موجب دخالت و موضع گيری مستقيم آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی را به دنبال داشت؛ اظهاراتی که تقريبا هربار به توقيف و تعطيلی چند نشريه انجاميد.

در هشت سال گذشته، با آنکه مجوز انتشار نشريات بسياری صادر شد، اما توقيف بيش از ۱۰۰ روزنامه، تصويری از دشواری کار در اين حوزه را به نمايش می گذارد. اغلب اين نشريات با اتهامات مشابهی نظير نشر اکاذيب به قصد تشويش اذهان عمومی، توهين به مقدسات و مسئولان نظام، اقدام عليه امنيت ملی و اتهاماتی از اين دست توقيف شدند.

با وجود اين، عده ای هم بر اين باورند که در سال های اخير، روزنامه ها به دليل آن اصلی ترين صحنه مجادلات و منازعات سياسی بوده اند که به ويژه در غياب احزاب سياسی، به ناگزير نقش آنها را ايفا کرده اند و همين امر موجب شد که پيامدهای منفی بيش از حد سياسی شدن روزنامه ها، مانع رشد ديگر ابعاد حرفه ای روزنامه نگاری شود.

در عين حال، با تداوم توقيف نشريات و يا احضار و بازداشت شماری از روزنامه نگاران، مساله تضعيف امنيت شغلی حرفه روزنامه نگاری و بيکاری صدها تن از کسانی که در رده ها و موقعيت های مختلف، در کار انتشار نشريات بوده اند، ابعاد جدی تر و پردامنه تری به خود گرفت.

مجموعه اين شرايط و از جمله افزايش شمار روزنامه نگاران و تشديد فشارها بر آنان موجب شکل گيری انجمن ها و تشکل های مختلفی مانند انجمن صنفی روزنامه نگاران ايران، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، انجمن روزنامه نگاران زن و انجمن روزنامه نگاران مسلمان شد.

اگرچه همه اين انجمن ها، هدف اصلی فعاليت خود را دفاع از حقوق صنفی و سياسی و اجتماعی روزنامه نگاران اعلام کرده اند، اما داوری درباره نحوه شکل گيری و فعاليت اين تشکل ها گاه بر پايه های ديگری نيز استوار بوده است.

به هر صورت، مطبوعات ايران، در دورانی که به دوره اصلاحات معروف شده، با وجود همه فراز و فرودهايشان، در مراحلی مانند انتخابات مجلس ششم از تاثيرگذاری های مشخص و محسوسی برخوردار بوده اند؛ هرچند به نظر برخی، چنين مراحلی نمی تواند تاييد کننده اين موضوع باشد که تجربه هشت سال اخير، تجربه ای تازه و منحصر به فرد در تاريخ مطبوعات ايران بوده است.

در عين حال، شماری ديگر نيز با مثبت ارزيابی کردن مجموعه دستاوردهای دولت محمد خاتمی در زمينه مطبوعات، سخن از آن می گويند که پس از دوم خرداد، فصلی تازه در کتاب تاريخ مطبوعات ايران گشوده شده و بازگشت به نقطه قبل از آن ديگر ممکن نيست.
به هر روی، به نظر می رسد جامعه مطبوعاتی ايران، برخلاف هشت سال پيش که در تب و تاب دوم خرداد، رنگ و شکلی ديگر به خود گرفته و سرشار از هيجان و شور بود، اکنون و در پايان دوره رياست جمهوری محمد خاتمی، پس از تجربه دورانی سخت و پر تنش، به آرامی و با نگرانی از احتمال سخت تر شدن عمل در حوزه حرفه ای خود، به استقبال آينده می رود.

برگرفته از آرشيو سايت خبری بی بی سی

 --
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com

۲۵ آذر ۱۳۸۷

دستاوردهای خاتمی - سياست خارجی

احمد زید آبادی؛ نویسنده مقاله زیر، برای اغلب خوانندگان مقالات سیاسی کاملا آشناست. او اکنون دبیر کل مجمع ادوار دفتر تحکیم وحدت و از اصلی ترین دعوت کنندگان عبدالله نوری برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده است و در دوران ریاست خاتمی نیز از جمله چهره هائی بود که همواره انتقادات صریح و تندی را در زمینه برخوردهای خاتمی و طیف همراه او انجام می داد. او هم اکنون نیز با طرح شعار "یا نوری یا هیچکس" مشخصا از مخالفان حضور خاتمی در انتخابات است و لذا شنیدن سخنان آن زمان او خالی از لطف نیست. این مقاله که در اویل آگوست 2005 در سایت خبری بی بی سی قرار گرفته بخوبی بیانگر نقد منصفانه او از شرایط قبل و بعد از دوران اصلاحات می باشد. او در این مقاله برخوردهای خاتمی را در سیاست خارجی به نوعی به آب سردی تشبیه می کند که بر آتش روابط بین الملل در دوران سازندگی و ماقبل آن ریخته شد و آغاز روابط حسنه با دنیا را نوید می داد. اگر چه مشکل اصلی، یعنی روابط با ایالات متحده همچنان به عنوان خط قرمز جمهوری اسلامی امکان اتمام تشنج های بین الملل را نمی داد ولی نقش آفرینی ایران در منطقه خاور میانه در زمان صدارت خاتمی مخصوصا در افغانستان و عراق نشان داد که می تواند یک کشور قابل اعتماد و احترام در عرصه بین المللی محسوب گردد و همین امر مناسبات شدیدا تاریک بین دو کشور ایران و آمریکا را به نرمشی قابل تحمل بدل کرد تا جائی که دولت کلینتون امتیازات روشنی را نیز بصور یکطرفه در اقتصاد و سیاست به طرف ناسازگار خود داد تا بلکه در روابط این دو کشور موثر باشد. اعتراف به توطئه و عذرخواهی از ملت ایران به دلیل دخالت و همدستی در کودتای نظامی علیه مصدق و انتشار اطلاعات محرمانه آن دوران و همچنین لغو ضمنی قانون داماتو از این دست بودند که تماما توسط فشارهای داخلی جناح اقتدار طلب و شیپور همیشه حاضرشان روزنامه کیهان و دوستان توطئه خوانده شد (جالب است که همه این افراد در مقابل التماس های دولتیان به برگزاری نشست با آمریکا کلا دچار خفقان شده اند و گاهی نیز همراهی ضمنی با آنها را در دستور کار قرار می دهند!) و کفن پوشان تا مرز کودتا به خیابان ها ریختند.
با تغییر رژیم ینگه دنیا و حضور رادیکالیزم جدید در سیاست ایالات متحده عجیب نبود که بعد از عدم دریافت پاسخ های مناسب از ایران در مقابل امتیازهای روشن از آن طرف بدنبال تغییر کلی سیاست بین المللی آمریکا، خصومت ها علیه ایران شدت یابد. دولت جرج بوش پس از یازدهم سپتامبر رسما ایران را از جمله محورهای شرارت نامید و این یعنی بسته شدن کلیه درهای نیمه باز موجود تا کنون! ...
در اینکه منحنی فراز و فرود روابط خارجی در دوران خاتمی بیانگر فتوحات روشن و شکست های مشخص است حرفی نیست، ولی آیا می توان شرایط خارجی آغاز دولت خاتمی را با شرایط پایان آن به گفته احمد زید آبادی یکی دانست؟ در انتهای این مقاله روابط حسنه با کشورهای منطقه و حتی کشورهای اروپائی علیرغم مسئله بغرنج و لاینحل پروژه های هسته ای مغفول مانده و عنایتی نشده است و نيز در انتهای آن دوران موضوعی جدی به نام جزاير سه گانه شرايط ايران را تهديد نمي كرد و همچنین اعتبار جهانی ایده گفتگوی تمدن ها که هنوز هم موجبی است برای حضور بسیاری از بزرگان و شاخص های جهانی در ایران به باد فراموشی سپرده شده است و لذا عجیب نیست که نویسنده به نتیجه ای ناصواب رسیده باشد.
این مقاله، هر چه که باشد و از هر کس که می خواهد باشد، بیانگر نگاه طیفی از سیاسیون آن دوران است و همین نکته ارزش آن را آشکار می کند. دستاوردهای خاتمی در سیاست خارجی از زبان کسانی که همراه بی اعتراض او نبودند ارزش این دستاوردها را چند برابر می کند:

سياست خارجی ايران در دوران خاتمی
احمد زيدآبادی
کارشناس مسايل سياسی ايران و خاورميانه

محمد خاتمی هشت سال پيش در حالی پست رياست جمهوری ايران را از اکبر هاشمی رفسنجانی تحويل گرفت که روابط خارجی جمهوری اسلامی به نقطه ‌ای بحرانی رسيده بود.
در سال‌های آخر رياست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، دادگاهی در شهر برلين با متهم کردن مقام‌های بلندپايه ايران به دخالت در ترور رهبران گروههای کرد ايرانی در رستوران ميکونوس و اعلام حکم بازداشت برای علی فلاحيان وزير اطلاعات وقت ايران، زمينه خروج سفيران کشورهای اروپايی از تهران را فراهم کرده بود.
آمريکا با متهم کردن جمهوری اسلامی به دست داشتن در عمليات تروريستی، تبليغات دامنه ‌داری را عليه نظام سياسی ايران به راه انداخته بود و احتمال حمله نظامی اين کشور به برخی مراکز حساس ايران، در بسياری از رسانه ‌های جهانی به طور جدی مطرح می‌شد.
کشورهای عرب منطقه، بويژه کشورهای حاشيه جنوبی خليج فارس با حمايت از ادعای امارات متحده عربی درباره جزاير سه‌گانه تنب‌های کوچک و بزرگ و ابوموسی و متهم کردن ايران به دخالت در امور داخلی خود، تهاجم لفظی بی ‌سابقه‌ای را عليه جمهوری اسلامی به راه انداخته بودند.

شگفتی بزرگ

همه اين موارد از رويارويی ايران با بحران بين‌ المللی خطرناکی در دوران پس از اکبر هاشمی رفسنجانی حکايت داشت، اما در ميان شگفتی ناظران، در دوم خرداد ۱۳۷۶ سرنوشت انتخابات رياست جمهوری به گونه‌ای رقم خورد که روند تحولات را از مسير قابل پيش بينی آن خارج کرد.
در دوم خرداد، علی اکبر ناطق نوری که تصور می‌شد کانديدای مورد علاقه "نظام" است، به سختی از رقيب خود محمد خاتمی شکست خورد و آقای خاتمی با بيش از بيست ميليون رای که در فضايی حماسی و عاطفی به صندوق‌ها ريخته شد، به مقام رياست جمهوری رسيد.
پيروزی محمد خاتمی به سرعت به عنوان اميد به تغييرات بنيادين در سياست‌های جمهوری اسلامی تفسير و تعبير شد و نگاه جامعه جهانی را نسبت به ايران دگرگون کرد. افزون بر اين، آقای خاتمی در حوزه سياست خارجی شعار خود را "تشنج زدايی" انتخاب کرد و همين شعار گويای آن بود که وی قصد دارد در مناسبات بين‌المللی ايران تغيير و تحولاتی پديد آورد.
شعار تشنج زدايی خاتمی با استقبال کشورهای جهان روبرو شد و در اين ميان اعضای اتحاديه اروپا برای بازگرداندن سفيران خود به تهران علاقه نشان دادند. اين علاقه به درجه‌ای بود که آنها شرط رهبر جمهوری اسلامی را مبنی بر اينکه سفير آلمان آخرين سفيری باشد که به محل ماموريت خود باز می‌گردد، پذيرفتند و با شتاب، نمايندگان خود را روانه تهران کردند.

مشکلی که همچنان باقی ماند

رابطه با کشورهای عرب حوزه جنوبی خليج فارس نيز به سرعت ترميم شد. اما مشکل اصلی رابطه با ايالات متحده آمريکا بود که در واقع شاه‌کليد تشنج زدايی در روابط خارجی ايران به شمار می‌رفت. محمد خاتمی با انجام مصاحبه‌ای اختصاصی با شبکه تلويزيونی سی.ان.ان آمريکا در صدد برآمد تا در اين باره از خود ابتکار نشان دهد. او در مصاحبه‌اش با کريستين امانپور، گزارشگر اين شبکه تلويزيونی، ضمن تمجيد از تمدن و فرهنگ مذهبی مردم آمريکا، "ديوار بی‌اعتمادی" بين ايران و ايالات متحده را بلند دانست و خواستار کوتاه شدن اين ديوار شد.
مصاحبه آقای خاتمی پيش از آنکه در عمل نتيجه دهد، با مخالفت محافظه کاران روبرو شد و هر چه زمان گذشت، بيشتر مشخص شد که آقای خاتمی برای کوتاه کردن ديوار بی‌اعتمادی بين ايران و آمريکا از قدرت چندانی برخوردار نيست. ابتکار عمل دولت بيل کلينتون رئيس جمهور وقت آمريکا نيز نتوانست در اين زمينه موثر واقع شود. بيل کلينتون برای کمک به بهبود روابط ايران و آمريکا از اجرای قانون داماتو (که سرمايه گذاری سالانه بيش از بيست ميليون دلار را در منابع نفت و گاز ايران از سوی کشورهای ثالث مشمول مجازات می‌کرد) عملا منصرف شد و ورود پسته و قالی و خاويار ايران به بازارهای آمريکا را مجاز اعلام کرد.

تلاش های بی نتيجه

خانم مادلين آلبرايت وزير خارجه دولت بيل کلينتون نيز با اظهار تاسف از دخالت آمريکا در کودتای سال ۱۹۵۳ عليه دولت دکتر محمد مصدق، به گونه‌ای نسبتا صريح در اين باره از ايران عذرخواهی کرد. اما اين اقدامات پاسخ متقابلی از سوی ايران دريافت نکرد و حتی مقام‌های قضايی جمهوری اسلامی اعلام کردند که هر فردی از ضرورت بهبود رابطه ايران و آمريکا سخن بگويد، تحت پيگرد قضايی قرار خواهد گرفت. به اين ترتيب بود که بيل کلينتون دوره رياست جمهوری خود را به پايان رساند، در حالی که نشانه‌ای از بهبود در روابط کشورش با ايران به چشم نمی‌خورد.
جرج بوش، جانشين بيل کلينتون نيز در ابتدای زمامداری خود علائمی مبنی بر علاقه خود برای بهبود رابطه با ايران نشان داد. بويژه پس از عمليات يازده سپتامبر ۲۰۰۱، جورج بوش با نام بردن از ايرانيان به عنوان يکی از قربانيان حادثه تروريستی يازده سپتامبر تلاش کرد تا به همدلی جمعی از مردم تهران با مردم آمريکا که در ميدان محسنی شمع برافروخته بودند، پاسخ دهد، اما اين اقدام نيز گرهی از روابط فروبسته دو کشور نگشود.

در "محور شرارت"

پس از اين، ضمن آنکه گزارش‌های متعددی از همکاری ايران با آمريکا در جريان براندازی رژيم طالبان در افغانستان انتشار يافت، اما جرج بوش در سال 2002 و در جريان ارائه گزارش سالیانه خود به مجلسین و ملت آمریکا، ايران را در کنار عراق و کره شمالی عضو "محور شرارت" ناميد.
در پی اين حادثه، روابط دو کشور روزبروز وخيمتر شد و افشای تاسيسات هسته‌ای ايران در نطنز، دو طرف را در عرصه بين‌المللی روبروی يکديگر قرار داد.

بازگشت به نقطه آغاز؟

در اين ميان کشورهای اروپايی نيز با اظهار ترديد در باره اهداف پروژه هسته‌ای ايران، به تدريج وارد روندی شدند که گمان می ‌رفت به "معامله‌ای بزرگ" با ايران به منظور حل تمام اختلاف‌های تهران با دنيای غرب منجر شود. اما امروزه با پايان يافتن دوران خاتمی و تهديد ايران به ازسرگيری فعاليت‌های تاسيسات هسته ای اصفهان، نه فقط افق روشنی برای انجام "معامله بزرگ" به چشم نمی‌خورد، بلکه روابط ايران و اتحاديه اروپا در آستانه فروغلتيدن به وضعيت بحرانی است. بدين ترتيب، محمد خاتمی پس از هشت سال فراز و فرود، روابط خارجی ايران را تقريبا به همان صورتی که از سلف خود تحويل گرفته بود، به خلف خود تحويل می‌دهد.

۱۸ آذر ۱۳۸۷

دستاوردهاي خاتمي - خلاصه تاريخ

در این بخش به خلاصه تاریخ حضور خاتمی در جمهوری اسلامی می پردازد. حضور او در کیهان یاد آور دوران خوش کیهان و رشد روزنامه نگارانی است که بعدها هر کدام گوشه ای از پرچم اصلاحات را در دست گرفتند. محبوبیت او همچنین در بازار کتاب و نخبگان فرهنگی، باز می گردد به زمان صدارتش در وزارت خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی که پس از سال ها هنوز به عنوان دوران طلائی نشر بعد از انقلاب از آن یاد می شود. انتخابات سال هفتاد و شش که نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران محسوب می شود، بی شک بی حضور خاتمی ناممکن بود و پس آز آن نیز با ارائه دکترین "گفتگوی تمدن ها" جایگاه و نگاه جهانیان را نسبت به ایران دگرگون کرد، کاری که از دست شیخ سازندگی بر نیامد و از لبخندهای این سید بر آمد. ولی بخاطر داریم که بعد از آن چه گذشت بر این نهضت و آن سید ... تا به جائی رسید که توقعاتمان حتی حجابی شد بر چشممان تا نبینیم واقعا در آن دوران چه بدست آوردیم و اگر نبود همان دوم خرداد الان باید منتظر چه عواقبی می بودیم ...
در آخر مقاله مي خوانيم كه او در جمع دانشجويان و در مقابل عتاب آنها گفت كه قول داده است تا آنها در مقابل رئيس جمهور خود بايستند و به اين قول خود عمل كرد، سوال من اين است: آيا واقعا همين موضوع كه جوامعي منتقد بتوانند رو در روي رئيس جمهور بايستند و از اوصراحتا انتقاد كنند و تا آنجا پيش بروند كه احمدي نژاد از درب ديگر فرار كند، دستاورد كوچكي است؟ آيا در گذشته زماني بخاطر داشته ايم كه برنامه سخنراني رهبر مملكت به دليل واهمه از برخورد مستقيم با دانشجويان برهم بخورد؟

مقاله زیر که بر گرفته از سایت بی بی سی در همان اواخر زمان حضور خاتمی است سعی بی غرضانه ای در واکاوی شرایط آن دوران دارد. دورانی که آرزوی همه - حتی مخالفان - است که به نوعی مجددا تکرار شود.
خاتمی؛ از رياست مرکز اسلامی هامبورگ تا رياست جمهوری اسلامی ايران

نوشته: مهراد واعظی نژاد

خاتمی شايد بيش از هر دولتمرد ايرانی ديگری در اين سال ها نقد شده باشد، اما بسياری از همين منتقدين هنوز او را محبوب ترين چهره سياسی زنده ايران می دانند.
سيد محمد خاتمی در سال ۱۳۲۲ در شهرستان اردکان يزد متولد شد. پدرش، آيت الله روح الله خاتمی موسس مدرسه علميه اردکان و امام جمعه شهر يزد بود. وی پس از تحصيلات ابتدايی به شهر قم رفت و فراگيری مقدمات علوم دينی را همراه با درس های دوره متوسطه پی گرفت.
آقای خاتمی سپس وارد دانشگاه اصفهان شد و در سال ۱۳۴۸ با درجه کارشناسی در رشته فلسفه از اين دانشگاه فارغ التحصيل شد.
او پس از گذراندن دوره کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران به شهر قم بازگشت و در ميانه تحصيلات حوزوی به سال ۱۳۵۳ با خانم زهره صادقی – از وابستگان نزديک امام موسی صدر– ازدواج کرد.
آقای خاتمی تا سال ۱۳۵۷، مراحل درس های "خارج" و "فقه و اصول" را گذراند و در نزديکی انقلاب ايران، رياست مرکز اسلامی هامبورگ را برعهده گرفت.
در سال ۱۳۵۹، پس از بازگشت به ايران، در نخستين انتخابات پارلمانی جمهوری اسلامی شرکت کرد و به نمايندگی مردم اردکان و ميبد وارد مجلس شورای اسلامی شد.

از وزارت ارشاد تا کتابخانه ملی

آقای خاتمی از سال ۱۳۶۰، به فرمان رهبر جمهوری اسلامی، سرپرسی موسسه مطبوعاتی کيهان را بر عهده گرفت. هنگامی که رييس جمهور وقت، آقای خامنه ای، اکبر ولايتی را برای پست نخست وزيری به مجلس معرفی کرد، سيد محمد خاتمی به عنوان يکی از مخالفان اصلی پشت تريبون ايستاد.
اندک زمانی بعد، ميرحسين موسوی – با نظر مثبت آيت الله خمينی – مسئول تشکيل کابينه شد و آقای خاتمی را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرستاد. خاتمی پست وزارت خود را در دولت هاشمی رفسنجانی نيز تکرار کرد. سياست های به نسبت باز خاتمی در وزارت ارشاد – به ويژه در حوزه کتاب و سينما – بسياری از محافظه کاران را به خشم آورد.
سرانجام در سال ۱۳۷۱ با فشارهای فزاينده جناح راست، محمد خاتمی از سمت خود استعفا کرد.
افزايش تنش ميان نيروهای سياسی در سال های پايانی دهه ۶۰ موجب شد تا گروهی از شخصيت های برجسته جناح چپ، از جمله خاتمی، کروبی و موسوی خويينی ها، ضمن انشعاب از جامعه روحانيت مبارز، مجمع روحانيون مبارز را تاسيس کنند.
با آغاز نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخابات مجلس چهارم (۱۳۷۰)، نيروهای سياسی جناح چپ از بازی قدرت موقتا کنار ماندند. آقای خاتمی نيز از وزارت ارشاد به کتابخانه ملی رفت تا به عنوان مشاور رييس جمهور و رييس اين کتابخانه مشغول به کار شود.
در سال ۱۳۷۵، به فرمان آيت الله خامنه ای، محمد خاتمی به عضويت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد. در آن زمان شايد کمتر کسی می توانست پيش بينی کند که يک سال بعد، سيد محمد خاتمی با عنوان رييس جمهوری، رياست اين شورا بر عهده بگيرد.

دوم خرداد ۷۶: رای بيست ميليونی خاتمی

دوم خرداد ۱۳۷۶ خاتمی با رای ۷۰ درصدی مردم رييس جمهور ايران شد. او هم اهل حوزه بود، هم دانشگاه. هم از بدنه اصلی نظام بود، هم از قدرت رانده شده. خاتمی برای مادربزرگ ها "سيد فاطمی" بود و برای نوه ها "رهبر اصلاحات."
انبوهی از مردم ايران، دو دهه پس از انقلاب اسلامی، برای بازستاندن مطالبات خويش به "سيد خندان" اميد بسته بودند. او، رييس جمهور مردم بود.
رای بيست ميليونی خاتمی، برای مدت کوتاهی مخالفان او را در جناح راست سردرگم ساخت. اما چيزی نگذشت که محافظه کاران اعتماد از دست رفته را بازيافته و به تقابل همه جانبه با دولت خاتمی برخاستند.
خاتمی که با شعار جامعه مدنی و پايبندی به قانون اساسی به رياست قوه مجريه رسيده بود، در همان گام اول يکی از اصول معطل مانده قانون اساسی را اجرايی کرد: برگزاری انتخابات سراسری شوراهای شهر و روستا (۱۳۷۷).
درست بيست سال پس از تشکيل نظام جمهوری اسلامی ايران، آقای خاتمی يکی از پايه های اصلی جامعه دموکراتيک را بنا نهاد. اگرچه شوراهای دوره اول کارايی لازم را نداشتند؛ و اگرچه مردم – به ويژه در شهرهای بزرگ – به انتخابات دوره دوم شوراها پشت کردند؛ اما برآمدن نيرويی سياسی با عنوان آبادگران از دل انتخابات شورای شهر تهران نشانی بود از ظرفيت اين نهاد مدنی در شکل دادن ساخت قدرت سياسی.

وقايع ۱۸ تير ۱۳۷۸

سال ۱۳۷۷ را شايد بتوان اوج دوران محبوبيت خاتمی دانست. ولی فضايی که پس از پيروزی او با انتشار روزنامه های اصلاح طلب و سخنرانی های پرشور خود خاتمی در جامعه ايجاد شده بود، می رفت که با ماجرای قتل های زنجيره ای به تمامی از دست برود. اما ايستادگی رييس جمهور و افشای دخالت عوامل وزارت اطلاعات در اين جنايات، اين نويد را به مردم داد که قدرت در نظام جمهوری اسلامی نيز به پاسخگويی واداشته شده است. اميدی که البته چند ماه بعد در دادگاه متهمان جنايات کوی دانشگاه تا حد زيادی نا اميد شد.
وقايع ۱۸ تير ۱۳۷۸ را بسياری نقطه عطف دوران ۸ ساله رياست جمهوری خاتمی می دانند. در اين روز، گروهی که از آنها به عنوان " لباس شخصی ها" ياد می شود با حمله به دانشجويان در حقيقت قلب تپنده جريان اصلاحات را مورد هدف قرار دادند.
خاتمی به عنوان رييس شورای عالی امنيت ملی، گروه ويژه ای را مامور بررسی علل و عوامل ماجرای کوی دانشگاه کرد. از اين گروه هيچگاه گزارشی برای مردم و دانشجويان منتشر نشد.
نزديک به يک سال پس از اين فاجعه، ناتوانی خاتمی در برابر پيچيدگی های ساخت قدرت جمهوری اسلامی به رخ حاميان او کشيده می شد. دادگاه نظامی، فرماندهان و کادر نيروی انتظامی را بی گناه تشخيص داد و دادگاه انقلاب هر ۱۶ لباس شخصی دستگير شده را از اتهام "اقدام عليه امنيت ملی" تبرئه و آزاد کرد. اتهامی که در سوی ديگر احمد باطبی، يکی از دانشجويان را – به بهانه بلند کردن يک پيراهن خونين – تا پای چوبه دار برد.
محمد خاتمی در يک سخنرانی، قضايای کوی دانشگاه را تاوان پيگيری قتل های زنجيره ای ناميد تا بار ديگر تلاش های خود را برای پيگيری حقوق مردم به ايشان يادآوری کند. اما قدرت نمايی قوه قضاييه و محافل غيررسمی قدرت در برابر قوه مجريه، رای دهندگان به سيد محمد خاتمی را از او نا اميد و از سياست زده می کرد.

"هر ۹ روز يک بحران"

"هر ۹ روز يک بحران" واقعيتی بود که خاتمی در همين ايام به آن اذعان کرد. سنگ اندازی های مخالفان جامعه دموکراتيک در ايران، همراه با نقدهای بی پروا از جانب حاميان پيشين خاتمی، سبب شد که در بسياری اوقات دستاوردهای دولت خاتمی در دوره اول ناديده گرفته شود.
در کنار بحران های سياسی، دولت خاتمی با کاهش ناگهانی درآمدهای نفتی کشور نيز روبه رو بود. با اين همه، بسياری کارشناسان کارنامه اقتصادی دولت خاتمی را کارنامه ای قابل قبول می دانند. اما از درخشان ترين بخش های عملکرد دولت خاتمی در دوره اول، شايد، سياست خارجی بود.
محمد خاتمی رياست دولت کشوری را تحويل گرفت که سفرای کشورهای اروپايی يکی يکی از آن فراخوانده شده بودند و همسايگان مسلمان و اميرنشين های منطقه به چشم وصله ای ناهمگون و خطرناک نگاهش می کردند.
در طول چند سال، محمد خاتمی با پيگيری سياست تنش زدايی و طرح گفتگوی تمدن ها ( و حتی با دقت در انتخاب پوشش و توجه به پيراستگی ظاهرش،) چهره ای متفاوت از سياستمردان ايران به جهانيان نشان داد.
سفر خاتمی به آفريقای جنوبی برای شرکت در اجلاس سران جنبش عدم تعهد در شهريور ۱۳۷۷ و ديدارهای متعدد او با مقام های همپايه خود (از واج پايی نخست وزير هند گرفته تا نلسون ماندلا و ياسر عرفات) ايران را در مسير خروج از انزوا قرار می داد.
در حاشيه همين سفر و ديدارها بود که فيدل کاسترو در مورد مصاحبه خاتمی با شبکه سی.ان.ان آمريکا به او گفت: "وقتی شما حرفی می زنيد، ديگران مجبورند به آن توجه کنند..."
افزايش روابط با قدرت های اروپايی و بهبود مناسبات با کشورهای منطقه دستاورد بزرگ دولت خاتمی بود. سفر رييس جمهوری ايران به فرانسه به دعوت رسمی ژاک شيراک در آبان ماه ۱۳۷۸، مهر تاييدی بود بر رويکرد صلح طلبانه و عملگرايانه دولت خاتمی به سياست خارجی.

دوره دوم؛ همراه با مجلس اصلاح طلبان

در پايان دوره اول رياست جمهوری سيد محمد خاتمی– به ويژه پس از ماجرای کوی دانشگاه – بسياری او را به پرگويی و بی عملی متهم می کردند. به هنگام انتخابات رياست جمهوری دوره هشتم به سال ۱۳۸۰، اما، پژواک فريادهای خاتمی از دهان نامزدهای ريز و درشت مخالف او به گوش می رسيد تا نشان از اثرگذاری دراز مدت منش و روش خاتمی باشد.
خاتمی، گفتمان قالب در فرهنگ سياسی ايران را تغيير داده بود. ۹ نامزد رقيب خاتمی از قانون مداری، حقوق مردم و گفتگو با جهانيان سخن گفتند تا رای دهندگان با گزينش نسخه اصلی در ميان واگويه کنندگان، خاتمی را با ۲۲ ميليون رای برای بار دوم به رياست جمهوری ايران برسانند.
با شروع دور دوم رياست بر قوه مجريه موج انتقادات به محمد خاتمی نيز بالا گرفت. معرفی کابينه دوم، آب سردی بود که شعله برآمده از جو انتخابات را هنوز بالا نگرفته خاموش کرد. اگر در کابينه اول، آقای خاتمی ناچار به کنار آمدن با محافظه کاران مجلس پنجم بود، در معرفی کابينه دومش مجلس اصلاح طلب ششم را در کنار خود می ديد.
انتظار رای دهندگان برای اقدام موثر خاتمی در تغيير مديريت سطح بالای کشور بيهوده بود. حتی از چهره هايی شبيه به نوری و مهاجرانی نيز در کابينه دوم ديده نشد تا مدعيان بی عملی خاتمی برگ ديگری به برگ های برنده استدلال خويش اضافه کنند.
با گذشت زمان، گويی اقبال مردم به اصلاح طلبان همچون قوای خود خاتمی، به سرعت تحليل می رفت. اسفند ماه ۱۳۸۱، قهر مردم از سياست ورزی موجب شد تا در يکی از آزادترين انتخابات برگزار شده در جمهوری اسلامی، کمترين ميزان مشارکت مردمی به ثبت برسد.
دومين دوره انتخابات شوراها مجالی شد برای جناح راست تا با چهره هايی به نسبت ناشناخته تمام کرسی های شورای شهر تهران را اشغال کنند. نيروهای راست نو – در قالب آبادگران – محمود احمدی نژاد را به شهرداری تهران رساندند و او سه سال بعد جانشين همان رييس جمهوری شود که احيا کننده انتخابات شوراهای شهر و روستا بود.
پيروزی محافظه کاران در انتخابات مناقشه برانگيز مجلس هفتم که در غياب داوطلبان اصلاح طلب - به دليل عدم تائيد صلاحيت آنها توسط شورای نگهبان - رخ داد، ضربه ديگری به اصلاحات و افزايش فشار بر دولت محمد خاتمی بود.
در سال ۱۳۸۳، پيشروی مخالفان خاتمی تا آنجا ادامه يافت که رييس قوه مجريه ترجيح داد لوايح دوگانه "اختيارات رياست جمهوری" را با اعتراض و برای پرهيز از تنش بيشتر، از مجلسی که اکثريت آن در اختيار مخالفان اصلاحات بود، بازپس بگيرد.
در انتخابات رياست جمهوری نهم، بار ديگر شکايات مربوط به تخلفات انتخاباتی به جايی نرسيد
. مهدی کروبی، همراه هميشگی خاتمی در سال های اخير، دولت و وزارت کشور را به باد انتقاد گرفت و تندترين سخنان را در تقبيح برگزاری انتخابات مجلس هفتم و رياست جمهوری نهم نثار سيد محمد خاتمی کرد.
در مجموع، دور دوم رياست محمد خاتمی بر قوه مجريه انتقادهای بسياری را بر او و مجمموعه اصلاح طلبان وارد ساخت.
در بعد اقتصاد، آرای گسترده مناطق محروم به شعارهای عدالت اجتماعی احمدی نژاد – و به ويژه به وعده ۵۰ هزار تومانی کروبی – وضعيت معيشتی مردم ايران را به پرسشی جدی برای ناظران سياسی بدل کرده است. با اين حال بسياری از تحليلگران اقتصادی همچنان از آثار دراز مدت و کلان سياست های اقتصادی خاتمی دفاع کرده و به او نمره قبولی می دهند.
در عرصه سياست خارجی، در دو سال پايانی رياست جمهوری خاتمی، بحران هسته ای موقعيت رو به تثبيت ايران در عرصه جهانی را بار ديگر متزلزل کرد. ماجرای " مرگ مشکوک" زهرا کاظمی، پرونده حقوق بشر ايران و وضعيت بحرانی اکبر گنجی تلاش های خاتمی را برای تغيير نگاه جهانی به ايران کم اثر کرده است.
با اين همه بسياری از ناظران، سياست خارجی محمد خاتمی را موفق ترين بخش عملکرد هشت ساله اش می دانند.
از سوی ديگر، شکی نيست که سهم بزرگی از شکست های پياپی اصلاح طلبان در سه سال اخير را نيز – به عنوان "رهبر اصلاحات" – بايد به پای محمد خاتمی نوشت. او بارها، در رويارويی های سرنوشت ساز، انتظارات مردم را بی پاسخ گذاشت تا هر بار پس از آن، بخشی از مردم نيز ندای اصلاح طلبان را بی پاسخ بگذارند.

سيد محمد خاتمی با همه نقدهايی که از او می شود، به زعم بسياری، همچنان محبوب ترين شخصيت سياسی ايران است. او با نگاه اخلاقی به سياست، و با پذيرش و بيان ضرورت نقد در جامعه، مناسبات ميان مردم و قدرت را در ايران دگرگون کرد.

روز سه شنبه يازدهم مرداد، دوران رياست جمهوری آقای خاتمی به پايان می رسد. او در واپسين ماه های رياست جمهوری اش در جمع دانشجويان در دانشگاه تهران مورد شديدترين انتقادها قرار گرفت و سرانجام به خشم آمد. در پاسخ به دانشجويی که با لحنی تند از او سراغ وعده های عمل نشده اش را می گرفت، خاتمی به خود پرسش کننده اشاره کرد و گفت: " من قول داده بودم که شما روبروی رييس جمهوری خود بايستيد و از او انتقاد کنيد. به اين قول خود عمل کردم."


منبع خبر : بايگاني سايت بي بي سي فارسي

۱۲ آذر ۱۳۸۷

دستاوردهاي خاتمي - مقدمه

مقاله جناب مصطفی مصلحی در سایت انتخاب به نام: بازی «هاشمی گونه ی » خاتمی؛ او قطعاً می آید! اگر چه با احتیاط و ظرافت کامل نگاشته شده بود تا خواننده را تا آخر مطلب از قصد نویسنده آگاه نکند ولی بر خواننده آشنا از همان ابتدای مقاله و حتی عنوان آن که نویسنده قصد مقایسه و یافتن تشابه های خاتمی و هاشمی را در ورود به انتخابات می کند، مشخص می شود که نتیجه این مقاله چیزی نمی تواند باشد جز انحراف ذهن خوانندگان به شکست خاتمی در صورت حضور در انتخابات، درست مثل هاشمی رفسنجانی! و در آخر هم برای اطمینان از عمکرد این معجون دست ساز خود مقاله را با این جمله پايان مي دهد: "... اما سئوالی نیز ذهن آنان را آزار می دهد «خاتمی در دوران 8 ساله ی ریاستش چه کرد؟ چه کار انجام نشده ای دارد که امروز، تلاش می کند تا آن را محقق سازد؟" تا مطمئن شود با کوبیدن این آخرین میخ، دیگر از این تابوت مرده یا زنده ای سر بلند نمی کند!
در پاسخ به اين مقاله - آنچنان كه وعده اش را داده بودم - فكر كردم بجای تخريب مقايسه ای خاتمی با ديگرانی چون هاشمی رفسنجانی يا نقد مطلب جناب مصطفی خان مصلحی، بيايم و يادآور شوم كه واقعا در دوران خاتمی چه دستاوردهائی نصيب مردم و كشور شده تا از اين منظر خودبخود به آن نويسنده و بسياری ديگر كه همچنان به جمله آخر آن مقاله آويزان هستند مسيری برای بازنگری تئوری هايشان بدهم.
در آخرين روزهای دوران اصلاحات و ای بسا پس از آن، بسياری از مراكز خبری و صاحب نظران سياسی شروع به نقد دوران اصلاحات كردند كه طبیعتا تعداد كمی از آنها حائز مشخصات يك نقد منصفانه و واقعی بودند. از اين ميان مجموعه مقالات "عملکرد محمد خاتمی در هشت سال رياست جمهوری" كه در سايت فارسی خبری بريتانيا در سال 2005 نوشته شده بود در همان زمان آنچنان توجه مرا جلب كرد كه تمام آن مطلب مفصل را در گوشه ای از كامپيوترم تا به امروز ذخيره كرده ام و فكر مي كنم بعد از گذشت سه سال از نوشتن آنها بد نباشد با هم نگاهی بياندازيم به آنچه كه آن روزها انجام شد و ما به سبب شور آن روزها نمي ديديم. مطالب را به سبب طولانی بودن آنها در چند قسمت خواهم آورد و هر کدام - وابسته به موضوع آنها - به موشکافی دسته ای از مسائل آن دوران خواهد پرداخت. در صورتی که خودم هم موردی را داشته باشم، حتما به نوعی آن را در متن مشخص خواهم کرد. مطالب احتمالا قابل دسترسی در سایت بی بی سی خواهند بود ولی ... خیالتان تخت! همه آنچه که فکر می کنم برای دوستان ضروری است را فارغ از اینکه دیگران در بالاترین بروند و لینک آنها را بگذارند، همینجا خواهم گذاشت! در ضمن فکر می کنم نیازی نباشد کلیه مطالب موجود در این زمینه را دوباره بگذارم، فقط به مطالبی که به نظرم به موضوع اصلی مان ارتباط دارد در اینجا خواهد آمد. همینطور با توجه به قدمت مطالب فکر می کنم این اختیار را داشته باشم آنها را در بالاترین نیز با لینک دادن به وبلاگ خودم ثبت کنم.

عملکرد محمد خاتمی در هشت سال رياست جمهوری

سه شنبه يازدهم مرداد 1384، دوران رياست جمهوری سيد محمد خاتمی، پنجمين رئيس جمهور ايران به پايان می رسد.
مجموعه مقالات زير نگاهی است تحليلی به رويدادهای مهم سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ايران در دوران هشت ساله رياست جمهوری محمد خاتمی و دستاوردهای دولت او که به "دولت اصلاحات" معروف بود.

  • خاتمی؛ از رياست مرکز اسلامی هامبورگ تا رياست جمهوری اسلامی
  • سياست خارجی ايران در دوران خاتمی
  • خاتمی و جامعه مدنی؛ بن بست در حوزه نظر و عمل
  • وضعيت زنان در دوران رياست جمهوری محمد خاتمی
  • مطبوعات در دوران خاتمی؛ لب خندان و چشم گريان
  • سينمای ايران در دوره اصلاحات
  • هشت سال تئاتر ايران با محمد خاتمی
  • موسيقی ايرانی در دوران خاتمی؛ از اوج تا نشيب
  • ميراث برنامه سوم: رشد صنعت، بازرگانی و طرحهای نيمه تمام
  • جاده ناهموار سياست برای 'خطرزا ترين وزارتخانه'
  • خاتمی با نوشداروی اقتصاد بيمار ايران چه کرد؟
  • نقش دولت خاتمی در افزايش درآمدهای نفتی ايران
  • صنعت خودروسازی ايران: پرشتاب، تجدد طلب و رقابت گريز
  • هشت سال با خاتمی از نگاه دوربين عکاسان خبری
  • صدای شما: پايان 'دولت اصلاحات'؛ چه انديشه ای داريد؟

مطالب از سایت خبری بی بی سی برداشته شده اند.

۹ آذر ۱۳۸۷

ارزهائی که به طلا مبدل شد

از مصاحبه مجتبي هاشمي ثمره معاون ارشد احمدي نژاد با ايلنا - خبرگزاری كار ايران - و تناقض گوئی های ايشان در مورد تبديل مقداری ارز به طلا چنين بر می آيد كه دارد موضوعی از نگاه ناظران پنهان می شود. او در مصاحبه ای ديگر در سال گذشته تبديل مقداری ارز را به طلا با افتخار اعلام كرد و اكنون آن را در مصاحبه جديد خود به ارزهای معتبر و طلا تغيير داد!
از آنجا كه مي دانيم در حال حاضر معتبر ترين ارز بين المللی هنوز دلار آمريكا است و از طرف ديگر كاملا مشخص است كه در يك سال و حتي در چند ماه گذشته ارزش دلار آمريكا بشدت افزايش يافته و در مقابل آن طلا با كاهش مواجه شده است، دليل اين جابجائی و حذف و اضافه كلمات از سوی جناب هاشمی ثمره مشخص می شود: يك خسارت ديگر به مجموعه خسارت هائی كه دولت فخيمه احمدی نژاد به دليل بي تدبيری و ناتوانی در تصميم گيری صحيح به اقتصاد مملكت وارد آورده اضافه شد!
اينكه رقم دقيق اين خسارت چقدر است مطابق روال دولت پاسخگو بطور كامل پنهان مانده و هيچ صحبتی از آن نشده است. حتی اين مسئله از سال گذشته تا كنون در مجلس و مجلسيان نيز انعكاسی نداشته و اين موضوع جای تعجب بسيار دارد كه چگونه نظارتی روی استفاده از منابع ارزی در اين مملكت نمی شود و حالا هم كه بقول معروف طشت موضوع از پشت بام می افتد كسي نمی گويد كه چه خبر است؟ مقدار اين ارز چقدر بوده و با چه اختياری چنين شده است؟ خسارت ناشی از اين تصميم گيری چقدر بوده و قرار است از كدام منابع تامين شود؟
يكي نيست به من بگويد بابا كجای كاری! مگر حساب ذخيره ارزی را جارو كردند كسی چيزی گفت و دل کسی سوخت كه حالا برای اين موضوع كسی دل بسوزاند؟!
می گویند:
خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است

۲۸ آبان ۱۳۸۷

!رویای صادق

رای لرزان مجلس نشینان به صادق محصولی برای نشستن بر کرسی کردان مخلوع و در دست گرفتن مهار سیاسی کشور با آن همه مسائل و ابهامات که به دنبال خود به وزارت کشور آورد حامی پیامی است که بی شک اثرات خود را در انتخابات آینده ی ریاست جمهوری به نمایش خواهد گذاشت، انتخاباتی که چند ماهی است حرف و حدیث هایش گوشه ای از ذهن همه ی طرف های درگیر را اشغال کرده و روزی نیست که خبر جدیدی را روی تلکس های خبری نفرستد. حال با صدارت محصولی در کلیدی ترین وزارت خانه ی دولت می توان باور کرد که برنامه ی انتخاباتی احمدی نژاد به طور فعال و قدرتمندانه کلید خورده و با رای اعتماد مجلس به این گزینه، عملا معادلات جناحی مجلسیان نیز چرخش قابل ملاحظه ای را به نفع دولت به نمایش گذاشته است. به نظر می رسد با ورود محصولی به عنوان وزیر در این بازی شطرنج، کابوس های چندین ماهه ی احمدی نژاد و همراهانش به رویایی خوش بدل شود. رویایی که می تواند به یک رویای صادق، بدل گردد...

۱۰ آبان ۱۳۸۷

دولت مردمی و غش در معامله

ماجرای استیضاح کردان دارد به جاهای دیدنی آن می رسد! مدیر کل دفتر دولت تماما مردمی در مجلس در این وانفسا، ناگهان یادش می افتد که به مساجد مناطق مختلف کشور از طریق نمایندگان آن ها کمک پنج میلیون تومانی بکند و به جای گرفتن امضای یک رسید از آن ها، درخواست امضای دو رسید را می کند که دومی آن متنی است که انصراف آن نماینده را از استیضاح کردان به رئیس مجلس اعلام می کند.
بیائید ماجرا را طور دیگری ببینیم؛ یک رشوه ی پنج میلیون تومانی به نمایندگان كاملا مردم داده می شود تا در مقابلش وزیر کشور دولت مردمی را استیضاح نکنند - چقدر هم که همه چیز این جا مردمی و برای حفظ منافع مردم است! - حالا یکی پیدا شده و فهمیده کلاه سرش رفته و برگشته آن غائله را راه انداخته که در روزنامه های پنجشنبه جریانش را به تفصيل نوشته اند. با خواندن این ماجرا، این سوال در ذهنم تداعی شد که آیا فقط همین یک نفر برگه ی دوم را امضاء کرده بود؟ آیا بقیه هم بعد از این ماجرا به دنبال اعاده ی حیثیت رفته اند یا گذاشته اند رشوه ی پنج میلیونی کار خودش را بکند؟
ادامه ی ماجرا حتی جالب تر هم شده است، چرا که وقتی شکایت تقلب و جرم آشکار نماینده ی دولت در مجلس را به گوش جناب رئیس مجلس می رسانند، نظر جناب لاریجانی به کافی بودن یک تذکر شفاهی به ایشان بوده و نیازی به تذکر کتبی نمی بینند! البته ریاست خانه ی ملت جزو مایملک ایشان است و حتما این موضوع که یک جرم آشکار است چندان مهم نبوده که وقت مجلس را برای آن بگیرند. به این می گویند صیانت ناب از آراء و حقوق ملت! حالا اگر بخواهیم در سناریوی شیرین کردان گیت یک جمع بندی داشته باشیم می توانیم به موارد زیر برسیم:
- مقادیر متنابهی دروغ و قلب واقعیت به علاوه ی یک پرونده ی اخلاقی در کیسه ی وزیر کشور.
- حمایت بی شائبه و کامل رئیس جمهور مردمی از وزیر دروغگو و به همراه آن سوء استفاده و نقل قول کذب حرف های جناب رهبر.
- برای رهبری تاکنون عدم واکنش مناسب در مقابل این سوء استفاده حتما ثبت شده است چرا که اگر خاطرمان باشد همین رهبر اهل تسامح و تساهل بود که لایحه ی مطبوعات را در دم خفه کرد.
- سکوت و خفقان مجلس در مقابل دروغ روشن رئیس جمهور برای گرفتن رای اعتماد به وزیرش، و همچنین تاخیر فراوان در استیضاح وزیر دروغگو و مجرم که خود بیانگر عدم صیانت از آراء مردم است. حالا هم که رشوه از جانب دولت برای صرف نظر كردن از استیضاح و سهل انگاری در مورد خلاف قانون آشکار در خانه ی قانون که واقعا کارنامه ی درخشانی برای خانه ی ملت رقم می زند!
- و اما درخشان ترین کارنامه را - بعد از بند دوم - باز هم دولت مردمی به نمایش می گذارد؛ جرم آشكار رشوه دادن به نمایندگان با وفای مردم در قالب کمک به مساجد و غل و غش در معامله با گرفتن امضای دوم بدون اطلاع از مفاد آن، روشن ترین جرایمی است که در این ماجرا می شود در خانه ی ملت و قانون انجام داد.

سرانجام این که آخر این ماجرا به توجه به روند آن، عجیب است اگر چیزی به جز تائید مجدد صلاحیت وزیر کشور دروغگو با آن پرونده ی شكيل اخلاقی باشد. حال اگر آن ها هم که می توانند اعتراضی کنند، سکوت کنند، نمی توان معنایی به جز همراهی و هم صدائی با تمام فجایعی که تاکنون اتفاق افتاده است، متصور شد. انتخاب با خودتان!

۹ آبان ۱۳۸۷

کردان گیت و مسئولیت امروز ما

یک نفر را به نام وزیر کشور معرفی می کنند و مجلس با چراها و اماهای فراوان قصد عدم تائید صلاحیت آن را دارد که یکهو رئیس جمهور محترم از جعبه ی جادوی خود روایتی بیرون می آورد از امام حاضر، که حجت بر همه تمام می شود و خفقان سراسر مجلس را می گیرد و سناریوی کردان گیت از همین جا کلید می خورد. مردی که در کارنامه ی خود چندین بار اصرار بر دروغ داشته و ماه ها موضوع تقلب در مدارک خود را انکار می کرده و قبل از آن سابقه ی کثیف یک پرونده ی اخلاقی را یدک می کشیده، حالا شده است وزیر کشور دولت تماما مردمی احمدی نژاد! شخصی که مجلس محترم هنوز بر موضوع حقوق هائی که با سمت دکتری تقلبی اش گرفته است، سرپوش می گذارد و تدریس در دانشگاه را با مدرک فوق دیپلم نادیده می گیرد، حالا سیاسی ترین و حیاتی ترین وزارت خانه را دست دارد و مجلس را تهدید می کند که رفتنش به صلاح نظام نیست! او حتما می داند چه می گوید و به چه کسانی کنایه می زند و همین موضوع است که داغ دیرینه ی آدم را تازه می کند که فساد تا کجا؟ دروغ تا به کی؟
بد نیست جناب کردان با تمام دروغ ها و سابقه ی درخشانش در حفظ نوامیس مردم، با پیام های پیدا و پنهانی که به استیضاح کنندگان داده است، سرافراز و با غرور از کارزار استیضاح بیرون بیاید و با همان قدرت و صلابت که آن دختر بیچاره را در ساری مورد سوء استفاده قرار داد، حالا انتخابات ریاست جمهوری را مورد سوء قصد قرار دهد تا ثابت کند که رفتنش واقعا به صلاح نظام نیست! مرحبا به این مجلس، آفرین به این دولت مردمی!
در این بین ما اهالی آشیانه های مجازی هم نگاه می کنیم که چه می گذرد و حتی به ذهن مان هم خطور نمی کند که چه توهینی به کشور و مردممان شده است. انگار نه انگار که عضوی از این مملکتیم و هر اتفاقی بیفتند همه چیز بر سر خودمان خراب خواهد شد. نشسته ایم و با لبخندی از سر رضایت نگاه می کنیم که جناح های حاکم چگونه همدیگر را می درند. غافل از این که این دریدن ها روزی تمام می شود و عقبه اش قرار است گریبان آینده ی همه مان را بگیرد.
فردا روزی خواهیم دید که همین وزیر دروغگو چه بر سر انتخاباتی که سرنوشت همه مان در گرو سلامت آن است خواهد آورد و آن وقت با به جان یکدیگر می افتیم که اگر رای نمی دادیم چه می شد و اگر رای می دادیم چه می شد. تا سه شنبه وقت هست که حداقل مسئولیت شهروندی مان را ادا کنیم و به دولت و جهان بگوئیم که دنیای مجازی در این کشور نسبت به آن چه می گذرد حساس است و با همه ی فشارها و تهدیدها، هنوز به مرحله ی مرگ مغزی نرسیده است تا هر چه بخواهند بر سرش بیاورند و نفهمد. تا سه شنبه وقت هست تا به آن مثلا وکیلان مجلس بفهمانیم اگر چه با انواع تقلب وارد مجلس فرمایشی شان شده اند ولی نمی توانند همه چیز را فدای مصالحشان کنند و هیچ عواقبی هم نداشته باشد. تا سه شنبه برای رساندن پیاممان به گوش های شنوا فرصت هست...

۱ آبان ۱۳۸۷

مرحبا به این دولت احمدی نژاد!

    اخيرا در ای-ميل های دريافتي جدولي ديدم كه اختلاف قيمت كالاهاي مصرفي و بعضا اساسي را در قبل و بعد از دوره احمدی نژاد نشان مي داد. با توجه به اينكه اغلب ما دستمان به نوعي در كار خريد اين اقلام است و شايد با رجوع به حافظه مان بتوانيم صحت اين اطلاعات را ارزيابي كنيم، بد نديدم آن را در معرض نظر دوستان قرار بدهم تا همگي احسنت مرتبي بفرستيم براي رئيس جمهوری كه توانست با شعار آوردن پول نفت بر سر سفره مردم و درآمدهای بي حساب آن و خرج كردن كل موجودی حساب ذخيره ارزی باقيمانده از دوران خاتمي معجزه ئي بكند كه الحق همان نام معجزه هزاره سوم لايقش است!

    نمي خواهم دوباره همان ذكر مصيبت قبل را تكرار كنم كه اگر چنين شده لايقش هستيم چرا كه آن زمان كه بايد كاری مي كرديم نكرديم و زحمت ريختن يك رای در صندوق را به خودمان نداديم و دليل ها آورديم كه چنين است و چنان است و ... نه، اين ها را نمي خواهم بگويم. ولي به من حق بدهيد وقتي اين رقم ها را مي بينم تا عمق وجودم بسوزد و از صميم قلب بخواهم كه نگذاريم بار ديگر هم از همين سوراخ گزيده شويم! باور كنيد برای التيام درد اين گزيدگي سال ها عمر بايد بگذاريم! خودمان هيچ، ميراثي برای فرزندانمان گذاشته ايم كه تا هستيم و هستند صلوات است كه بر زنده و مرده مان نثار مي كنند. مخصوصا اين نسل جديد كه همين الان هم به اندازه كافي از خجالت بزرگ ترها در مي آيند!

    نوع کالا

    قیمت قبل از دوره احمدی نژاد!

    قیمت فعلی

    میزان افزایش

    گوشت قرمز

    42000 ریال

    85000 ریال

    بیش از 200 درصد

    گوشت مرغ

    12000 ریال

    35000 ریال

    حدود 3 برابر

    انواع ماهی میانگین

    20000 ریال

    45000 ریال

    225 درصد

    روغن مایع

    8500 ریال

    25500 ریال

    3 برابر

    میانگین انواع برنج

    10000 ریال

    250000 ریال

    250 درصد

    عدس

    8000 ریال

    22000 ریال

    252 در صد

    لوبیا

    10000 ریال

    20000 ریال

    100 درصد

    لپه نخود کیلو

    6000 ریال

    20000 ریال

    330 درصد

    نخود کیلو

    5000 ریال

    16000 ریال

    320 درصد

    سبزی

    2500 ریال

    8000 ریال

    302 درصد

    شیر لیتر

    2500 ریال

    7000 ریال

    280 درصد

    پنیر قالبی

    8000 ریال

    20000 ریال

    250 درصد

    پنیر محلی هر کیلو

    25000 ریال

    55000 ریال

    202 درصد

    کره محلی کیلو

    35000 ریال

    80000 ریال

    230 در صد.

    سیب زمینی کیلو

    2500 ریال

    6000 ریال

    240 درصد

    پیازکیلو

    2000 ریال

    6000 ریال

    300 درصد

    گوجه کیلو

    2000 ریال

    4500 ریال

    225 درصد

    سیب درختی کیلو

    5000 ریال

    16000 ریال

    302 درصد

    هلو کیلو

    8000 ریال

    25000 ریال

    310 درصد

    انگور کیلو

    3000 ریال

    15000 ریال

    500 درصد

    گلابی کیلو

    7000 ریال

    27000 ریال

    حدود 400 درصد

    هندوانه کیلو

    1500 ریال

    3500 ریال

    203 درصد

    شکر کیلو

    7000 ریال

    15000 ریال

    201 درصد

    قند کیلو

    7000 ریال

    15000 ریال

    201 درصد

    چای کیلو

    40000 ریال

    90000 ریال

    202 درصد

    نوشابه

    2500 ریال

    7000 ریال

    280 درصد

    سوسیس کیلو

    25000 ریال

    50000 ریال

    200 درصد

    کالباس کیلو

    25000 ریال

    60000 ریال

    240 درصد

    شیرینی میانگین کیلو

    20000 ریال

    40000 ریال

    200 درصد

    ماست کیلو

    3000 ریال

    6000 ریال

    200 درصد

    ویزیت پزشک با دفتر چه

    20000 ریال

    40000 ریال

    200 درصد

    دستمال کاغذی

    3000 ریال

    10000 ریال

    303 درصد

    تخم مرغ

    350 ریال

    1300 ریال

    370 درصد

    پودر لباس شویی

    3000 ریال

    7000 ریال

    203 درصد

    مایع ظرفشویی

    3500 ریال

    8000 ریال

    حدود 230 درصد

    ویزیت پزشک متخصص *

    50000 ریال

    80000 ریال

    160 درصد

    آش رشته ماه رمضان کیلو

    12000 ریال

    20000 ریال

    166 درصد

    حلیم ماه رمضان کیلو

    15000 ریال

    25000 ریال

    166 درصد

    بنزین لیتر

    1000 ریال

    4000 ریال

    400 درصد

    اجاره مسکن رهن و اجاره میانگین

    100000000 ریال

    200000000 ریال

    200 درصد

    ● مسکن خرید – میانگین متر – بر اساس آمار دولت – افزایش بیش از 85 درصد .

    ● زمین – بر اساس آمار دولت – بیش از 110 درصد افزایش .

    ●کرایه تاکسی – بر اساس آمار دولت – افزایش حدود 200 درصد .

    ● پوشاک – بر اساس امار موجود دولتی – افزایش حدود 200 درصد .

    ● دارو – بر اساس امار بیش از 150 درصد افزایش .

    * در خور یادآوری است که برخی از پزشکان بدون در نظر گرفتن تعرفه دولت ویزیتی معادل 150000 ریال تا 300000 ریال دارند .

    .


    --
    http://zerodegree.persianblog.ir/
    http://shzerodegree.blogspot.com/
    http://zerodegree.wordpress.com/