مردم هزینه های تحریم را لمس می کنند/گفتگو با محمد حسین عادلی
منبع: ادوار نيوز
تحریم سیاسی یک کشور به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی در افزایش ریسکپذیری فضای اقتصاد شناخته میشود با توجه به اینکه چهارمین قطعنامه شورای امنیت در مورد ایران نیز منتشر شده است شما آثار کلان افزایش ریسکپذیری ناشی از بروز تحریم را در بدنه اقتصاد ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
آثار کلان تحریم در اقتصاد یک کشور از دو جهت قابل بررسی است، اول اینکه یک اقتصاد برای رشد و توسعه نیازمند به دست آوردن عوامل تولید از منابع مختلف است و این عوامل تولید در یک فرآیند اقتصادی میتواند برآیندی مناسب در جهت رشد اقتصاد را داشته باشد یعنی اقتصاد در هر صورت نیازمند به منابع سرمایهای، تکنولوژی روز، مواد اولیه، مدیریت و سازماندهی مناسب و نیروی انسانی ماهر است که در قالب عوامل تولید بتواند به روشهای مناسب درهم ترکیب شوند تا یک فعالیت اقتصادی در بخشهای مختلف مانند صنعت، کشاورزی و خدمات حاصل گردد، اما مساله مهم اینجاست که امروزه در دنیا هیچ کشوری فقط به منابع داخلی خود به عنوان عوامل تولید تکیه نمیکند بلکه حساب ویژهای روی منابع بینالمللی به منظور افزایش قدرت تولید باز کرده و سعی میکند تا چند برابر منابع داخلی خود از منابع خارجی استفاده کند در این صورت اولین اثر کلان تحریم به نظر من کاهش منابع بینالمللی و غیرداخلی است یعنی عوامل تولید خارج از مرزها وارد اقتصاد داخلی یک کشور نمیشود. در نتیجه اقتصاد نمیتواند با اتکای محض به منابع داخلی در مسیر شتابان رشد و توسعه قرار گیرد. از طرف دیگر باید گفت یک اقتصاد سالم و مولد بدون حضور در بازارهای بینالمللی و افزایش قدرت رقابتپذیری معنا ندارد و اگر اقتصاد یک کشور سهمی از بازارهای جهانی نداشته باشد به تدریج دچار رکود میشود و با فاصله گرفتن از فضای رقابتی، کارآیی خود را نیز از دست خواهد داد ضمن اینکه گرفتن سهم از بازارهای بینالمللی نیازمند وجود شرایط عادی در فضای سیاسی یک کشور است پس اگر کشوری در حالت تحریم قرار بگیرد نمیتواند سهم مناسبی از با زارهای بینالمللی داشته باشد و رقابتپذیری خود را نیز از دست میدهد پس بهطور کلی باید گفت تحریم در یک نگاه کلان از یک سو منابع عرضه عوامل تولید را در اقتصاد ایران کاهش خواهد داد و از سوی دیگر نیز با کاهش سهم اقتصاد ایران از بازارهای جهانی فاصله ما را با سایر کشورهای همسایه به تدریج افزایش میدهد که تجلی این دو اثر در کاهش رشد اقتصادی کشور به طور قطع نمایان میشودیعنی می توان کاهش رشد اقتصادی را اصلی ترین تاثیر کلان تحریم دانست .
همانطور که میدانید در طول یک سالونیم گذشته چند بانک معتبر و بزرگ اروپایی رابطه مالی خود را با کشور ایران قطع کردند و اخیرا حتی بانکهای کشور چین و امارات نیز رابطه مناسبی با بانکهای ایرانی برقرار نمیکنند با توجه به حجم مبادلات بینالمللی اقتصاد ایران به نظر شما این تحریمهای بانکی چه تاثیری روی فرایند تامین منابع مالی خارجی و کیفیت مبادلات بازرگانان ایرانی خواهد داشت؟
اقتصاد ایران از آنجایی که دارای معادلات بینالمللی بسیار گستردهای است. مسلما تحت تاثیر عوارض تحریمهای بانکی قرار میگیرد و اینکه گفته میشود با توجه به سهم اندک ایران در تجارت بینالمللی، تحریمهای بانکی گزندی برای اقتصاد ایران محسوب نمیشوند به نظر من استدلال دقیقی نیست. زیرا تجارت بینالمللی یک کشور باید به نسبت تولید ناخالص داخلی اقتصاد سنجیده شود، در سالهای گذشته نسبت تجارت بینالمللی ایران به GDP بسیار بالا بوده است. زیرا حجم کل تجارت بینالمللی اقتصاد ایران که رقمی حدود 150-140 میلیار دلار است اگر نسبت به تولید ناخالص داخلی که رقمی بالغ بر 280-270 میلیارد دلار است در نظر گرفته شود میبینید که نسبت تجارت خارجی ایران بالای 50 درصد است و جزو کشورهای سطح بالا از نظر این نسبت قرار دارد یعنی میتوان گفت اقتصاد ما تقریبا بینالمللی است و معاملات بینالمللی فراوانی دارد البته هر چند از یک طرف قسمت اعظم این معاملات مربوط به فروش نفت و از طرف دیگر مربوط به خرید سایر کالاها است اما این حجم از معاملات نیز در صورت افزایش دامنه تحریمها میتواند مشکلات بسیاری را برای اقتصاد ایران به وجود آورد. نکته مهم اینجاست که بالندگی اقتصاد یک کشور مسلما از طریق مراودات گسترده با موسسات مالی بینالمللی فراهم خواهد شد و تحریم این موسسات امکانات در اختیار اقتصاد کشوراعم از بخش خصوصی و دولتی را کاهش خواهد داد یعنی اگر قبلا مثلا با 200 بانک معتبر کار میکردیم الان باید 100 بانک غیرمعتبر همکاری داشته باشیم. ضمنا هزینه معاملات نیز افزایش خواهد یافت یعنی ممکن است معاملات انجام شود اما هزینه آن به مراتب بیشتر از گذشته خواهد بود یعنی علاوه بر اینکه امکانات و خدمات مناسب برای بخشهای مختلف اقتصاد ایران فراهم نمیشود بلکه باید هزینههای بالایی را نیز تحمل کند در این صورت اقتصاد کشور با حداقل امکانات و حداکثر هزینه باید به حیات خود ادامه دهد .
اخیرا خزانهداری آمریکا نیز صحبتهایی مبنی بر تحریم بانک مرکزی ایران کرده است به نظر شما بانک مرکزی با توجه به مناسبات بینالمللی در مجامع بانکی دنیا میتواند مورد تحریم قرار گیرد و در این صورت چه تبعاتی برای سیستم بانکی کشور خواهد داشت ؟
بانک مرکزی نمیتواند مورد تحریم خاصی قرار گیرد مگر اینکه دولت یک کشور در حالت تحریم بینالمللی قرار داشته باشد به نظر من کشور آمریکا بیشتر به دنبال یک تحریم یکجانبه است نه تحریم بینالمللی زیرا کشورهایی که تاکنون مورد تحریم بینالمللی توسط شورای امنیت قرار گرفتند فقط آفریقای جنوبی و عراق بوده است و من تصور نمیکنم که بانک مرکزی ایران مورد تحریم بینالمللی قرار گیرد زیرا دولت ایران هنوز وارد این مرحله از تحریم نشده است البته احتمال دارد کشور آمریکا به دلیل نوع رابطهای که با ایران دارد از نظر مسائل هستهای و سایر مسائل از طریق خزانهداری خود بانک مرکزی ایران را تحریم کند ولی این تحریم فقط به منزله مسدود کردن داراییهای ایران در آمریکا است و از آنجایی که کشور ایران نیز دارایی آنچنانی در آمریکا ندارد این اقدام خزانهداری آمریکا بیشتر یک اقدام سمبلیکبه حساب می آید اما دارای آثار روانی بسیار منفی در بقیه کشورهایی است که قصد مبادله با اقتصاد ایران را دارند.
به نظر شما در این شرایط بستر مناسبی برای حضور بانکهای خارجی در کشور ایران که چندی پیش توسط بانک مرکزی اعلام شده بود وجود دارد؟
به نظر من بانکهای خارجی که تمایل به حضور در اقتصاد ایران را اعلام کردند فضای حاکم بر ایران را موقتی ارزیابی کردند یعنی ممکن است از اقبال مناسب مسوولان بانک مرکزی و سایر شرایط عمومی استفاده کنند و باب مذاکره و گرفتن مجوز را باز کنند ولی مطمئنا اقدام عملی برای انجام هرگونه فعالیت بانکی در ایران را به زمانی موکول خواهند کرد که شرایط بینا لمللی کشور ایران محرز و مشخص گردد و به نظر من این مساله در حد گرفتن مجوز باقی خواهد ماند و فعلا نمیتوان انتظار حضور فیزیکی شعب بانکهای خارجی در ایران را داشته باشیم.
همانطور که اشاره کردید سهم بالایی از تجارت بینالمللی اقتصاد ایران از محل فروش نفت است و این صنعت کلیدیترین صنعت در اقتصاد ایران به حساب میآید. با توجه به اینکه طبق سند چشمانداز ما نیازمند تشدید سرمایهگذاری در بخش بالادستی این صنعت هستیم و از طرفی در دو سال گذشته نیز با کاهش شدید سرمایهگذاری خارجی در میادین نفت و گاز روبهرو بودیم. تشدید تحریمهای بینالمللی علیه ایران چه تاثیری بر صنعت نفت کشور خواهد داشت و برآیند آن روی روند توسعه اقتصادی چگونه خواهد بود؟
کشور ایران با توجه به اینکه نزدیک به 10 درصد ذخایر نفت و گاز دنیا را دارد نیازمند 220 میلیارد دلار سرمایهگذاری در بخش بالادستی صنعت نفت است که در اهداف چشمانداز دیده شده است این در حالی است که ایران سالیانه حدود 280 تا 300 هزار بشکه افت تولید دارد و برای جبران این افت باید سرمایهگذاری کند از طرفی بسیاری از چاههای نفت کشور بیش از نصف عمر خود را گذراندهاند و چاههای پیری هستند که نیاز به بازسازی مجدد دارند. برای این بازسازی و افزایش در بازدهی تولید در صنعت نفت کشور که مهمترین موتور درآمدی کشور به حساب میآید باید هر چه سریعتر منابع لازم برای سرمایهگذاری فراهم شود بعضی از این منابع در داخل کشور تامین میشود و بعضی دیگر منابع خارجی خواهد بود البته ما به طرفهای خارجی نه فقط برای تامین منابع مالی بلکه برای بهکارگیری تکنولوژی و سازماندهی پروژهها نیز نیازمندیم یعنی فرآیند استخراج و اکتشاف نفت علاوه بر منابع مالی محتاج یک سازماندهی قوی و نیروی انسانی ماهر است که باید با هم وجود داشته باشد و این شرایط نیز تنها با حضور شرکتهای خارجی در ایران مقدور خواهد بود. اما همانطور که اشاره کردید به دلیل تشدید تحریم ها مشارکت شرکت های خارجی در میادین نفتی ایران کاهش پیدا کرده و البته گرانتر نیز شده است و ادامه این وضعیت مسلما صنعت نفت ما را عقب خواهند انداخت یعنی مسلما به هدف چشمانداز در زمینه صنعت نفت و گاز نخواهیم رسید البته من پیشبینی یک اتفاق بسیار بد برای صنعت نفت را نمیکنم چون نفت مورد نیاز تمام کشورهای جهان است اما به نظر می رسد با شرایطی روبهرو هستیم که به ظرفیت تولید پنج میلیون بشکه نخواهیم رسید، ضمن اینکه سرمایهگذاریها با تاخیر زمانی بسیار زیاد صورت میگیرد که توام با افزایش هزینه است، یعنی برخی از این پروژهها اگر دو سال قبل با شش میلیارد دلار انجام میشد الان با 12 میلیارد دلار هم امکانپذیر نخواهد بود بنابراین آسیبپذیری این صنعت در صورت افزایش دامنه تحریم ها بسیار بالا خواهد بود و کشور باید تدابیر ویژهای در فرآیند مدیریت بحران در این مورد اتخاذ کند البته هر چند بر اثر فشارهای تحریم حرکت این صنعت به طور کامل متوقف نخواهد شد ولی مسلما به یک روند بسیاربسیار کند تبدیل میشود.
باتوجه به مجموع شرایط اقتصادی کشور در شرایط تحریم به نظر شما اقتصاد ایران سال آینده در چه وضعیتی قرار خواهد گرفت و مردم تا چه میزان اثرات نامطلوب اقتصادی تحریم را در زندگی روزمره خود احساس خواهند کرد؟
من فکر میکنم تحریم بهطور کامل با ایجاد یک فضای با ریسک بالا، تمایل برای سرمایهگذاری و میزان عرضه در اقتصاد را کاهش داده است و در تورم حاصل از این شرایط نیز در خلال ماههای گذشته عملا وارد زندگی مردم شده به طوریکه در این مدت تمامی سطوح جامعه در همه دهکهای درآمدی افزایش سطح عمومی قیمتها را احساس کردند و پیشبینی میکنم در ماههای اولیه سال 87 نیز اگر این شرایط نامطلوب با شدت بیشتری تداوم پیدا نکند با همین شدت ادامه خواهد یافت .اما اینکه در بلندمدت بخواهیم شرایط اقتصادی ناشی از تحریم را پیشبینی کنیم باید معادلات فضای سیاسی و بینالمللی در آینده را در نظر بگیریم ولی مشخص است که استراتژی دولت ایران در زمینه مساله هستهای ثبات رفتار و عقیده است در نتیجه تمامی فشارهای بینالمللی از سوی کشورها به ایران با هدف تغییر رفتار مسلما محقق نخواهد شد و رفتار ایران نیز تغییر نخواهد کرد بنابراین این چالشها ادامه خواهد داشت مگر اینکه براساس مصلحتهای نظام و از طریق مکانیسمهای داخلی تمهیداتی اندیشیده شود که بار فشارهای خارجی را کاهش دهد.در غیر این صورت باید منتظر عواقب افزایش تحریم ها در اقتصاد در بلندمدت نیز باشیم
باتوجه به اینکه دیپلماسی فعال و پویا اثر مستقیم بر ارتقای شرایط اقتصادی و افزایش ثروت عمومی جامعه دارد به نظر شما استراتژی سیاسی مناسب برای اینکه در شرایط تحریم تصمیمگیریها حداقل زیان را به فضای اقتصادی و کسب و کار جامعه وارد نماید چیست؟
ببینید باید سیاستهایی اتخاذ شود که در ابتدا به جای یکجانبهگرایی و یکسوگرایی تکثرگرا و همهجانبهگرا بوده و همه اقشار جامعه را دربر گیرد زیرا با همهجانبهگرایی میتوانیم راهحلهای معتبری برای شرایط تحریم انتخاب کنیم اما نکته مهم دیگر این است که اساسا باید نگاه به سیاستها نگاه هزینه – فایده در چارچوب مصلحتهای نظام باشد یعنی در اتخاذ هر سیاستی باید هزینهها و منافع را بررسی و با یکدیگر سنجید چون که هدف اصلی هر دولتی در درجه اول حفظ و ارتقای سطح بهزیستی، رفاه و کیفیت زندگی مردم آن جامعه است و اگر سیاستی به این هدف متعالی ضربه بزند باید حتما مورد تجدیدنظر قرار گیرد.اگربا این رویکرد به تصمیمگیریها نگاه کنیم فضای اقتصاد با کاهش ریسک و افزایش تحرک اقتصادی روبرو میشود و در این صورت دیپلماسی یک کشور می تواند فضای مناسبی را برای رشد اقتصادی به وجود آورد اما اگر دیپلماسی ما بدون در نظر گرفتن هزینه – فایده بوده و حاوی سخنان خشن و درشت باشد در نتیجه باید شاهد افزایش ریسک اقتصادی کشور و کاهش سرمایهگذاری باشیم که مسلما در کیفیت زندگی مردم نیز تاثیرات منفی خواهد گذاشت و حتما باید مورد تجدیدنظر قرار گیرد.
باتوجه به در نظر گرفتن نسبت هزینه- فایده به نظر شما در بحث تحریم منافع به دست آمده نسبت به هزینهها برتری داشته است؟
این یک سوالی اساسی است که مسوولان نظام باید پاسخگوی آن باشند که منافع به دست آمده در کوتاهمدت و بلندمدت چقدر بوده است و هزینهها نیز در چه سطحی بروز کرده و آن وقت مقایسه بین هزینه و منافع انجام گیرد. به نظر من در این مرحله هزینههای تحریم همانطور که گفتم به شکل افزایش سطح عمومی قیمتها و تورم در زندگی روزمره مردم وارد شده است و لذا مردم باید بتوانند فواید و منفعتهای ناشی از مقاومت در برابر فشارهای بینالمللی را نیز در زندگی روزمره خود احساس کنند تا ارزیابی مناسبی از شرایط داشته باشند . اما متاسفانه این منفعتهای احتمالی مانند هزینهها عملی ملموس نیست.
به عنوان آخرین سوال به نظر شما راههای عبور از تحریم چیست؟
در حال حاضر نیز ما در حال دور زدن تحریمها هستیم و البته مشخص است که در نهایت نیز اقتصاد ایران از حرکت باز نمیایستد و خفه نمیشود هر چند با سرعت بسیار کمتری باید مسیر توسعه را طی کند اما مساله اساسی دور زدن تحریم نیست بلکه باید شرایط بحرانی را به نوعی مدیریت کنیم تا شرایط به شکل عادی برگردد آنگاه در یک محیط رقابتی و پویا و با افزایش بالندگی اقتصاد میتوان سطح رضایتهای عمومی جامعه را نیز گسترش داد و این به معنای تحمیل عقاید دیگران بر ما نیست بلکه باید در شرایطی قرار بگیریم که هم استقلال خود را حفظ کنیم و هم ضمن ایجاد یک منش دیپلماسی نرم به جای دیپلماسی سخت و خشن بستر مناسبی را برای تحقق این هدف به وجود آوریم .
منبع:شهروند امروز
--
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر