مذاکره با شیطان بزرگ و نظریه نسبیت در امنیت ملی
هنگامی که سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور کشور اسلامی ایران برای اولین بار در سازمان ملل پس از ایراد سخنرانی و طرح ایده ی بدیع گفتگوی تمدن ها مجال مناسبی برای باز کردن باب مذاکره با آمریکا از موضع قدرت داشت، شاید نمی توانست تصور روزی چون امروز را در ذهن خود داشته باشد که مجوز تلویحی این عمل در ضعیف ترین موضع و در حالی که کمتر از یک گام تا "مات" شدن در جامعه ی جهانی مانده است صادر شود. او آن زمان از ترس تهدیدهای ریز و درشت محافظه کاران؛ در حالی که همتای آمریکائی خود را در انتظار مشاهده می کرد؛ حتی تصور این موضوع را هم به ذهن خود راه نداد و از کنار او گذشت. اینک پس از گذشت سال ها تقریبا ثابت شده است که در احتیاط خود چندان هم به بیراهه نرفته است چرا که انتشار چندین باره ی تصویر او در کنار زنی زیبا روی در حالی که گیلاسی نوشیدنی در مقابل شان قرار دارد در نماز جمعه ها و تولید هر نه روز یک بحران از جمله فاجعه ی کوی دانشگاه و مضروب کردن وزرای وقت و پرونده سازی های بی امان برای مسئولین ریز و درشت کشور رمق و مجالی برای افزودن خودآگاه دردسر و مشکلات جدی برای امنیت کشور نمی گذاشت. او حتی در مقابل این هتک حرمت ها و اتهامات ریز و درشت مجال دفاع از خود را نیز نیافت.
امروز اما جانشین حسن روحانی در مقام سخنگوی شورای امنیت ملی با خیالی آسوده در تریبون های مختلف شیطان بزرگ را به مذاکره فرا می خواند و هیچیک از مدعیان پیشین قباحت مذاکره، از موتلفه و کهنه نظامیان تازه آبادگر شده گرفته تا جماعت حزب الله موتور سوار و همیشه آماده به دفاع از صیانت اسلام به قیمت حتی تهدید امنیت ملی و تمامیت ارضی، توان و نیت ابراز وجود ندارند. اینجاست که باید باور کرد نظریه ی نسبیت می تواند در تمام شئونات زندگی فردی و جمعی مصداق عینی داشته باشد، حتی در پیشقدم شدن به حضور در میز مذاکره با شیطان بزرگ آن هم در بدترین شرایط! ولی حتی در نسبیت هم شرطی اساسی و مطلق همواره باید مد نظر قرار گرفته و رعایت شود؛ هر کاری منحصرا باید توسط خودی ها صورت گیرد و بس! آن هم به هر بهائی که البته از جیب ملت صرف شود!
پ.ن. نمیدانم چرا ناگهان به یاد سخنان نغز سیاستمدار هوشیار جناب آقای لاریجانی در مورد انرژی هسته ای و آب نبات و شکلات افتادم؟! راستی این موضوع چه ارتباطی به شرایط کنونی پرونده ی هسته ای ما دارد؟؟؟
امروز اما جانشین حسن روحانی در مقام سخنگوی شورای امنیت ملی با خیالی آسوده در تریبون های مختلف شیطان بزرگ را به مذاکره فرا می خواند و هیچیک از مدعیان پیشین قباحت مذاکره، از موتلفه و کهنه نظامیان تازه آبادگر شده گرفته تا جماعت حزب الله موتور سوار و همیشه آماده به دفاع از صیانت اسلام به قیمت حتی تهدید امنیت ملی و تمامیت ارضی، توان و نیت ابراز وجود ندارند. اینجاست که باید باور کرد نظریه ی نسبیت می تواند در تمام شئونات زندگی فردی و جمعی مصداق عینی داشته باشد، حتی در پیشقدم شدن به حضور در میز مذاکره با شیطان بزرگ آن هم در بدترین شرایط! ولی حتی در نسبیت هم شرطی اساسی و مطلق همواره باید مد نظر قرار گرفته و رعایت شود؛ هر کاری منحصرا باید توسط خودی ها صورت گیرد و بس! آن هم به هر بهائی که البته از جیب ملت صرف شود!
پ.ن. نمیدانم چرا ناگهان به یاد سخنان نغز سیاستمدار هوشیار جناب آقای لاریجانی در مورد انرژی هسته ای و آب نبات و شکلات افتادم؟! راستی این موضوع چه ارتباطی به شرایط کنونی پرونده ی هسته ای ما دارد؟؟؟