۲ آبان ۱۳۸۶

حکم تاريکخانه اي باقي

منبع: روزآنلاين

اکبر گنجي

درگذشته وقتي فردي بازداشت مي گرديد، سر و صداي زيادي به پا مي خواست، مستندات قانوني بازداشت موقت ارائه مي ‏شد. در حين بازداشت، اعتراضات ادامه مي يافت. سپس در مرحله محاکمه اعتراض مي شد که محاکمه بايد علني و با ‏حضور هيأت منصفه برگزار شود. اگر محاکمه علني صورت مي گرفت، جامعه تا حدودي در جريان دفاعيات متهم قرار ‏مي گرفت و در مي يافت که فرد بي گناهي را به دلايل سياسي محاکمه مي کنند. زمامداران رژيم، در چند سال گذشته، با ‏اتخاذ روشي تازه، اعتراضات پيشين را منتفي کرده اند. متهم را به دادگاه جهت بازپرسي فرا مي خوانند. خير خواهان ‏فرمان مي دهند که خبري در اين خصوص منتشر نکنيد و سر و صدا به راه نيندازيد، مسأله در همين مرحله حل مي شود. ‏در ادامه، متهم در دادگاه غير علني محاکمه مي شود. باز هم دوستان و خيرخواهان تأکيد مي کنند که مسأله ي مهمي نيست، ‏در دادگاه شرکت کنيد، سر و صدا راه نيندازيد، با چراغ خاموش حرکت کنيد، مسأله حل خواهد شد. سپس دادگاه با حکمي ‏غير عادلانه متهم بي گناه را محکوم مي کند. باز هم خيرخواهان دستور مي دهند کاري نبايد کرد، مسأله را نبايد مطبوعاتي ‏کرد. اين حکم دادگاه بدوي است. اگر شلوغ نکنيد، دادگاه تجديد نظر حکم را مي شکند.چند ماهي در خاموشي مي ‏گذرد.دادگاه تجديد نظر حکم را تأئيد و آن را قطعي مي کند. در اين مرحله خيرخواهان مي فرمايند، شما بايد مدتي سکوت ‏پيشه نمايي، وگرنه، شعبه ي اجراي احکام دادسرا، حکم قطعي را اجراء خواهد کرد و کاري هم از کسي بر نمي آيد.‏

دهها تن از فعالين سياسي(زنان، معلمان، کارگران، دانشجويان و...) هم اکنون داراي حکم قطعي هستند که به همين صورت ‏صادر شده است. اين روش نسبتاً جديدي است که رژيم آگاهانه براي خاموش کردن مخالفان در پيش گرفته است. اگر ‏محکوم به حکم قطعي خاموشي در پيش نگيرد و ناسازگاري با سياست ها و رويه هاي دولت از خود بروز دهد، با حکم ‏قطعي پيشين روانه زندان خواهد شد. ‏

آقاي عمادالدين باقي به دادگاه فرخوانده و بازداشت شد. بسياري اعتراض مي کنند که چرا وي را بازداشت کرده ايد؟ روابط ‏عمومي دادسراي تهران اطلاعيه رسمي صادر کرده و پاسخ مي دهد که: "عمادالدين باقي به جرم تبليغ عليه نظام و فعاليت ‏به نفع گروه هاي مخالف نظام به موجب دادنامه 532/82/6 - 1/9/82 صادره از شعبه ششم دادگاه انقلاب به يک سال ‏حبس تعزيري محکوم... که طي دادنامه شماره 327/83/6 - 12/7/83 دادگاه تعليق اجراي مجازات را ملغي...وبه اين ‏ترتيب حکم محکوميت عمادالدين باقي به تحمل يک سال حبس تعزيري قطعي مي گردد. بنا به مراتب فوق مشاراليه هم ‏اکنون در حال گذراندن مدت محکوميت قطعي خود است". دادگستري در ادامه بيانيه خود روشن مي سازد که باقي در ‏پرونده ديگري"به جرم تبليغ عليه نظام و فعاليت تبليغي به نفع گروه هاي مخالف نظام و اجتماع و تباني به منظور انجام ‏جرايم بر ضد امنيت کشور از طريق سفر به کشور دوبي و شرکت در کارگاه آموزشي که در واقع کارگاه ضدامنيتي و ‏آموزش براندازي بوده است بنا به دادنامه شماره 143/86/6 - 8/3/86 صادره از دادگاه انقلاب تهران... به تحمل سه سال ‏حبس تعزيري محکوم گرديده است".که اين حکم در مرحله ي تجديد نظر قرار دارد. باقي پرونده ديگري دارد که در آن ‏متهم به "افشاي اسرار محرمانه و اطلاعات طبقه بندي شده" است. اين پرونده در مرحله ي بازپرسي است.‏

شمشير برنده و بي رحمي بر سر باقي برافراشته اند. يعني اگر کوتاه نيايد، به اتهام مشارکت در "کارگاه ضد امنيتي و ‏آموزش براندازي"، سه سال حبس قطعي نصيب وي خواهد شد. اتهام در دست بررسي وي(افشاي اسرار طبقه بندي شده ‏نظام ) ، يک جرم امنيتي است که مجازات سنگيني به دنبال دارد و اين حتي خطرناکتر از حکم پيشين است که در مرحله ‏تجديد نظر قرار دارد. روشن است که عمادالدين باقي هيچ جرمي، جزء دفاع از حقوق بشر( حقوق بي پناهان و ‏زندانيان)مرتکب نشده است. او با تفکيک فعاليت سياسي از فعاليت حقوق بشري، پيشه ي دوم را برگزيد و در صدد بود که ‏اين تمايز را پاس دارد[1].تنها جرم وي، دفاع از بي پناهان در چاچوب قوانين جمهوري اسلامي است. اما چه بايد کرد با ‏رژيمي که فعاليت تماماً قانوني شهروندانش را هم "براندازي نرم" مي خواند و دفاع قانوني از محکومان را "افشاي اسرار ‏طبقه بندي شده نظام" تلقي مي کند؟ فعالين سياسي و مخالفان، بايد از تمام ظرفيت هاي قانوني نظام براي دفاع از حقوق بشر ‏و پيشبرد دموکراسي استفاده نمايند، اما بازداشت باقي نشان مي دهد که ظرفيت هاي اين نظام چه اندازه است.باقي بدون ‏سر و صدا از حقوق متهمان دفاع مي کرد. او مي خواست تا از طريق مذاکره و چانه زني با مقامات قضايي، شرايط ‏زندانيان را بهبود بخشد. حالا روشن شده است که کار وي براندازي و افشاي اسرار طبقه بندي شده نظام بوده است. باقي ‏ميزاني است که با آن مي توان "ميزان تحمل نظام سياسي" را سنجيد. ‏

در اين شرايط نبايد وي را تنها گذارد. او سي و دو ماه حبس با افتخار را در کارنامه خود به يادگار دارد. از اين زمستان ‏سياه هم سربلند بيرون خواهد آمد. در تمام زندگي در حال مبارزه بوده است. يکي از دلنشين ترين فعاليت هاي وي، دفاع ‏جانانه ي وي از آيت الله منتظري، در ايام سياهي بود که ايشان را از قائم مقامي رهبري برکنار و در بيت شان زنداني کرده ‏بودند. در آن روزگار که حتي بر زبان آوردن نام آيت الله منتظري مشکل آفرين بود، باقي صميمانه و شجاعانه از ايشان ‏دفاع و دروغ هاي دستگاه ظلم را افشاء مي کرد. همه ي ما اخلاقاً وظيفه داريم که از وي و خانواده ي زجر کشيده اش که ‏سالهاي دشواري را پشت سر نهاده و مي نهند، دفاع کنيم. تبديل مسائل هسته اي به مسأله ي اصلي چالش سياسي از سوي ‏دولت ايران و آمريکا، نبايد موجب ناديده گرفتن مسأله ي نقض حقوق بشر در ايران شود. از اين خبر دردناک و ‏وحشتناک نبايد به سادگي گذشت که دختري را در همدان به تاريکخانه ي (اداره ) امر به معروف و نهي از منکر مي برند ‏و پس از دو روز جنازه ي وي را به خانواده اش تحويل مي دهند. هيچ چيز مقدس تر از جان آدميان با پوست و گوشت و ‏استخوان نيست. دين خادم آدمي است، نه آدمي خادم دين. نمي توان جان آدمي را فداي امر به معروف و نهي از منکر کرد.‏
--
http://zerodegree.persianblog.ir

http://shzerodegree.blogspot.com

http://zerodegree.wordpress.com

 

هیچ نظری موجود نیست: