!روز خطبه های سرنوشت
از شواهد و قرائن پیداست که نماز جمعه این هفته علاوه به تعیین کننده بودنش اختلاف فاحشی را از نظر کمیت و کیفیت افراد شرکت کننده با مراسم مشابه در دو دهه قبل خواهد داشت. از اطلاعات و مطالبی که از چپ و راست می رسد مشخص است که بسیاری از افراد می خواهند برای اولین بار به نماز جمعه ای بروند که امامت آن را - تا زمان حاضر - طبق اعلام دفتر ایشان، آقای هاشمی رفسنجانی بر عهده دارد و البته طبق اخبار رسیده میرحسین موسوی و محمد خاتمی هم تا کنون شرکت خود را اعلام کرده اند و احتمالا مهدی کروبی نیز یا اعلام کرده و من بی خبرم و یا بزودی اعلام خواهد کرد.
اینکه هاشمی رفسنجانی می خواهد در این خطبه های نماز جمعه بعد از تقریبا یک ماه سکوت و عدم حضور در صحنه ها و مراسم مختلف رسمی چه بگوید که به مذاق حضرت آیت الله خامنه ای - رهبر سابق - ناخوش نیاید و در عین حال حتی اندکی از خشم و هیجان مردمی که حقوقشان پایمال شده و توهینی آشکار را به هویت و شعورشان تحمل کرده اند بکاهد، معادله چند مجهولی است که اگر بدست هاشمی رفسنجانی حل نشود قطعا بدست هیچ احدی از آحاد سیاستمداران این مرز و بوم نیز حل نخواهد شد، و همین نکته تعداد مجهولان این معادله بخت برگشته و به همراه آن حساسیت این روز را بیشتر می کند.
باید پذیرفت که هاشمی رفسنجانی سال شصت و هشت که حجت الاسلام خامنه ای آن موقع را به مردم به عنوان مجتهد قبولاند و یک تنه کاری کرد که آراء خبرگان به تمامی برای انتخاب وی به جانشینی رهبری جلب شود، اگر توافقات پشت پرده به خوبی و خوشی پیش رفته باشد احتمالا می تواند از عهده چنین امر خطیری بر بیاید. او مسلما قصد دفاع از احمدی نژاد را در حالی که در پر بیننده ترین زمان تلویزیون او و خانواده اش را مفسد خطاب کرده نخواهد داشت و بعید است که بخواهد از انتخاباتی دفاع کند که آبرویش را ریخته و به نظر میلیون ها مردم شرکت کننده در آن با تقلبی آشکار و جابجائی محرز آراء، انتخاب مردم نادیده گرفته شده است. او احتمالا و منطقا در نقش حافظ و متعادل کننده قوا در نظام باید راهی بیابد تا نوک تیز خشم و نفرت مردم را که با تبریک سراسیمه و نابجای حضرت آیت الله به احمدی نژاد به عنوان سارق وقیح آراء مردم و دفاع احمقانه و تهدید مردم به "روشن کردن تکلیف در نماز جمعه بعدی" به اوج خود رسیده است، منحرف کند.
در مقابل به رسم سیاست و قاعدتا، در این معامله باید چیزی بستاند تا تعادل برقرار شود. ایده آل ترین ما به ازاء در شرایط موجود فقط می تواند بازپس گرفتن مقام ریاست جمهوری از چنگال های کثیف تیم کودتائی باشد. در این حالت تصور من این است که می شود آتش مشتعل این حرکت را - ولو بطور موقت - کمی آرام کرد تا در موقع خود به بقیه ماجرا پرداخته شود. انتخابات مجدد یا بررسی مدارک واقعی تقلب در انتخابات می تواند دوباره موسوی و مردم را تا حدودی به آرامش برساند. در آینده ای دورتر هم می شود به بهانه ای مثل بیماری و ناتوانی حضرت آیت الله را با احترام کنار گذاشت تا بیش از این توسط مردم لعن و نفرین نشود و بدین ترتیب نظام را با حداقل تلفات و هزینه به شکلی متعادل حفظ کرد.
انتخاب هاشمی رفسنجانی اما می تواند مسیر دیگری هم داشته باشد. حضور او در نماز جمعه و ایراد خطبه ها می تواند بصورتی کاملا خنثی و در مورد وضع هوا و گرد و غبار و محکوم نمودن قتل زن مصری در آلمان و امثالهم به پایان رسد که در این حالت جمعیتی که در این نماز جمعه آمده اند تا بعد از آن بروند بدنبال تظاهرات خود، بهانه مناسبی خواهند یافت که به لیست "مرگ بر" هایشان نام هاشمی را هم اضافه کنند و طومار زندگی سیاسی او را درهم بپیچند. در این حالت شکاف گشاد شده میان ملت - حکومت بسرعت بقدر دره ای عمیق دهان باز خواهد کرد و قطعا اعتراض های شبانه و تظاهرات روزانه به سمت حذف حکومت ولائی خواهد رفت که نتیجه آن جز حذف قهری غاصبان رای مردم و حامیان آنها با هزینه های جانی و مالی بیشتر نخواهد بود. این درس عبرتی است که انقلاب پنجاه و هفت به اهالی بصیرت داده است، و در این میان نصیب هاشمی رفسنجانی چیزی بجز خسران دنیا و آخرت نحواهد بود و نامش در کنار دیگر محذوف شده ها در تاریخ خیانت های ایران ثبت خواهد شد.
به گمان من نتیجه این دو راه و هر راه متصور دیگر نمی تواند چیزی بجز حذف احمدی نژاد را در بر داشته باشد که لاجرم با خود سکوت سنگین جناب آیت الله را هم خواهد آورد. در این بین فقط زمان رسیدن به این نتیجه و هزینه های متصور برای هر مسیر و صد البته قضاوت تاریخ متفاوت است، ولی قدر مسلم این است که این نماز جمعه حتی اگر انجام نشود نقطه تعیین کننده ای از تاریخ آینده را رقم خواهد زد. درست مثل روز تحلیفی که برای سارق رای مردم در نظر گرفته شده که به نظرم اگر سپاهیان تمام دنیا هم در منطقه گرد هم آیند باز هم روز امن و آرامی را کوتوله کودتاچی پشت سر نخواهد گذاشت. این را می توان از ناصیه فرد فرد جامعه به روشنی خواند!
همین الان اعلام شد که مراسم تحلیف احمدی نژاد سارق رای مردم بین یازدهم تا پانزدهم مرداد انجام خواهد شد. این روز در تاریخ جمهوری اسلامی بشکل کاملا استثنائی ثبت خواهد شد.
اینکه هاشمی رفسنجانی می خواهد در این خطبه های نماز جمعه بعد از تقریبا یک ماه سکوت و عدم حضور در صحنه ها و مراسم مختلف رسمی چه بگوید که به مذاق حضرت آیت الله خامنه ای - رهبر سابق - ناخوش نیاید و در عین حال حتی اندکی از خشم و هیجان مردمی که حقوقشان پایمال شده و توهینی آشکار را به هویت و شعورشان تحمل کرده اند بکاهد، معادله چند مجهولی است که اگر بدست هاشمی رفسنجانی حل نشود قطعا بدست هیچ احدی از آحاد سیاستمداران این مرز و بوم نیز حل نخواهد شد، و همین نکته تعداد مجهولان این معادله بخت برگشته و به همراه آن حساسیت این روز را بیشتر می کند.
باید پذیرفت که هاشمی رفسنجانی سال شصت و هشت که حجت الاسلام خامنه ای آن موقع را به مردم به عنوان مجتهد قبولاند و یک تنه کاری کرد که آراء خبرگان به تمامی برای انتخاب وی به جانشینی رهبری جلب شود، اگر توافقات پشت پرده به خوبی و خوشی پیش رفته باشد احتمالا می تواند از عهده چنین امر خطیری بر بیاید. او مسلما قصد دفاع از احمدی نژاد را در حالی که در پر بیننده ترین زمان تلویزیون او و خانواده اش را مفسد خطاب کرده نخواهد داشت و بعید است که بخواهد از انتخاباتی دفاع کند که آبرویش را ریخته و به نظر میلیون ها مردم شرکت کننده در آن با تقلبی آشکار و جابجائی محرز آراء، انتخاب مردم نادیده گرفته شده است. او احتمالا و منطقا در نقش حافظ و متعادل کننده قوا در نظام باید راهی بیابد تا نوک تیز خشم و نفرت مردم را که با تبریک سراسیمه و نابجای حضرت آیت الله به احمدی نژاد به عنوان سارق وقیح آراء مردم و دفاع احمقانه و تهدید مردم به "روشن کردن تکلیف در نماز جمعه بعدی" به اوج خود رسیده است، منحرف کند.
در مقابل به رسم سیاست و قاعدتا، در این معامله باید چیزی بستاند تا تعادل برقرار شود. ایده آل ترین ما به ازاء در شرایط موجود فقط می تواند بازپس گرفتن مقام ریاست جمهوری از چنگال های کثیف تیم کودتائی باشد. در این حالت تصور من این است که می شود آتش مشتعل این حرکت را - ولو بطور موقت - کمی آرام کرد تا در موقع خود به بقیه ماجرا پرداخته شود. انتخابات مجدد یا بررسی مدارک واقعی تقلب در انتخابات می تواند دوباره موسوی و مردم را تا حدودی به آرامش برساند. در آینده ای دورتر هم می شود به بهانه ای مثل بیماری و ناتوانی حضرت آیت الله را با احترام کنار گذاشت تا بیش از این توسط مردم لعن و نفرین نشود و بدین ترتیب نظام را با حداقل تلفات و هزینه به شکلی متعادل حفظ کرد.
انتخاب هاشمی رفسنجانی اما می تواند مسیر دیگری هم داشته باشد. حضور او در نماز جمعه و ایراد خطبه ها می تواند بصورتی کاملا خنثی و در مورد وضع هوا و گرد و غبار و محکوم نمودن قتل زن مصری در آلمان و امثالهم به پایان رسد که در این حالت جمعیتی که در این نماز جمعه آمده اند تا بعد از آن بروند بدنبال تظاهرات خود، بهانه مناسبی خواهند یافت که به لیست "مرگ بر" هایشان نام هاشمی را هم اضافه کنند و طومار زندگی سیاسی او را درهم بپیچند. در این حالت شکاف گشاد شده میان ملت - حکومت بسرعت بقدر دره ای عمیق دهان باز خواهد کرد و قطعا اعتراض های شبانه و تظاهرات روزانه به سمت حذف حکومت ولائی خواهد رفت که نتیجه آن جز حذف قهری غاصبان رای مردم و حامیان آنها با هزینه های جانی و مالی بیشتر نخواهد بود. این درس عبرتی است که انقلاب پنجاه و هفت به اهالی بصیرت داده است، و در این میان نصیب هاشمی رفسنجانی چیزی بجز خسران دنیا و آخرت نحواهد بود و نامش در کنار دیگر محذوف شده ها در تاریخ خیانت های ایران ثبت خواهد شد.
به گمان من نتیجه این دو راه و هر راه متصور دیگر نمی تواند چیزی بجز حذف احمدی نژاد را در بر داشته باشد که لاجرم با خود سکوت سنگین جناب آیت الله را هم خواهد آورد. در این بین فقط زمان رسیدن به این نتیجه و هزینه های متصور برای هر مسیر و صد البته قضاوت تاریخ متفاوت است، ولی قدر مسلم این است که این نماز جمعه حتی اگر انجام نشود نقطه تعیین کننده ای از تاریخ آینده را رقم خواهد زد. درست مثل روز تحلیفی که برای سارق رای مردم در نظر گرفته شده که به نظرم اگر سپاهیان تمام دنیا هم در منطقه گرد هم آیند باز هم روز امن و آرامی را کوتوله کودتاچی پشت سر نخواهد گذاشت. این را می توان از ناصیه فرد فرد جامعه به روشنی خواند!
همین الان اعلام شد که مراسم تحلیف احمدی نژاد سارق رای مردم بین یازدهم تا پانزدهم مرداد انجام خواهد شد. این روز در تاریخ جمهوری اسلامی بشکل کاملا استثنائی ثبت خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر