۶ دی ۱۳۸۳

باور باید کرد ...

این بار باور باید کرد شکست را! بی تعارف هر چه کردم کارهایم را سر و سامانی بدهم و به این وبلاگ هم برسم نشد که نشد. آن صفر نوشتار در آن طرف به اندازه کافی وقت می برد که به این یکی نرسم حتی اگر مطالب را آماده کرده باشم. خب، این هم خودش گوشه ای از سرنوشت این انسان های سنتی و مدرن است. من البته تلاشم را برای ادامه بحث از جانبی دیگر باز خواهم کرد و سعی می کنم این بار بیشتر با ذائقه خوانندگان جور باشد - به نظر می رسد این دست از مطالب خواننگان پرشمار در این دنیا ندارد -. خوشحال می شوم کمک دوستان راه را بهتر برای من روشن کند تا ببینیم چگونه شروع کنیم و چه مبحثی را به بحث بگذاریم. موافقید؟ من منتظر می مانم.

هیچ نظری موجود نیست: