حکم تاريکخانه اي باقي
منبع: روزآنلاين
اکبر گنجي
درگذشته وقتي فردي بازداشت مي گرديد، سر و صداي زيادي به پا مي خواست، مستندات قانوني بازداشت موقت ارائه مي شد. در حين بازداشت، اعتراضات ادامه مي يافت. سپس در مرحله محاکمه اعتراض مي شد که محاکمه بايد علني و با حضور هيأت منصفه برگزار شود. اگر محاکمه علني صورت مي گرفت، جامعه تا حدودي در جريان دفاعيات متهم قرار مي گرفت و در مي يافت که فرد بي گناهي را به دلايل سياسي محاکمه مي کنند. زمامداران رژيم، در چند سال گذشته، با اتخاذ روشي تازه، اعتراضات پيشين را منتفي کرده اند. متهم را به دادگاه جهت بازپرسي فرا مي خوانند. خير خواهان فرمان مي دهند که خبري در اين خصوص منتشر نکنيد و سر و صدا به راه نيندازيد، مسأله در همين مرحله حل مي شود. در ادامه، متهم در دادگاه غير علني محاکمه مي شود. باز هم دوستان و خيرخواهان تأکيد مي کنند که مسأله ي مهمي نيست، در دادگاه شرکت کنيد، سر و صدا راه نيندازيد، با چراغ خاموش حرکت کنيد، مسأله حل خواهد شد. سپس دادگاه با حکمي غير عادلانه متهم بي گناه را محکوم مي کند. باز هم خيرخواهان دستور مي دهند کاري نبايد کرد، مسأله را نبايد مطبوعاتي کرد. اين حکم دادگاه بدوي است. اگر شلوغ نکنيد، دادگاه تجديد نظر حکم را مي شکند.چند ماهي در خاموشي مي گذرد.دادگاه تجديد نظر حکم را تأئيد و آن را قطعي مي کند. در اين مرحله خيرخواهان مي فرمايند، شما بايد مدتي سکوت پيشه نمايي، وگرنه، شعبه ي اجراي احکام دادسرا، حکم قطعي را اجراء خواهد کرد و کاري هم از کسي بر نمي آيد.
دهها تن از فعالين سياسي(زنان، معلمان، کارگران، دانشجويان و...) هم اکنون داراي حکم قطعي هستند که به همين صورت صادر شده است. اين روش نسبتاً جديدي است که رژيم آگاهانه براي خاموش کردن مخالفان در پيش گرفته است. اگر محکوم به حکم قطعي خاموشي در پيش نگيرد و ناسازگاري با سياست ها و رويه هاي دولت از خود بروز دهد، با حکم قطعي پيشين روانه زندان خواهد شد.
آقاي عمادالدين باقي به دادگاه فرخوانده و بازداشت شد. بسياري اعتراض مي کنند که چرا وي را بازداشت کرده ايد؟ روابط عمومي دادسراي تهران اطلاعيه رسمي صادر کرده و پاسخ مي دهد که: "عمادالدين باقي به جرم تبليغ عليه نظام و فعاليت به نفع گروه هاي مخالف نظام به موجب دادنامه 532/82/6 - 1/9/82 صادره از شعبه ششم دادگاه انقلاب به يک سال حبس تعزيري محکوم... که طي دادنامه شماره 327/83/6 - 12/7/83 دادگاه تعليق اجراي مجازات را ملغي...وبه اين ترتيب حکم محکوميت عمادالدين باقي به تحمل يک سال حبس تعزيري قطعي مي گردد. بنا به مراتب فوق مشاراليه هم اکنون در حال گذراندن مدت محکوميت قطعي خود است". دادگستري در ادامه بيانيه خود روشن مي سازد که باقي در پرونده ديگري"به جرم تبليغ عليه نظام و فعاليت تبليغي به نفع گروه هاي مخالف نظام و اجتماع و تباني به منظور انجام جرايم بر ضد امنيت کشور از طريق سفر به کشور دوبي و شرکت در کارگاه آموزشي که در واقع کارگاه ضدامنيتي و آموزش براندازي بوده است بنا به دادنامه شماره 143/86/6 - 8/3/86 صادره از دادگاه انقلاب تهران... به تحمل سه سال حبس تعزيري محکوم گرديده است".که اين حکم در مرحله ي تجديد نظر قرار دارد. باقي پرونده ديگري دارد که در آن متهم به "افشاي اسرار محرمانه و اطلاعات طبقه بندي شده" است. اين پرونده در مرحله ي بازپرسي است.
شمشير برنده و بي رحمي بر سر باقي برافراشته اند. يعني اگر کوتاه نيايد، به اتهام مشارکت در "کارگاه ضد امنيتي و آموزش براندازي"، سه سال حبس قطعي نصيب وي خواهد شد. اتهام در دست بررسي وي(افشاي اسرار طبقه بندي شده نظام ) ، يک جرم امنيتي است که مجازات سنگيني به دنبال دارد و اين حتي خطرناکتر از حکم پيشين است که در مرحله تجديد نظر قرار دارد. روشن است که عمادالدين باقي هيچ جرمي، جزء دفاع از حقوق بشر( حقوق بي پناهان و زندانيان)مرتکب نشده است. او با تفکيک فعاليت سياسي از فعاليت حقوق بشري، پيشه ي دوم را برگزيد و در صدد بود که اين تمايز را پاس دارد[1].تنها جرم وي، دفاع از بي پناهان در چاچوب قوانين جمهوري اسلامي است. اما چه بايد کرد با رژيمي که فعاليت تماماً قانوني شهروندانش را هم "براندازي نرم" مي خواند و دفاع قانوني از محکومان را "افشاي اسرار طبقه بندي شده نظام" تلقي مي کند؟ فعالين سياسي و مخالفان، بايد از تمام ظرفيت هاي قانوني نظام براي دفاع از حقوق بشر و پيشبرد دموکراسي استفاده نمايند، اما بازداشت باقي نشان مي دهد که ظرفيت هاي اين نظام چه اندازه است.باقي بدون سر و صدا از حقوق متهمان دفاع مي کرد. او مي خواست تا از طريق مذاکره و چانه زني با مقامات قضايي، شرايط زندانيان را بهبود بخشد. حالا روشن شده است که کار وي براندازي و افشاي اسرار طبقه بندي شده نظام بوده است. باقي ميزاني است که با آن مي توان "ميزان تحمل نظام سياسي" را سنجيد.
در اين شرايط نبايد وي را تنها گذارد. او سي و دو ماه حبس با افتخار را در کارنامه خود به يادگار دارد. از اين زمستان سياه هم سربلند بيرون خواهد آمد. در تمام زندگي در حال مبارزه بوده است. يکي از دلنشين ترين فعاليت هاي وي، دفاع جانانه ي وي از آيت الله منتظري، در ايام سياهي بود که ايشان را از قائم مقامي رهبري برکنار و در بيت شان زنداني کرده بودند. در آن روزگار که حتي بر زبان آوردن نام آيت الله منتظري مشکل آفرين بود، باقي صميمانه و شجاعانه از ايشان دفاع و دروغ هاي دستگاه ظلم را افشاء مي کرد. همه ي ما اخلاقاً وظيفه داريم که از وي و خانواده ي زجر کشيده اش که سالهاي دشواري را پشت سر نهاده و مي نهند، دفاع کنيم. تبديل مسائل هسته اي به مسأله ي اصلي چالش سياسي از سوي دولت ايران و آمريکا، نبايد موجب ناديده گرفتن مسأله ي نقض حقوق بشر در ايران شود. از اين خبر دردناک و وحشتناک نبايد به سادگي گذشت که دختري را در همدان به تاريکخانه ي (اداره ) امر به معروف و نهي از منکر مي برند و پس از دو روز جنازه ي وي را به خانواده اش تحويل مي دهند. هيچ چيز مقدس تر از جان آدميان با پوست و گوشت و استخوان نيست. دين خادم آدمي است، نه آدمي خادم دين. نمي توان جان آدمي را فداي امر به معروف و نهي از منکر کرد.
--
http://zerodegree.persianblog.ir
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر