...این روزهای تاریخ ساز
خیمه شب بازی نمایش اعترافات قابل پیش بینی سران دستگیر شده جبهه اصلاحات اگر چه به جای خود درد آور و ناراحت کننده بود، ولی نشان از آغاز بخش دیگری از سناریوی اصلی تخریب اصلاحات دارد که متاسفانه در میانه بهت و حیرت فعالان در حال انجام است. به گمان من آنچه اینک و ناگهانی و بدون اعلام قبلی به عنوان محاکمه یا اعترافات سران سیاسی اصلاح طلبان در حال انجام است گوشه ای است از ساخت سنگرهای "ضربه گیر" برای زمان تحلیف و تنفیذ! آنها با این تمهید ناگهانی در واقع دارند اذهان را به سمت دیگری جلب می کنند تا تمرکز معترضین را از مسئله اصلی - که همانا مراسم تنفیذ و تحلیف باشد - منحرف کنند.
ماجرای آغاز شده به احتمال زیاد تا روز دوشنبه ادامه خواهد داشت و از هم اکنون باید انتظار بدتر از این ها را نیز داشت. اینکه ماجرای اعترافات با ابطحی و عطریانفر آغاز می شود بی سبب نیست! خواستگاه و مسیر اصلی جریان اعتراض از درون کابل هائی می گذرد که متصل به کامپیوترهای شخصی افراد تحصیل کرده و آشنا با سیستم اطلاع رسانی جدید است، و محمد علی ابطحی - این روحانی اصلاح طلب و وبلاگ نویس آشنا برای همه وبلاگ نویس ها - می تواند بهترین گزینه برای ضربه زدن بر پیکره این گروه باشد. عکس العمل قابل تصور از طرف این گروه را نیز براحتی می توان پیش بینی کرد! دست بردن به سمت کامپیوتر و نوشتن دفاعیه یا هجویه و یا چیزهائی از این دست! به معنای دیگر، بخشی از گروه فعال معترضین را می توان در این شرایط خطیر در پشت کامپیوترهای خانگی خودشان به زندان کرد! هدف موقت در این برهه از زمان، عدم خروج افراد فعال از خانه ها و جلوگیری از اعتراض عملی آنها در خیابان ها است که علی الحساب با این خیمه شب بازی حاصل شده است! همچنین است جنس و طیف افرادی که کم و بیش با اعترافات عطریانفر خانه نشین می شوند، این گروه سن و سالی بیشتر دارند و سایقه آشنائی آنها با عطریان فر به اولین روزنامه های اصلاح طلب دو دهه قبل باز می گردد. این گروه که می توانند متفکرین، سیاست پردازان و تهییج کنندگان اعتراضات مدنی باشند و تاکنون از به دوش کشیدن این مسئولیت سر باز زده اند، اینک به تحلیل و تفسیر سخنان سراسر باطل معترفین اجباری منحرف شده و از اصل ماجرا که در پیش است غافل شده اند، سناریوئی که فقط یک سکانس آن این خیمه شب بازی مضحک است ولی پایانی بسیار دردناک و ناامید کننده تصویر شده است ...
بر خلاف تمام جو سازی ها و تلقین هائی که حکومت در مورد انقلاب مخملی و ارتباط با خارج در رسانه های خودی کرده، خود بهتر همه می دانند که این جنبش فاقد هر گونه پشتیبان نظریه پرداز و تئوریین واقعی است و به همین دلیل براحتی ابتکار عمل را از کف می دهد. تجربه چهل روزه این حرکت کاملا بیانگر این مطلب است که بجز در یکی دو مورد، در تمامی موارد حرکات این جنبش کاملا قابل پیش بینی و کنترل بوده است و همین امر موجب شده حکومتیان به نتیجه کنترل و هدایت حرکت مردمی بسمت دلخواه برسند. آنها اینک در حال آزمون هدایت حرکت ها بسمت دلخواه هستند و این رفتارها از این منظر قابل بررسی بیشتر هستند.
رادیکالیزه شدن شعارها و هدف قرار دادن پایه های حکومت در حالی که هنوز به سنگر اول حتی نزدیک هم نشده است - اگر چه می تواند عکس العمل طبیعی برخوردهای تند محسوب شود - می تواند زنگ خطری باشد برای محدود شدن جنبش میلیونی معترض به گروه برانداز، سناریوئی که در این سی سال بارها با شکست های فاجعه باری روبرو شده است. توقع اینکه رهبران اسمی این جنبش (موسوی، خاتمی و کروبی) در این شعارها با گروه معترض همراه باشند، در شرایطی که هر اقدام نسنجیده از طرف هر یک از آنها می تواند یه اضمحلال حرکت حق طلبی مردم بیانجامد به نظر توقعی بجا نمی آید. رها کردن این رهبران با توجه به اینکه آنها تنها شانس چانه زنی در حکومت برای رسیدن به حقوق اولیه معترضین هستند نیز به نظر مقرون به صوابی نیست.
در صورتی که این جنبش بنا به دلخواه حکومتیان روند رادیکالیزه شدن و ریزش هواداران میلیونی آن را با سرعت فعلی طی کند راهی بجز فنا برای آن نمی توان تصور کرد. دستگیری کلیه سران جبهه اصلاحات در روزهای اول اعتراضات مردمی اینک معنای اصلی خود را نشان می دهد؛ حضور آنها احتمال انحراف حرکت اعتراض اصلاحی را به سمت براندازی به سمت صفر متمایل می کرد و این موضوع به مراتب خطرناک تر از گروهی هستند که علیه حکومت شعار می دهند و رفتار آنها ضرورت اقدام قهر آمیز و سرکوب گرانه را دیکته می کند!
پیش از آن که دیر شود باید فکری کرد! پیش از آن که همه آن خون های ریخته شده به خاطراتمان بپیوندند باید چاره ای جست، تا خیلی دیر نشده...
ماجرای آغاز شده به احتمال زیاد تا روز دوشنبه ادامه خواهد داشت و از هم اکنون باید انتظار بدتر از این ها را نیز داشت. اینکه ماجرای اعترافات با ابطحی و عطریانفر آغاز می شود بی سبب نیست! خواستگاه و مسیر اصلی جریان اعتراض از درون کابل هائی می گذرد که متصل به کامپیوترهای شخصی افراد تحصیل کرده و آشنا با سیستم اطلاع رسانی جدید است، و محمد علی ابطحی - این روحانی اصلاح طلب و وبلاگ نویس آشنا برای همه وبلاگ نویس ها - می تواند بهترین گزینه برای ضربه زدن بر پیکره این گروه باشد. عکس العمل قابل تصور از طرف این گروه را نیز براحتی می توان پیش بینی کرد! دست بردن به سمت کامپیوتر و نوشتن دفاعیه یا هجویه و یا چیزهائی از این دست! به معنای دیگر، بخشی از گروه فعال معترضین را می توان در این شرایط خطیر در پشت کامپیوترهای خانگی خودشان به زندان کرد! هدف موقت در این برهه از زمان، عدم خروج افراد فعال از خانه ها و جلوگیری از اعتراض عملی آنها در خیابان ها است که علی الحساب با این خیمه شب بازی حاصل شده است! همچنین است جنس و طیف افرادی که کم و بیش با اعترافات عطریانفر خانه نشین می شوند، این گروه سن و سالی بیشتر دارند و سایقه آشنائی آنها با عطریان فر به اولین روزنامه های اصلاح طلب دو دهه قبل باز می گردد. این گروه که می توانند متفکرین، سیاست پردازان و تهییج کنندگان اعتراضات مدنی باشند و تاکنون از به دوش کشیدن این مسئولیت سر باز زده اند، اینک به تحلیل و تفسیر سخنان سراسر باطل معترفین اجباری منحرف شده و از اصل ماجرا که در پیش است غافل شده اند، سناریوئی که فقط یک سکانس آن این خیمه شب بازی مضحک است ولی پایانی بسیار دردناک و ناامید کننده تصویر شده است ...
بر خلاف تمام جو سازی ها و تلقین هائی که حکومت در مورد انقلاب مخملی و ارتباط با خارج در رسانه های خودی کرده، خود بهتر همه می دانند که این جنبش فاقد هر گونه پشتیبان نظریه پرداز و تئوریین واقعی است و به همین دلیل براحتی ابتکار عمل را از کف می دهد. تجربه چهل روزه این حرکت کاملا بیانگر این مطلب است که بجز در یکی دو مورد، در تمامی موارد حرکات این جنبش کاملا قابل پیش بینی و کنترل بوده است و همین امر موجب شده حکومتیان به نتیجه کنترل و هدایت حرکت مردمی بسمت دلخواه برسند. آنها اینک در حال آزمون هدایت حرکت ها بسمت دلخواه هستند و این رفتارها از این منظر قابل بررسی بیشتر هستند.
رادیکالیزه شدن شعارها و هدف قرار دادن پایه های حکومت در حالی که هنوز به سنگر اول حتی نزدیک هم نشده است - اگر چه می تواند عکس العمل طبیعی برخوردهای تند محسوب شود - می تواند زنگ خطری باشد برای محدود شدن جنبش میلیونی معترض به گروه برانداز، سناریوئی که در این سی سال بارها با شکست های فاجعه باری روبرو شده است. توقع اینکه رهبران اسمی این جنبش (موسوی، خاتمی و کروبی) در این شعارها با گروه معترض همراه باشند، در شرایطی که هر اقدام نسنجیده از طرف هر یک از آنها می تواند یه اضمحلال حرکت حق طلبی مردم بیانجامد به نظر توقعی بجا نمی آید. رها کردن این رهبران با توجه به اینکه آنها تنها شانس چانه زنی در حکومت برای رسیدن به حقوق اولیه معترضین هستند نیز به نظر مقرون به صوابی نیست.
در صورتی که این جنبش بنا به دلخواه حکومتیان روند رادیکالیزه شدن و ریزش هواداران میلیونی آن را با سرعت فعلی طی کند راهی بجز فنا برای آن نمی توان تصور کرد. دستگیری کلیه سران جبهه اصلاحات در روزهای اول اعتراضات مردمی اینک معنای اصلی خود را نشان می دهد؛ حضور آنها احتمال انحراف حرکت اعتراض اصلاحی را به سمت براندازی به سمت صفر متمایل می کرد و این موضوع به مراتب خطرناک تر از گروهی هستند که علیه حکومت شعار می دهند و رفتار آنها ضرورت اقدام قهر آمیز و سرکوب گرانه را دیکته می کند!
پیش از آن که دیر شود باید فکری کرد! پیش از آن که همه آن خون های ریخته شده به خاطراتمان بپیوندند باید چاره ای جست، تا خیلی دیر نشده...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر