فقط ده روز ديگر
در حالي كه ديروز توسط همسر اكبر گنجي اعلام شد كه يازده روز تا آزادي گنجي باقي مانده است ولي سخنگوي سازمان قضائي همچنان بر اظهاراتي پافشاري مي كند كه براي قضاوت در مورد صحت و سقم آن راه درازي در پيش رو نيست و باز اين در حالي است كه معصومه ي شفيعي درخواست رعايت حقوق انساني همسرش را فرياد مي زند.
با گشت و گذار كوچكي در وبلاگ هاي آشنا دريافتم كه گويا هنوز هم دوستان وبلاگ نويس و به ظاهر فعال سياسي اين ماجرا را چندان جدي تلقي نكرده اند. سوال من از همه ي دوستان و خوانندگان و دست اندر كاران وبلاگستان اين است كه آيا واقعا گنجي - همان كه چند سال پيش کتاب هايش در همان روز انتشار ناياب مي شد و همه ي چشم ها در روزنامه ها و نشريات نسبتا آزاد آن زمان به دنبال نام و نوشته اي از او بود تا نور ديگري به تاريكخانه ي اشباح بياندازد، همو كه رد پاي قتل هاي زنجيره اي را تا دم دروازه ي زندان تعقيب كرد و مانيفست جمهوري خواهي او هنوز هم اولين سند تدوين شده در راه و روش هاي رسيدن به دموكراسي در ايران است، و باز يادآور مي شوم او از جمله اولين افرادي بود كه نافرماني مدني را به عنوان راهكاري براي مبارزه ي دموكراتيك اعلام كرد - ارزش آن را ندارد كه سهمي كوچك از لحظه هاي فراواني را كه در اين شهر مقلوب مي گذرانيم به آن صرف كنيم؟
نمي دانم شايد واقعا برخلاف آنچه معروف شده است، وبلاگستان ديگر جاي آزاد انديشان و انديشمندان و فرهيختگان نباشد. شايد قباي محافظه كاري و ملاحظه كاري مطابق تعاريف سياسي جاري، چندان هم بر تن بسياري از مدعيان دموكراسي و آزادي بي قواره نباشد! آيا واقعا موضوع زندانيان سياسي و سمبل آشناي جهاني آن - گنجي - از موضوعاتي از قماش اندر فوايد بكارت و قباحت تقويم جنسي و مشکلات و معضلات همجنس بازان و چهارشنبه سوري و حتي ورود زنان به استاديوم ها و هشتم مارس كمتر است كه هر چند گاه يكبار مثل وبا در وبلاگستان مي پيچند و مغزها و نگاه ها را به خود معطوف مي كنند ولي كمتر نويسنده اي به خود زحمت - تو بخوان جرات - نوشتن متني و مقاله اي را مي دهد؟ شگفتا از اقدام ها و ادعاهاي ما! شگفتا! با اين تفاسير آيا عجيب نيست كه در اين ملك ملت انتظار فرجي را داريم؟
به هر حال مطابق تقويم فعلي تاريخ جمعه 26 اسفند بايد روز آزادي گنجي باشد و اين ده روز فرصتي است تا بار ديگر از جامعه مدعي آزادي خواهي سنجشي شود كه آيا واقعا حاضرند حداقل هزينه ها را براي اهدافشان بپردازند يا نه. باور كنيد اگر اين روز را به نام زندانيان سياسي بناميم راهي خلاف نپيموده ايم و هر سال در همان روز مي تواند يادبودي باشد براي ارج گزاردن بر زندانياني كه از داشته هاي خود آگاهانه هزينه كرده اند.
با گشت و گذار كوچكي در وبلاگ هاي آشنا دريافتم كه گويا هنوز هم دوستان وبلاگ نويس و به ظاهر فعال سياسي اين ماجرا را چندان جدي تلقي نكرده اند. سوال من از همه ي دوستان و خوانندگان و دست اندر كاران وبلاگستان اين است كه آيا واقعا گنجي - همان كه چند سال پيش کتاب هايش در همان روز انتشار ناياب مي شد و همه ي چشم ها در روزنامه ها و نشريات نسبتا آزاد آن زمان به دنبال نام و نوشته اي از او بود تا نور ديگري به تاريكخانه ي اشباح بياندازد، همو كه رد پاي قتل هاي زنجيره اي را تا دم دروازه ي زندان تعقيب كرد و مانيفست جمهوري خواهي او هنوز هم اولين سند تدوين شده در راه و روش هاي رسيدن به دموكراسي در ايران است، و باز يادآور مي شوم او از جمله اولين افرادي بود كه نافرماني مدني را به عنوان راهكاري براي مبارزه ي دموكراتيك اعلام كرد - ارزش آن را ندارد كه سهمي كوچك از لحظه هاي فراواني را كه در اين شهر مقلوب مي گذرانيم به آن صرف كنيم؟
نمي دانم شايد واقعا برخلاف آنچه معروف شده است، وبلاگستان ديگر جاي آزاد انديشان و انديشمندان و فرهيختگان نباشد. شايد قباي محافظه كاري و ملاحظه كاري مطابق تعاريف سياسي جاري، چندان هم بر تن بسياري از مدعيان دموكراسي و آزادي بي قواره نباشد! آيا واقعا موضوع زندانيان سياسي و سمبل آشناي جهاني آن - گنجي - از موضوعاتي از قماش اندر فوايد بكارت و قباحت تقويم جنسي و مشکلات و معضلات همجنس بازان و چهارشنبه سوري و حتي ورود زنان به استاديوم ها و هشتم مارس كمتر است كه هر چند گاه يكبار مثل وبا در وبلاگستان مي پيچند و مغزها و نگاه ها را به خود معطوف مي كنند ولي كمتر نويسنده اي به خود زحمت - تو بخوان جرات - نوشتن متني و مقاله اي را مي دهد؟ شگفتا از اقدام ها و ادعاهاي ما! شگفتا! با اين تفاسير آيا عجيب نيست كه در اين ملك ملت انتظار فرجي را داريم؟
به هر حال مطابق تقويم فعلي تاريخ جمعه 26 اسفند بايد روز آزادي گنجي باشد و اين ده روز فرصتي است تا بار ديگر از جامعه مدعي آزادي خواهي سنجشي شود كه آيا واقعا حاضرند حداقل هزينه ها را براي اهدافشان بپردازند يا نه. باور كنيد اگر اين روز را به نام زندانيان سياسي بناميم راهي خلاف نپيموده ايم و هر سال در همان روز مي تواند يادبودي باشد براي ارج گزاردن بر زندانياني كه از داشته هاي خود آگاهانه هزينه كرده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر