۶ آذر ۱۳۸۶

باقی: راهی جز اعتصاب غذا ندارم

منبع: سايت خبري نوروز
خانواده «عمادالدین باقی»، رییس دربند انجمن دفاع از حقوق زندانیان، روز دوشنبه بعد از گذشت 45 روز موفق به ملاقات وی شدند. باقی در این ملاقات كه نحوه انجام آن، اعتراض خانواده‌اش را به دنبال داشت، اعلام كرده كه تاكنون پنج نامه به رییس قوه قضاییه، رییس دادگستری استان تهران، وزیر اطلاعات، رییس مجلس و قاضی پرونده نوشته است و ضمن توضیح سیر پرونده و نقض حقوق خود به روش بازداشت و نگهداری اعتراض كرده است. او در نامه‌هایش اعلام كرده كه به دنبال جنجال و هیاهو نیست، اما اگر این بی‌قانونی‌ها و شكنجه‌های روحی و روانی كه در موردش اعمال می‌شود ادامه یابد، برای او راهی جز اعتصاب غذا باقی نمی‌ماند. خبرنگار نوروز در گفت‌وگویی با خانم «فاطمه كمالی احمدسرایی» همسر باقی، از این ملاقات و آخرین وضعیت این زندانی سیاسی جویا شده است.

- خانم كمالی! ملاقات شما با آقای باقی در چه شرایطی انجام شد؟
وكیل آقای باقی بسیار زحمت كشید و تقاضای ملاقات حضوری داد و دختران من بعد از 45 روز توانستند پدرشان را در آغوش بگیرند اما بغض‌هایشان را از تكیده شدن پدرشان در گلو شكستند.آقای باقی به شدت لاغر شده بود، او با دو مأمور وارد سالن ملاقات شد. ما گمان می‌كردیم كه او را تا سالن همراهی می‌كنند و كنار می‌ایستند، اما با كمال تعجب به همه خانواده گفتند كه دور میز بنشینید و بعد یكی از آنها بالای سر آقای باقی ایستاد و دیگری بالای سر خانواده.

آقای باقی از این رقتار شدیدا دلخور شده بود وگفت:«ما مثل تمامی زندگیمان شفاف هستیم و این رفتار شما توهین‌آمیز است». اما با تقاضای خانواده، آقای باقی حضور آنها را نادیده گرفت. اما با اینكه این دو مامور یكسره بالای سر ما بودند، متاسفانه هنگام خروج از سالن ملاقات، من و دخترانم را به سمت اتاقی هدایت كردند تا بازدید بدنی كنند.

این كار بسیار مورد تعجب و سؤال ما بود؛ زیرا اگر قبل از رفتن به ملاقات بازدید بدنی می‌كردند، شاید كمی قابل توجیه بود مثلا اینكه آنها با نگاه منفی و توهم توطئه‌ای كه نسبت به ما دارند، بخواهند جلوی خبررسانی مكتوب به آقای باقی را بگیرند اما گشتن به هنگام خروج چه منطقی به جز این می‌تواند داشته باشد كه مبادا ما مكتوبی از باقی به بیرون زندان منتقل كنیم، آن هم در شرایطی كه باقی كاغذ و قلم در اختیار ندارد؟

وضع طوری بود كه دختر كوچكم به من گفت: «مادر! با این ملاقات من بیشتر نگران شدم. ببین چه فشارو شكنجه روانی به بابا تحمیل می‌كنند كه با آن همه مراقبت هراس دارند از این كه بابا به ما گزارش مكتوبی از وضعیت خود را بدهد».

ما درباره این بازرسی از مسؤولان زندان توضیح خواستیم اما خانمی كه ما را به سمت اتاق راهنمایی كرده بود، با تحكم از ما خواست به صف شویم رفتار تند او با مادر باقی برای به صف شدن موجب رنجش دخترانم شد و بعد از آنكه كیف دخترم را گشت و بازرسی بدنی كرد، دستكش به دست كرد و از او خواست كه لباس زیرش را هم در بیاورد. دخترم كه باور نمی‌كرد، با تعجب به من نگاه كرد و به آن مامور گفت:«تو گفتی چه كار كنم؟» و وقتی مامور با جسارت و خشونت تكرار كرد، دخترم ناگاه به هم ریخت و شروع به گریه و اعتراض كرد. او به‌شدت اعتراض می‌كرد و می‌گفت:«من اجازه این كار شنیع را به شما نمی‌دهم. مگر شما قاچاقچی را ملاقات داده‌اید؟ شما از چه می‌ترسید كه حتی چند سانتیمتر كاغذ را از پدرم دریغ كرده‌اید؟ مدام با لای سر ما چشم به دهان ما دوخته بودید و دست و پای ما را می‌پاییدید. ما با حضور دو مأمور مرد چه طور می‌توانستیم چیزی را آن هم این چنین، جاسازی كنیم؟ من هرگز به شما اجازه نمی‌دهم به من این همه توهین كنید. چرا در شأن افراد با آنها رفتار نمی‌كنید؟ آیا اینكه بنا را بر آزار روحی پدر من گذاشته‌اید، كافی نیست؟».

گریه و بغض دخترم به گونه‌ای بود كه خواهرانش و همه را متأثر كرد. فضا به گونه‌ای بود كه من به‌سختی توانستم آرامشم را حفظ كنم؛ به‌خصوص اینكه برادر باقی به تازگی دچار سكته مغزی شده و عصبیت و هیجان برایشان خوب نیست. ایشان چون نگران حال آقای باقی بودند به سختی به ملاقات آمده بودند تا شاید با دیدن برادر خود، آرامش بگیرند اما متاسفانه دیدن باقی و منقلب شدن برادرزاده‌هایش وضعیت او را به گونه‌ای دگرگون كرد ه بود كه من فكر می‌كنم خدا او را برای ما نگه داشت.

من بسیار متأسفم از این همه ظلمی كه در یك ملاقات 20 دقیقه‌ای به بچه‌ها و خانواده او روا داشتند. من نمی‌فهمم چرا اینقدر حرمت‌شكنی می‌كنند؟ كاش یكی بود و به این سوال پاسخ می‌داد. با توجه به اینكه باقی قلم و كاغذ ندارد و حتی چند سانتیمتر كاغذ را برای نوشتن شماره‌های آیات قرآنی كه تلاوت می‌كند، از او دریغ كرده‌اند، چگونه می‌تواند به ما چیزی بدهد؟ این بازرسی چه به وسیله وزارت اطلاعات و چه به وسیله زندان صورت گرفته باشد، چه معنایی جز اذیت روانی خانواده می‌تواند داشته باشد.

- وضعیت روحی و جسمی آقای باقی چگونه بود؟
وضعیت روحی باقی خیلی عالی بود. فكر می‌كردیم وقتی ایشان را می‌بینیم، با توجه به اینكه 45 روز در سلول بسته بوده است باید به ایشان روحیه دهیم اما جالب بود كه بعد از ملاقات با تمام مسائل ناخوشایندی كه بود، روحیه گرفتیم اما این منجر به نادیده گرفتن اجحافی كه در حق ایشان می‌شود، نیست. ایشان 45 روز است كه در سلول بسته هستند. باقی آنقدر از اخبار دور بود كه تازه دیروز یك روزنامه قدیمی به دست آورده بود و از درگذشت مرحوم قیصرامین‌پور باخبر شده بود. بسیار متاثر بود و می‌گفت كه كاش زودتر می‌فهمید و می‌توانست برای خانواده‌اش پیام تسلیت بفرستد. از قیصر در روزهای قبل از زندانی شدنش یاد می‌كرد و اینكه بنا بود شعری در مورد «حق حیات» بگوید. به آقای باقی گفته‌اند كه از فردا روزنامه در اختیارش قرار می‌دهند، اما ما نمی‌دانیم چه روزنامه‌ای خواهند داد.

مساله مهم دیگری كه در ملاقات مطرح شد، این بود كه ایشان گفت درخواست قلم و كاغذ كرده است تا به مسئولان نامه بنویسد. اول گفته‌اند خودكار ممنوع است. اما بعد از اعتراض باقی به غیرقانونی بودن این رفتار، تنها برای نوشتن نامه قلم و كاغذ داده‌اند و بعد از نوشتن، از باقی گرفته‌اند. باقی پنج نامه به برخی از مسئولان نوشته است كه عبارتند از رییس قوه قضاییه، رییس دادگستری استان تهران، وزیر اطلاعات، رییس مجلس و قاضی پرونده. در این نامه‌ها با توضیح سیر پرونده و نقض حقوق خود به روش بازداشت و نگهداری اعتراض و اعلام كرده است كه به دنبال جنجال و هیاهو نیست؛ اما اگر این بی قانونی‌ها و شكنجه‌های روحی و روانی كه در موردش اعمال می‌شود ادامه یابد، برای او راهی جز اعتصاب غذا باقی نمی‌ماند.

- آیا در این ملاقات توانستید كتاب یا وسیله‌ای به آقای باقی بدهید؟
خیر از دادن لباسها و مقداری خوراكی كه برده بودیم، خودداری كردند و دو سه كتابی كه برای ایشان برده بودیم را تحویل نگرفتند. البته اگر به فرض تمام امكانات را هم در اختیار ایشان قرار دهند، باز هم سلول ایشان از حالت سلول بسته خارج نمی‌شود. ما نمی‌دانیم این همه اصرار برای بلاتكلیف نگه داشتن باقی در چنین وضعیتی بعد از اتمام بازجویی‌ها برای چیست؟



--
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com

۲۹ آبان ۱۳۸۶

اینجا زندان است

نوشته مریم حسین خواه از بند 3عمومی زندان زنان اوین
منبع: سايت ايران امروز
 
دوشنبه28 آبان 1386

تغییر برای برابری: اينجا زندان است. بند زنان زندان اوين. اولين بار نيست كه به اینجا مي آيم. بار اول نيست كه به اوين مي آيم. بار اول خبرنگاري بودم كه با رئیس زندان سلول به سلول جلو مي رفتم و براي اولين بار سرگذشت زناني كه به جرم اعتياد، فحشا، و قتل اسير چهارديواري زندان بودند را مي شنيدم كه بنويسم اما فقط چند كلمه؛ همان قدر كه بودن رئيس اجازه مي داد. همان روز بود كه همه زندانيان در حضور مسئولان بند از شرايط زندان تعريف كردند و گفتند كه مشكلي ندارند، اما هنگام رفتنم، كاغذ مچاله ای را در جيبم گذاشتند كه "به داد ما برسيد، اين جا هيچ كس به فكر ما نيست".

بار دوم من هم زنداني بودم. درست مثل همه آن زندانيان در بند. 30 نفر از فعالان زن در انفرادي بودند و من آشفته و نگران، ميان غم زناني كه هميشه از آنان مي نوشتم، و سرنوشت نامعلوم دوستانم سرگردان بودم. آن روز براي آنها مهماني بودم كه به زودي مي رفت.

اين بار، بار سوم اما، همه چيز متفاوت است. حالا من با اين وثيقه صد ميليون توماني يكي از خودشان هستم. يكي از صدها زني كه سال ها است گرفتار ديوارهاي بلند اوین اند و هيچ دادرسي ندارند. نه قانون به فريادشان مي رسد، نه خانواده و نه هيچ كس ديگر. اصلا معناي بي پناهي را فقط اينجاست كه مي توان فهميد. در چشمان زناني كه اگر قانون كمي، فقط كمي، عادلانه تر بود آنها اينك در خانه هايشان در كنار فرزندانشان بودند. زناني كه هيچ شباهتي به كليشه هاي ما از زنان زنداني ندارند. زناني كه برخي به خاطر تاب نياوردن قوانين نابرابر خود مجري قانون شده اند و به گفته قانونگذار قانون شكن. برخي به خاطر ناآگاهي و فقري كه هميشه دامن گير زنان بود گرفتار شده اند و برخي همچون ليلا به خاطر اين كه از دادگاه درخواست نفقه كرده اند!
باورش سخت است اما ليلا 47 ساله، بيست سال است كه مي خواهد از شوهري كه او و كودك عقب مانده اش را رها كرده و رفته، نفقه اش را بگيرد و هيچ دادگاهي هنوز به داد او نرسيده. ليلا با چشمان پر از اشك به زمين خيره شده و مي گويد:« هنوز دو سال از ازدواجمان نگذشته بود كه فهميدم شوهرم قبل از من زن داشته. دختر عقب مانده ام كه به دنيا آمد ما را رها كرد و رفت. من ماندم و دو بچه كوچك كه يكي هم عقب مانده بود و بايد خرج دوا و درمانش را مي دادم. شوهرم خانه داشت، ماشين داشت، مال و اموال داشت، من فقط آن قدري می خواستم كه خرج اين دو بچه بدبخت و مريض را بدهم اما او نداد و هيچ دادگاهي هم محكومش نكرد.» وقتي می پرسم:«چرا طلاق نگرفتي؟ مي گويد"هنوز اميدم به قانون است كه شاید نفقه فرزندانم را بگيرم." مي گويد: «فقط ده ميليون تومان هم براي بيست سال زندگي بدهد مي روم و خودم را خلاص مي كنم. نمي دهد اما... دو روز پيش شوهر ليلا در دادگاه گفته نفقه نمي دهد و ليلا و بچه هايش را كتك زده. قاضي ليلايي را كه كتك خورده و شوهرش را كه كتك زده با هم به زندان فرستاده به جرم به هم ريختن نظم دادگاه. آن هم به زندان اوين. شوهرش همان شب سند گذاشته و آزاد شده و ليلا با چشماني اشكبار و نگاهي ناباور در انتظار اين است كه شايد كسي برايش سند بگذارد و آزادش كند...

هر گاه از بي حقوقي زنان مي گويیم نفقه و مهريه را به رخ مان مي كشند، همه با این جمله آشناییم که« با داشتن اين ها ديگر چه مي خواهيد؟!» ليلاها و ليلاها، اما نه مهريه اي دارند كه به اتكاي آن بتوانند زندگي كنند و نه نفقه اي. تجربه ليلا مي گويد «مرد اگر بخواهد نفقه نمي دهد» و هيچ قانون و دادگاهي نمي تواند او را وادار به پرداخت نفقه كند و نبايد حقوق بديهي ای همچون برابري در دیه، ارث، شهادت، حق داشتن طلاق، ... را به بهانه داشتن نفقه و مهريه اي كه گرفتن آن گاه ناممكن مي شود ناديده گرفت.

ليلا يكي از صدها زني است كه به خاطر قانون نابرابر، زندگي اش را باخته و حالا از تمام دنيا فقط يك سقف آهني دارد و ديوارهايي كه تمام نمي شود. اين ها را که مي نويسم، چند قدم آن طرف تر از من زني جوان که بدنش کبود کبود است در حال گريستن است. گريه كه نه ضجه مي زند. سر به ديوار مي كوبد. فرياد مي زند. و مي خواهد خودش را بكشد، با روسري ای كه به گلو گره زده است. شايد همين نااميدي از قانون و عدالت است كه او را تا چند قدمي مرگ آورده است.

شبي كه روز قبلش تهديد به بازداشت شده بودم در فكر برنامه ای بودم که كه در زندان دوام بياورم. اما حالا مي ترسم وقت كم بياورم. ميان اين همه زني كه زندگي و دردهاي هر كدامشان مثالي روشن از نابرابري است.

--
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com

تحریم‌های بی‌سابقه در کل سال‌های پس از انقلاب

منبع: سايت نوروز
«محسن امین زاده» معاون وزارت امورخارجه در دولت خاتمی، در مقاله‌ای مفصل این موضوع را باز کرده که « دولت اصلاحات چگونه ریسک‌پذیری اقتصاد ایران را پایین آورد؟». این دیپلمات عالیرتبه در مقاله خود که با عنوان «دولت عقل» منتشر شده، در عین‌حال، یادآور شده که حتی قبل از تحریم‌های اخیر و به‌صرف تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه ایران، کشور و متخصصان ایرانی دچار چه صدماتی می‌شده‌اند.متن این مقاله را که در شماره روز دوشنبه 28 آبان‌ماه روزنامه «اعتماد» درج شده، در پی می‌خوانیم:

محسن امین‌زاده: هدف این مقاله بررسی تحریم‌های اقتصادی ایران طی سال‌های پس از انقلاب اسلامی و به خصوص در دوره دولت اصلاحات و توضیح درباره دو گزاره رایج در میان مسوولان کشور درباره تحریم ایران است. دو گزاره مهمی که به کرات توسط مسوولان دولتی تکرار می‌شود.

گزاره اول حکایت از آن دارد که تحریم‌های اقتصادی ایران در گذشته برای منافع ملی کشور هیچ مشکل مهمی ایجاد نکرده است، بلکه برعکس باعث شده که متخصصان ایرانی تحریک شده و دست به تلاش‌هایی بزنند که در شرایط بدون تحریم عملی نبوده است. گزاره دوم حکایت از آن دارد که تحریم اقتصادی مساله جدیدی نیست بلکه از اولین روزهای پس از انقلاب اسلامی همواره و به رغم هرسیاستی که تهران اتخاذ کرده وجود داشته و هنوز هم وجود دارد.

تلاش خواهد شد که جنبه‌های این دو گزاره شکافته شده و همچنین توضیح داده شود که چرا هر چند ایران در تمامی سال‌های پس از انقلاب گرفتار تحریم‌هایی بوده اما امروز کشور در معرض تحریم‌های پیچیده‌تری نسبت به گذشته قرار گرفته است.

سال‌های پیش در سمت معاون وزیر خارجه، در جمع مدیران شرکت‌های مرتبط با تکنولوژی اطلاعات و اطلاع‌رسانی از ناتوانی آنان برای گرفتن بازاری در جهان گلایه کردم. گفتم هند در سال 1378حدود 500 میلیون دلار صادرات نرم افزار داشت و شما گفتید که متخصصان ایرانی می‌توانند موفق‌تر هم باشند. ظرف سه سال سهم هند در بازار جهانی نرم افزار به 5 میلیارد دلار رسید، حالا به 10 میلیارد دلار رسیده و قرار است تا سال 1390 ( 2010) به سالی 50 میلیارد دلار برسد، یعنی بیش از همه صادرات نفت و گاز ایران، اما شما همچنان کاری نکرده‌اید و ایران همچنان سهمی در بازار جهانی تکنولوژی ارتباطات و نرم‌افزار ندارد. یکی از مدیران حاضر با تلخی پاسخ داد که مقصر سیاست خارجی است. شما در این دولت کارهای بزرگی کرده‌اید و موفق شده‌اید بسیاری از راه ها را به روی اقتصاد و توسعه ایران بازکنید اما همچنان درهای مهمی بسته مانده است. چرا باقی این راه را نمی‌روید؟ چرا مشکلات کشور با امریکا را کم نمی‌کنید تا تحریم‌های امریکا کاهش یابد. شما اندکی دیگر از این موانع را برطرف کنید تا ما نشان دهیم که در این زمینه چقدر تواناتر هستیم.

شما تحریم‌های امریکا را کاهش دهید، ما با کمک متخصصان ایرانی و ایرانی های متخصص در کشورهای دیگر باقی راه را می‌رویم و بخش مهمی از بازار جهان و از جمله امریکا را می‌گیریم و به پیشرفت‌های مهمی می‌رسیم. به او گفتم عملاً ما توانسته‌ایم با تدبیرهای سیاسی نقش تحریم‌های امریکا را خنثی کنیم. حداقل برای کار اقتصادی با کشورهای دیگر برخلاف گذشته هیچ مانع مهمی وجود ندارد. او گفت اشتباه می‌کنید. در تکنولوژی‌های پیشرفته و به خصوص در تکنولوژی ارتباطات که امریکا حرف اول را می‌زند و امکان ردیابی و کنترل فعالیت دیگران برای امریکا وجود دارد، تاثیر تحریم‌ها شدید است. او گفت ما متخصصان ایرانی این حوزه عملاً برای صدور خدمات کامپیوتری تلاش می‌کنیم اما زندگی ما در بیرون ایران بسیار سخت و تحقیرآمیز است. ما مثل کارگران غیرقانونی عملاً به صورت پنهان کار و زندگی می‌کنیم. به قیمت‌هایی گاه کمتر از یک سوم چینی‌ها و هندی‌ها خدماتی بهتر از آنان را می‌فروشیم، اما مجبوریم کارمان را به نام یک عده بیکاره در کشورهای عربی خلیج فارس و مالزی و جاهای مشابه بفروشیم که سود اصلی را می‌برند. نه تنها نمی‌توانیم تبلیغ کنیم و نام ایرانی را به شهرت جهانی برسانیم بلکه نام و ملیت خودمان را پناه کنیم. تازه هر روز هم دعا می‌کنیم که همین وضع باقی بماند و کسی نفهمد که این کارهای بزرگ را ما ایرانی‌ها انجام می‌دهیم چون در این صورت همین راه سخت زندگی ما هم سد خواهد شد. جز این تنها راه دیگر ما مهاجرت از ایران است که آن را نمی‌پسندیم.

او اضافه کرد که البته تنها نتیجه تحریم این نیست که متخصصان این صنعت قادر نیستند کالای خود را در بازارهای جهان خوب بفروشند و به درآمد متناسب برسند و در نتیجه کارهایشان را توسعه بیشتر بدهند، بلکه واقعیت این است که متقابلاً محدودیت‌های تحریم مانع دسترسی متخصصان ایرانی به بسیاری از پیشرفت‌های علمی و صنعتی با درجه اهمیت بالاتر می‌شود. این وضع باعث می‌شود متخصصان ایرانی که از هندی‌ها و چینی‌ها تواناترند در حوزه محدودی درجا بزنند و به حوزه‌های درجه یک راه پیدا نکنند.

در پاسخ اظهار امیدواری کردم با کارهای موفقی که در این دوره انجام شده همه درک کرده باشند که می‌توان ضمن حفظ اصول و ارزش‌ها، منافع ملی خیلی بیشتری با اعتماد سازی با دیگر کشورهای جهان برای کشورمان تامین کرد و حتی خیلی وقت ها کشورهای قدرتمند را به انعطاف و سازگاری با منافع ملی کشور واداشت. هرچند هرگز سخنان او فراموش نشد اما کار بیشتری نیز برای حل این مشکل تا پایان دوره ممکن نشد.

گفته‌های او به روشنی نشان می‌داد که تحریم‌های دیگران علیه ایران تا چه حد روزنه‌های مشکل آفرین پیدا و پنهان دارد و چگونه هرچه ایران به سمت قله‌های توسعه و پیشرفت گام‌های بلندتری برمی‌دارد، ضرورت حل مشکلاتش با جهان افزایش بیشتری می‌یابد.

پیشرفت‌های کنونی علمی و صنعتی کشور مدیون اعتمادسازی با جهان
پیشرفت‌های ایران در حد تکنولوژی‌های حساس کنونی که البته فاصله زیادی با تکنولوژی‌های روزآمد و پیشرفته در جهان صنعتی دارد، تنها به قیمت اعتمادسازی های نسبی دولت آقای خاتمی و در فضای گسترش همکاری‌های جهانی محقق شده است. ساده‌لوحانه است اگر تصور شود که متخصصان و دانشمندان ایرانی در شرایط تحریم عزم شان جزم‌تر شده و ناگهان تصمیم گرفته‌اند که همه چیز را دوباره در کشور اختراع و تولید کنند و این عزم جزم به طرز معجزه‌آسایی به پیشرفت‌های صنایع هسته‌ای و نظامی و صنایع دیگر منجر شده است.

تمامی پیشرفت‌های نسبی ایران حتی در حوزه‌هایی که از سوی امریکا تحریم بوده صرفاً به دلیل موفقیت ایران در کاهش حساسیت ها نسبت به ایران و نسبت به پیشرفت‌های ایران در سطح جهان در دوره دولت آقای خاتمی بوده است.

در این دوره کشور توانست با خنثی کردن تحریم‌هایی که از قبل اعمال شده بود تا حد زیادی موانع دسترسی متخصصان کشور را به علوم و ابزارهای پیشرفته در بازارهای رسمی و غیررسمی کاهش دهد. پیش از این به خاطر فضای تند علیه ایران نه تنها ایران در معرض تحریم‌های بیشتر بود بلکه پیشرفت‌های علمی و صنعتی به دلیل عدم امکان دسترسی به نیازهای اولیه آن پیشرفت ها ناممکن به نظر می رسید. (در این مورد به خصوص در زمینه هسته‌ای قبلاً به تفصیل نوشته ام و در فرصت‌های بعدی نیز بیشتر خواهم نوشت.)

سیاست خارجی ماجراجو و تحریم‌های بی‌نظیر اقتصادی در نتیجه آن
هرچند از فردای روز انقلاب اسلامی، موانعی مانند عدم همکاری‌های گذشته با ایران در زمینه‌های صنعتی و دفاعی شکل گرفت و مشکلات بزرگی مانند جنگ تحمیلی نیز در قیاس باعظمت انقلاب اسلامی دور از انتظار نبود؛ اما ایران هرگز پس از انقلاب اسلامی، به اندازه امروز در معرض موانع بی‌شمار تحریمی قرار نگرفته است و آنچه امروز به عنوان تحریم‌های تهدید کننده منافع ملی و توسعه ایران مطرح می‌شود پدیده بی‌سابقه‌ای است که در اینجا برای روشن شدن موضوع، ویژگی های تحریم کنونی، تفاوت‌های آن با دو دوره شاخص دیگر تحریم‌ها علیه ایران، علل بروز تحریم‌ها و نتایج تحریم‌ها در این سه دوره مرور می‌شود.

دوره اول تحریم‌های اقتصادی ایران پس از انقلاب اسلامی؛ مداوم ولی کم‌اثر
پس از انقلاب اسلامی ایران امریکا و متحدان امریکا بعضی همکاری‌های اقتصادی مهم همچنین فروش تسلیحات به ایران را متوقف کردند. جالب آنکه توقف بسیاری از این همکاری‌ها ازجمله توقف خرید تسلیحات امریکایی ابتدا به ابتکار رهبران انقلابی ایران از جمله دولت موقت آغاز شد. جنگ تحمیلی عراق نیز بخش‌های زیادی از همکاری‌های اقتصادی زیربنایی کشورهای دیگر در ایران را به دلیل عدم امنیت متوقف کرد.

در سال‌های جنگ برای اولین بار ایران با عدم فروش لوازم یدکی و سلاح های امریکایی مواجه شد اما در عین حال توانست از طرق غیر رسمی بخش قابل توجهی از نیازهای خود را تامین کند و بخشی از نیازهای خود را نیز با کمک متخصصان ایرانی کپی‌برداری و تولید کند.

هرچند ایران در زمینه تولیدهای دفاعی به موفقیت زیادی دست یافت و به خصوص در طول جنگ توانست بخشی از نیازهای خود را تامین کند اما به هر حال این تحریم‌ها باعث شد که روند پیشرفت علمی و صنعتی ایران بسیار کند شود و در زمینه‌هایی مانند توسعه صنعت نفت و گاز و پتروشیمی یا ساخت نیروگاه هسته‌ای فعالیت‌ها کاملاً متوقف شود.

اشغال سفارت امریکا در تهران نیز در بروز تحریم‌ها بی‌تاثیر نبود اما عملاً با پایان گرفتن بحران گروگانگیری روند ارتباطات اقتصادی امریکا با ایران تقریباً به سمت عادی شدن رفت و اقدامات دولت ریگان از جمله مذاکرات پنهان مک فارلین با ایران، خرید نفت از سوی امریکا از ایران و فعال شدن بخش‌هایی از ارتباطات اقتصادی دیگر میان ایران و امریکا حکایت از آن داشت که امریکا بعد از بحران گروگانگیری نه تنها درصدد تشدید بحران نیست، بلکه چنین واکنش تندی از سوی ایرانی‌های انقلابی را قابل توجیه و قابل هضم تلقی کرده است.

دوران جنگ تحمیلی باعث توقف سرمایه گذاری‌ها و همکاری‌های اقتصادی گسترده با ایران بود. به‌خصوص که تمامی کشورها از جمله اتحاد شوروی به طور کامل با عراق و علیه ایران همکاری می‌کردند. با پایان گرفتن جنگ تحمیلی شرایط رو به بهبود نهاد و سیاست‌های جدید دولت ایران زمینه‌های بهبود رابطه با کشورهای خارجی را فراهم‌تر کرد. در چنین وضعیتی امکان کار با جامعه بین‌الملل در همه زمینه‌ها به جز حوزه‌های حساس نظامی و صنعتی فراهم شده بود، اما در همین زمان در صحنه اقتصاد نیاز ایران به ارتباط بیشتر با جامعه جهانی نیز محسوس‌تر از قبل شده بود.

بعضی از اقدامات اولیه ایران برای تغییر روند روابط اقتصادی با جهان از دوره پس از جنگ آغاز شد. تحریم‌های امریکا و اروپای غربی در مورد صنایع نظامی و تکنولوژی‌های برتر تقریباً در تمام سال‌های پس از انقلاب اسلامی تاکنون ادامه داشته است.

ایران در این ایام توانسته بخشی از نیازهای خود را از کشورهای دیگر به عنوان تکنولوژی دست دوم تامین کند؛ نوع شرقی بخشی از تکنولوژی‌ها را از کشورهای چین و شوروی بخرد و بخشی را نیز با مهندسی معکوس خود تولید کند. این تحریم‌ها به طور اصولی تاثیرات محدودی بر توسعه و پیشرفت متعارف ایران داشته است اما هزینه‌های دفاعی و صنایع دفاعی ایران را افزایش داده است.

دوره شاخص دوم تحریم‌های اقتصادی ایران؛ خطرناک ولی کوتاه‌مدت
دومین دوره شاخص تحریم‌های امریکا علیه ایران متعلق به دوره اول ریاست جمهوری کلینتون است. این دوره آغاز فراغت امریکاییان از تحولات پس از جنگ سرد است و در استراتژی جدید برخورد و مهار ایران، با مطرح شدن مباحثی مانند اتهام کمک به عوامل انفجار مرکز امریکاییان در عربستان سعودی و همچنین اتهامات دیگر اقامه شده علیه ایران در زمینه تروریسم، امریکا تصمیم به تحریم توسعه صنایع نفتی ایران گرفت.

چنین تصمیمی در نوع خود جدید بود و برای اولین بار تاثیر آن از قلمروی قضایی امریکا خارج شده و با تصویب مجازات کشورهای دیگری که تمایل به همکاری با ایران داشتند به کشورهای دیگر تعمیم پیدا می‌کرد. این شیوه تحریم مورد موافقت کمپانی‌های امریکایی نیز بود زیرا امکان جانشین شدن کمپانی‌های کشورهای دیگر با کمپانی‌های امریکایی در صنعت نفت و گاز ایران را برای مدتی از بین می‌برد.

تحریم اعلام شده از سوی امریکا به سرعت به یک معضل بزرگ برای ایران بدل شد. روند اندکی امیدبخش بهبود روابط اقتصادی ایران با سایر کشورها، با این مصوبه کنگره امریکا متوقف شد و عملاً هزینه‌های هر نوع همکاری اقتصادی با ایران برای همه کشورها بسیار بالا رفت. آثار این تحریم‌ها به حوزه نفت و گاز ایران محدود نشد و تقریباً تمامی حوزه‌های اقتصادی را تحت تاثیر خود قرار داد. هرچند در این دوره هیچ بانکی تحریم نشده بود اما اعطای اعتبار به ایران بسیار مشکل بود و شرکت‌های بیمه از هر نوع همکاری برای کار اقتصادی در ایران خودداری می‌کردند.

هنگامی که دولت آقای خاتمی شروع به کار کرد، نه تنها این تحریم‌ها باعث فاصله گرفتن همه کشورها از همکاری اقتصادی با ایران شده بود بلکه باعث بالا رفتن نرخ ریسک همکاری اقتصادی با ایران شده بود. ایران در دسته‌بندی هفت‌گانه کشورهای صنعتی برای ریسک کار اقتصادی با سایر کشورها در دسته ششم قرار گرفته بود و زمزمه جابه جایی در جدول و رفتن به گروه 7 یعنی بدترین وضعیت جهانی نیز مطرح بود.

جذب سرمایه گذاری از خارج از کشور در حد یک آرزو بود و بانک مرکزی به دست آوردن اعتبار مناسبی در حد 200 میلیون دلار را نیز در حد معجزه تلقی می‌کرد. واکنش‌های ناشی از تصمیمات امریکا می‌رفت که اقتصاد ایران را فلج کند.

تحریم‌های ایران در این دوره به اوج خود رسید اما در بحرانی‌ترین شرایط دیری نپایید و با پیروزی خاتمی در سال 1376 به سرعت در مسیر عکس قرار گرفت و به زودی برخلاف این وضع خطرناک، مطلوب‌ترین شرایط بعد از انقلاب اسلامی برای توسعه ایران فراهم شد. دولت آقای خاتمی موفق شد با کمک کشورهای دیگر تحریم اقتصادی تحمیل شده از سوی امریکا را خنثی کند.

این تدبیر که با مشارکت فعال کشورهای اروپایی به نتیجه رسیده بود موفقیت بزرگی برای ایران در برابر امریکا محسوب می‌شد. ایران اولین قرارداد خود علیه این تحریم را با توتال فرانسه، پتروناس مالزی و گازپروم روسیه، برای اجرای دو فاز مهم استخراج گاز منطقه پارس جنوبی به امضا رساند و با عملیاتی شدن این قرارداد مرحله اول توسعه بزرگ ترین مجتمع صنعتی ایران در عسلویه آغاز شد و ظرف مدت 7سال بیابان‌های خالی منطقه ناشناخته عسلویه با بیش از 30 میلیارد دلار اعتبارات خارجی و همکاری بهترین شرکت‌های جهان به یکی از بزرگترین مناطق صنعتی ساحلی خلیج فارس بدل شد و تقریباً همه شرکت‌های مهم نفتی و گازی غیرامریکایی دنیا سهمی در توسعه این منطقه مهم اقتصادی گازی جهان به دست آوردند.

مرحله بعدی این تلاش سرمایه گذاری‌های خارجی در صنایع پتروشیمی ایران بود که آرزوی دیرینه توسعه این صنعت در ایران را تا حد چشمگیری محقق ساخت. ایران با کشیدن خط لوله سراسری گاز برای صنایع پتروشیمی فرصت توسعه این صنعت را محدود به عسلویه و جنوب کشور نکرد و کلید مراحل آغازین چندین مجموعه پتروشیمی را در تمامی نقاط غرب کشور با هم زد. متقاضیان خارجی سرمایه گذاری در این پروژه‌ها مشتاقانه به ایران روی آوردند و تنها با اوضاع جدید ایران از آن دل کندند. بسیاری هنوز هم به سرمایه گذاری در این پروژه‌های سودآور در شرایط بهتری در آینده امید دارند.

با روی کار آمدن دولت بوش و شرایط پس از یازده سپتامبر نه تنها فشار به توسعه ایران افزایش نیافت، بلکه بهبود چهره بین‌المللی ایران در فضای پس از یازده سپتامبر باعث شد کشورهای بیشتری به کار اقتصادی با ایران روی بیاورند.

در یک فرآیند مشکل، رهبران محتاط ژاپنی هم موفق شدند موافقت ضمنی امریکایی‌ها را جلب کرده و وارد سرمایه‌گذاری در پروژه عظیم توسعه منطقه نفتی آزادگان شوند. آنان که به دلیل نیاز به نفت و علاقه به کار با ایران کشور ما را شریک استراتژیک خود می‌خواندند اعلام کردند که مصمم هستند با ایران همکاری کنند و برای اثبات حسن نیت خود همزمان با انعقاد قرارداد منطقه نفتی آزادگان، اولین وام نقدی غیرمشروط بعد از انقلاب اسلامی را به ایران به مبلغ 3 میلیارد دلار پرداخت کردند. طی سال‌های بعد این مبلغ عملاً تا 7 میلیارد دلار افزایش یافت.

ژاپنی‌ها ظاهراً به امریکایی‌ها قول داده بودند که وقتی کارشان را در ایران عملیاتی خواهند کرد که مطمئن شوند ایران مجدداً به سمت روابط بحرانی با جامعه جهانی نخواهد رفت. ژاپنی‌ها که خود نیز یک بار به خاطر بحران ناشی از جنگ ایران و عراق پروژه بزرگ پتروشیمی امام خمینی را رها کرده و با دادن خسارت از ایران رفته بودند، مصمم بودند که این بار ریسک نکنند. آنان تا سال گذشته هم گفت وگوهای خود را ادامه دادند اما نهایتاً سال گذشته رسماً از پروژه آزادگان خارج شدند و سرنوشت این پروژه مهم را مبهم گذاشتند.

اما تجربه قرارداد با ژاپنی‌ها در همان سال انعقاد قرارداد، باعث شد که متقاضیان سرمایه گذاری در حوزه‌های نفتی ایران یعنی همان حوزه مورد تحریم امریکا، متعدد شوند و بعد از این تحول برای اولین و آخرین دوره پس از انقلاب اسلامی تاکنون، وزارت نفت ایران نه تنها به دنبال یافتن سرمایه‌گذار برای پروژه‌های نفتی نمی‌رفت بلکه برای مذاکره شرایط تعیین کرده و گفت‌وگوی جدی خود را با شرکت‌های خارجی منوط به دریافت بهترین و بیشترین امتیاز های اولیه می‌کرد.

شرکت‌های امریکایی که تصور می کردند فرصت‌های اقتصادی خود در ایران را از دست داده‌اند مکرراً به دولت امریکا فشار می‌آوردند و تلاش می‌کردند که حداقل موافقت ضمنی دولت امریکا برای کار با ایران در آینده را به دست آورند و براساس آن توافقی ضمنی با ایران امضا کنند. آنان تصور می‌کردند که به زودی تمامی مشکلات ایران حل خواهد شد و آنها باید جای پایی در ایران داشته باشند.

تلاش‌های شرکت‌هایی مانند هالیبرتون، شل، شورون و غیره برای توافق مستقیم یا غیرمستقیم با ایران برای پروژه‌های بزرگ نفتی از جمله این موارد بود. بانک‌های اروپایی و آسیایی و شرکت‌های بیمه بزرگ بین‌المللی کلیه موانع کار با ایران را به کناری نهاده و عملاً برای اعطای اعتبار به ایران وارد رقابت شدند. چنین رقابتی هزینه سرمایه را برای ایران به حداقل ممکن رساند.

با کاهش ریسک کار اقتصادی در ایران، ایران از گروه بسیار پرریسک 6 در دسته‌بندی هفتگانه کشورهای صنعتی، به گروه متوسط و مناسب 4 ارتقا پیدا کرده و زمزمه ارتقای رتبه ایران به گروه مطلوب 3 نیز مطرح شد. برای اهل اقتصاد از باورنکردنی بودن دریافت 200 میلیون دلار اعتبار در سال 1376 تنها خاطره طنز اما تلخی باقی مانده بود و آنان اعلام می‌کردند که ایران هیچ مشکلی با بازار سرمایه جهانی ندارد و اصلاً نیازی به جست‌وجو برای یافتن فرصت اعتبارات ارزی وجود ندارد. بازارهای سرمایه خود برای ارائه پیشنهادهای بهتر مراجعه می‌کنند.

شرکت ملی نفت و شرکت‌های وابسته به آن و تدریجاً سایر شرکت‌های دولتی بزرگ برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی توانستند بدون ضمانت دولت و بانک مرکزی ایران متکی به اعتبارات و تولیدات خود برای پروژه‌هایشان وام بگیرند. این وضع نشان اقتدار اقتصاد کشور بود.

تولیدات ایران در زمینه صنایع مختلف بسیار گسترش یافت. صنایع اتومبیل‌سازی و سایر صنایع بزرگ ایران به رکوردهای جدیدی از تولید و صادرات دست یافتند. رقابت برای مشارکت در صنایع ایران میان کشورهای اروپایی و آسیایی شکل گرفته بود. اخیراً زمزمه‌هایی از خروج شرکای سنتی صنایع بزرگ اتومبیل‌سازی ایران نیز به گوش می‌رسد.

تولید انرژی برق در ایران با سرعتی شگرف توسعه یافت و از کمتر از 20 هزار مگاوات به بیش از 35هزار مگاوات رسید و ایران در روند کارش به خاطر ساخت مشترک نیروگاه و پالایشگاه با شرکت‌های خارجی و فعال شدن پیمانکاری‌های عمومی به مهمترین سازنده نیروگاه و پالایشگاه در منطقه بدل شد؛ سازندگانی که حالا قادر به پیشنهاد شریک فاینانس‌کننده پروژه‌هایش نیز بودند.

ایران با به دست آوردن نیازهای صنعت هسته‌ای از بازارهای جهانی بدون اینکه حساسیتی ایجاد شود و تحریمی در کار باشد، به یک کشور دارای توان هسته‌ای صلح آمیز بدل شد. امریکا تنها برای جلوگیری از همکاری چین با ایران در سال 1376 هزینه بسیار گزافی پرداخت کرد اما با وجود اصرار دائمی بر مشکوک بودن اقدامات هسته‌ای ایران، هرگز قادر نشد تحریم علیه ایران را حتی در زمینه هسته‌ای به پیش برد و نتوانست کشورهای دیگر را برای تحریم ایران قانع کند. ایران توانست پروژه اصفهان را بدون کمک چین عملی کند و پروژه‌های بزرگ دیگری را نیز با تلاش متخصصان داخلی تا مرحله تکمیل چرخه سوخت به اجرا گذارد. تا پایان کار دولت آقای خاتمی هیچ تحریم جدیدی به ایران به خاطر توسعه هسته‌ای حتی از سوی امریکا تحمیل نشد و نشانه های خیلی بیشتری از نتایج آزاد شدن اقتصاد و صنایع ایران از بند عمده تحریم های علیه ایران در دوره اصلاحات که در این مقاله نم‌ گنجد و بیش از من باید اهل اقتصاد و صنعت درباره‌اش بنویسند و سخن بگویند.

تنها مساله باقیمانده در این دوره سرمایه گذاری های بزرگ درازمدت‌تر در ایران بود. هنوز سرمایه گذاران بزرگ حوزه‌های غیرنفتی ابهامات زیادی نسبت به قابل اعتماد بودن تداوم امنیت در بازار ایران داشتند و لذا با احتیاط بیشتری وارد حوزه‌های دیگر می شدند. آنان منتظر ماندند که دولت بعد از دولت اصلاحات را تجربه کنند.



--
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com

خرگوش از خواب بیدار می‌شود؟

تاملی در تحولات اتمی در جناح حاکم
منبع: سايت خبري نوروز

نوروز- محمد جواد روح: در حالیکه رسانه‌های وابسته به دولت و نیز صداوسیما در روزهای اخیر و به دنبال انتشار گزارش اخیر محمد البرادعی درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران تبلیغات گسترده‌ای را مبنی بر پیروزی بزرگ ایران و «فرو ریختن پایه‌های اتهام» درباره فعالیت‌های اتمی را سازماندهی کرده بودند و احمدی‌نژاد و افراد نزدیک به وی، نظیر سعید جلیلی و مجتبی ثمره‌هاشمی، مدعی شده بودند که با این گزارش پرونده ایران باید به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بازگردد، به فاصله 48 ساعت صداهای تازه‌ای از رسانه‌های وابسته به نهادهای عالی نظام به گوش می‌رسد که نه تنها ارزیابی آن چنان مثبتی از گزارش البرادعی ندارند، بلکه خواسته‌های وی را «غیرقانونی» و «تحت فشار آمریکا و اسرائیل» توصیف می‌کنند.

به گزارش خبرنگار نوروز، روزنامه‌های «کیهان» و «جمهوری اسلامی» که هردو به نهاد رهبری نزدیک و وابسته هستند، سرمقاله‌های روز یکشنبه خود را به این موضوع اختصاص داده‌اند. این دو روزنامه، البته به نکات مثبت گزارش البرادعی که به همکاری‌های ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اشاره کرده‌اند، اما نکته اصلی گزارش یعنی تاکید آن بر تداوم غنی‌سازی از سوی ایران (بعنوان اصلی‌ترین خواست شورای امنیت) را نیز از دیده پنهان نداشته‌اند.

این درحالی است که تبلیغات صداوسیما و رسانه‌های وابسته به دولت به‌ویژه روزنامه «ایران» (ارگان دولت) در چند روز گذشته کاملا برمبنای پنهان نگه داشتن ابعاد مهمی از گزارش البرادعی و ارائه گزارشی یکسویه از ماجرا استوار بوده است.

با این حال، به نظر می‌رسد سرمقاله‌های دو روزنامه مؤثر و بانفوذ صبح تهران، نشانه‌ای آشکار از ضرورت کمرنگ شدن این خط تبلیغاتی یکسویه و ظاهربینانه و اتخاذ تصمیمات واقع‌گرایانه در شرایط حساس کنونی باشد.

چنانکه روزنامه «جمهوری اسلامی» در سرمقاله خود بصراحت آورده است: با توجه به این واقعیت‌ها ما نباید در تبلیغاتمان اهمیت نقاط قوت و مثبت گزارش البرادعی را بیش از اندازه بزرگ نمائیم و به نقاط ضعف و منفی آن بی‌توجهی كنیم. این روش به نفع كشور نیست و حتی خود البرادعی و كشورهای غربی را كه باید خود را بدهكار ایران بدانند و دست از بقیه اتهامات و مطالبات غیرقانونی خود بردارند نیز به طمع می‌اندازد. روش صحیح، میانه‌روی و بیان واقعیت‌ها و تشریح نقاط مثبت و منفی و مردم را در جریان ضعف‌ها و قوت‌ها قرار دادن است. با چنین روشی است كه می‌توان زمینه را برای برخورد بامشكلات احتمالی فراهم ساخت.

حتی «کیهان» نیز با وجود رد تمامی ادعاها و مطالبات گزارش البرادعی علیه ایران این نکته را رد نمی‌کند که « بازی سیاسی آمریكا و متحدانش علیه ایران اسلامی» ادامه دارد و آنها «باز هم بر باقی ماندن پرونده هسته‌ای كشورمان در شورای امنیت سازمان ملل اصرار داشته و احتمالا به صدور قطعنامه دیگری اقدام كنند».

البته راهی که برادر حسین شریعتمداری مبنی بر «تجدیدنظر جمهوری اسلامی ایران در تعامل با آژانس و نهایتاً اعلام خروج از NPT» پیشنهاد می‌کند، برخلاف نظر وی « تنها راهكار عاقلانه» نیست و اصولا «راهکار عاقلانه» هم نیست و بیشتر به پیشنهاد و راهبرد معروف ایشان در عرصه سیاست داخلی – یعنی «تخته‌گاز و بدون فرمان راندن»- شباهت دارد؛ اما با این وجود، حتی حسین شریعتمداری هم واقعیت و محتوای اصلی گزارش البرادعی را متوجه شده و خطر «صدور قطعنامه سوم» را گوشزد می‌کند. آیا امیدی به بیدارشدن از خواب خرگوشی هست؟


--
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com

۲۶ آبان ۱۳۸۶

عدنان حسن پور در زندان اعتصاب غذا کرد،

منبع: خبرنامه اميرکبير

تداوم شرايط نامناسب حبس و رويه های غيرقانونی در برخورد با عدنان حسن پور روزنامه نگار کرد محکوم به اعدام، وی را ناچار به اعتصاب غذای مجدد کرد.

اعتصاب غذای مجدد عدنان حسن پور در زندان که از روز پنجشنبه پانزدهم نوامبر آغاز شده است به گفته خود وی در اعتراض به شرايط نامناسب حبس و برخوردهای غير قانونی با وی و همچنين تائيد حکم ناعادلانه اعدام وی از سوی ديوان عالی کشور است.

بنابه اين گزارش اين روزنامه نگار کرد روز پنجشنبه در آخرين ملاقات با خانواده خود نسبت به شرايط زندان و برخوردهای غير قانونی شديداً اعتراض کرده و از آغاز اعتصاب غذای مجدد از بامداد روز پنجشنبه خبر داده است.

حسن پور در ديدار با خانواده خود گفته است که وضعيت نگهداری و برخورد با وی کاملاً غير قانونی و غير انسانی بوده و شديداً در زندان تحت مراقبت مسئولين و زندانبانان می باشد.

اين روزنامه نگار کرد محکوم به اعدام گفته است که تمام حرکات و فعاليتهای عادی روزانه وی حتی دستشويی رفتن هم در شرايطی کاملاً پليسی قرار دارد و مانند ديگر زندانيها حق استفاده از تلفن، باشگاه ورزشی و کتابخانه را ندارد.

عدنان گفته است "که از زمان دستگيری و نحوه دستگيری گرفته تا امروز در بند به اصطلاح عمومی و در تمام مراحل بازجويی، محاکمه و حبس طولانی در سلول انفرادی، با وی برخوردهای کاملاً مغاير با اصول و موازين قضايی شده است".

وی همچنين اعلام کرده است که چند روز پيش از طريق روزنامه اعتماد ملی در زندان از تائيد حکم اعدام خود که سی ام مهر ماه سال جاری از سوی ديوان عالی کشور صورت گرفت، مطلع گرديده است.

عدنان حسن پور روزنامه نگار کرد که نزديک به يک سال است در زندان بسر می برد، چهار ماه پيش نيز در اعتراض به حکم ناعادلانه اعدام که همزمان برای وی و هيوا بوتيمار فعال مدنی از سوی دادگاه انقلاب مريوان صادر شد، دست به اعتصاب غذا زد.

اعتصاب غذای طولانی بوتيمار و حسنپور در اعتراض به حکم غير انسانی اعدام و شرايط اسفبار حبس با بی توجهی کامل مقامات و مسئولين ايران و در حين حال با حمايتهای گسترده جهانی مواجه بود.

اين دوفعال کرد بنابه درخواست خانواده، گزارشگران بدون مرز، وکلا و سازمانهای حقوق بشری برخلاف ميل خود به اعتصاب غذای خود پايان دادند.

شرايط هيوا بوتيمار که حکم اعدام وی همزمان با تائيد حکم اعدام حسن پور از سوی ديوان عالی کشور نقض شد در بند نظام زندان سنندج با شرايط عدنان تفاوتی ندارد.

گزارشهای منتشره از خانواده اين دو فعال کرد حاکيست هيوا و عدنان در اثر اعتصاب غذای طولانی، شرايط بد نگهداری و عدم دسترسی آنها به پزشک و بهداری در زندان، دچار ريزش شديد موی سر شده اند.

همچنين گفته ميشود که بوتيمار دچار افسردگی شده و تاکنون کسی نتوانسته است در آن شرايط خبر فوت پدر وی را به اطلاع ايشان برساند.

از سوی ديگر خانواده عدنان حسن پور و هيوا بوتيمار به نحوه ملاقات با فرزندانشان و همچنين وضعيت آنها اعتراض کرده اند.

اين در حاليست که آقای صالح نيکبخت وکيل مدافع عدنان حسنپور و هيوا بوتيمار نيز تائيد حکم اعدام عدنان را غيرقانونی و غير انسانی خوانده است.

نيکبخت گفته است هر منصفی ميداند که اتهامات نسبت داده شده به عدنان حتی اگر صحت داشته باشد از مصاديق محاربه و نهايتاً حکم اعدام نيست.

وی می افزايد با توجه به قانون اصلاحی دادگاههای انقلاب و عمومی در ايران به تائيد اين حکم اعتراض ميکند.

همچنين خانواده های حسن پور و بوتيمار گفته اند که قاضی صدور کننده حکم بدوی، اجازه بررسی مجدد پرونده هيوا و عدنان را به وکلای آنها آقايان محمد صالح نيکبخت و سيروان هوشمندی را نداده است.

آنها نسبت به اين مسئله اعتراض کرده و اعلام کرده اند که مقامات و مسئولين با بی توجهی و برخوردهای غير قانونی که در پيش گرفته اند درصدد از بين بردن فرزندانشان هستند.

همچنين خانوادها اعلام کرده اند به رغم اينکه تلاشهای وکلا از موکلينشان کاملاً قانونی و برپايه ضوابط حقوقی و قضايی بوده است اما برخورد مقامات به گونه ای ديگر است و حتی اجازه ديدار وکلا با عدنان و هيوا را نيز ممنوع کرده اند.

آنها ضمن ابراز نگرانی از اينگونه برخوردهای غيرانسانی و مغاير با موازين زندانی و حق شهروندی گفته اند که اين شرايط موجب شده است که وکلا هيچ اطلاعی از اعتصاب غذای عدنان نداشته باشند.

عدنان حسن پور عضو شورای نويسندگان هفته نامه کردی - فارسی آسو چاپ سنندج بود که دو سال پيش توقيف شد.

وی همچنين با چندين مجله و هفته نامه ديگر از جمله، رافه، روت، زريبار، تريفه، همکاری داشته و مقالاتی را در باب سکولاريزم، عقلانيت، دمکراسی و حقوق بشر به چاپ رسانده است.

حسن پور همچنين علاوه بر اينها فعاليتهای فرهنگی زيادی را از طريق برگزاری جشنواره و کنگره برای شخصيتها و در زمينه های مختلف در انمجن ادبی فرهنگی مريوان، کانون علمی رونان و نهادهای ديگر فرهنگی و مدنی…داشته است.

هيوا بوتيمار نيز از اعضای هيات مديره سازمان غير دولتی فعال در زمينه زيست محيطی بنام " انجمن سبز چيا" و همچنين گزارشگر نشريه اين انجمن و مدير کميته اجرايی آن بود.

منبع خبر: خورهه لات نيوز

--
Sherwood
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com

استراتژی جناح حاكم برای تغيير فضای سياسی

گزارش تحلیلی نوروز

نوروز: با نزدیك شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس هشتم و بویژه با شكل‌گیری ائتلاف گسترده اصلاح‌طلبان، نگرانی جناح حاكم از شكست در انتخابات افزایش پیدا كرده است و از این‌رو، تلاش‌های تازه‌ای برای حفظ انسجام و انگیزه كافی جهت فعال‌سازی نیروها در انتخابات آتی در دستور كار قرار گرفته است.

به گزارش خبرنگار نوروز، جریان حاكم كه مهمترین ابزار فعالیت انتخاباتی خود را حزب پادگانی می‌داند، بشدت از بی‌انگیزگی و انفعال این نیروها كه ناشی از عملكرد ضعیف مجلس هفتم و بویژه دولت نهم بوده، احساس نگرانی می‌كند.

بنابراین اخبار، در نشست‌های تصمیم‌گیری جناح حاكم تصمیم گرفته شده تا در برابر تصویری كه نیروهای اصلاح‌طلب و منتقدان دولت از فضای سیاسی كنونی كشور تصویر می‌شود و تصویری واقعی و مؤثر بوده، تصویری مجازی تبلیغ و نیروهای حامی و بدنه حزب پادگانی حول آن فعال شوند.

بر اساس این استراتژی، از آنجا كه عملكرد دولت نهم و بویژه شخص احمدی‌نژاد انتقادات زیادی را حتی در بدنه نیروهای حامی وی در پی داشته است، تصمیم‌گیرندگان جناح حاكم شعار و محور اصلی فعالیت خود را حول مساله «ولایت‌فقیه» متمركز كرده‌اند و در نظر دارند بار دیگر با هزینه كردن از جایگاه عالی نظام، منتقدان دولت و بویژه جریان اصلاح‌طلب را تحت عنوان «مخالفان ولایت‌فقیه» معرفی و با ایجاد هراس در میان نیروهای حامی نسبت به بازگشت این طیف، انگیزه و انسجام كافی را میان آنها بوجود آورند.

گزارش خبرنگار نوروز حاكی از آن است كه این استراتژی در حال حاضر به مرحله اجرا رسیده است و سخنگویان حزبی، دولت و حتی نظامی این مساله را بعنوان محور سخنرانی‌های خود در جلسات خصوصی و عمومی با نیروهای حامی، محور كار خویش قرار داده‌اند.

بنابراین گزارش، اخیرا دبیركل یكی از احزاب باسابقه جناح راست طی سخنانی در زاهدان با هشدار جدی نسبت به تكرار مجلس ششم گفته است:« ما معتقدیم كه یك تقابل و تضاد تاریخی در میان دو تفكر حكومت دینی و تفكری كه در مقابل آن قرار دارد، از ابتدا تاكنون در كره زمین وجود داشته و دارد. در داخل و خارج كشور چنانچه به صف بندی غیر از این دو صف بندی معتقد باشیم وقت خود را تلف كرده‌ایم. در داخل كشور عده‌ای با حكومت دینی مخالفند و شبها كه می- خوابند پای خود را به طرف غرب دراز می‌كنند. باید در انتخابات و سایر تصمیم‌گیریها وضعیت خود را معلوم كنیم كه آیا در چارچوب حكومت دینی و یا تفكر لائیك قرار داریم یا نه؟».

همچنین، یكی از شاگردان مصباح‌یزدی كه در كابینه نیز مسؤولیت دارد، هفته جاری طی سخنانی در در گردهمایی روحانیون و فرماندهان نظامی و نیروهای كادر وظیفه در پادگان قدس تیپ مستقل 57 ابوالفضل (ع) خرم‌آباد تاكید كرده:« امروز دشمن عزم خود را جزم كرده و حمله خود را به اساسی‌ترین نهاد مقدس جمهوری اسلامی یعنی ولایت فقیه متمركز كرده است و ما باید در صحنه انتخابات پشت‌سر ولایت‌فقیه قرار بگیریم».

یكی از نمایندگان ولی‌فقیه در بسیج نیز اخیرا در سخنانی گفته:« آنها گفته‌اند این دفعه باید آدم‌های موجه و میانه‌رو را بیاوریم اما ما می‌گوییم موجه و غیرموجه،‌میانه‌رو و مشاركتی و مجاهدین انقلا‌ب هیچ فرقی با هم ندارند و همه آنها سر و ته یك كرباس هستند؛ چراكه همان موجهین و معتدلین بودند كه سكوت كردند و آن تندروهایشان، آزادگان، بسیجیان و مقدسات را مسخره كردند و قلب ولی‌فقیه را به درد آوردند».

--
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com

 

۲۱ آبان ۱۳۸۶

دولت احمدي نژاد با پول نفت چه مي کند؟

 کسي به اين سوال جواب نمي دهد

منبع: روز آنلاين

مهرزاد فرهودي

 

طرح جديد دولت احمدي نژاد در زمينه بودجه نويسي و سه صفحه شدن کتاب بودجه سال 87 نگراني هاي زيادي ‏را در ميان کارشناسان، افکار عمومي و نخبگان ايجاد کرده است. ‏

طرح جديد دولت احمدي نژاد در زمينه بودجه نويسي نگراني هاي زيادي را در ميان کارشناسان، افکار عمومي و ‏نخبگان ايجاد کرده است. در همين زمينه، دکتر رنجبر استاد اقتصاد دانشگاه تهران و از مديران اقتصادي دولت ‏سابق در گفت و گويي با روز به برخي از اين نگراني ها اشاره کرده است.‏

براساس سياستهاي چشم‌انداز 20 ساله‏ ‎ ‎كشور، تأكيد دست‌اندركاران و كارشناسان اقتصادي و همچنين براساس‎ ‎آنچه ‏در قانون برنامه چهارم توسعه جمهوري اسلامي آمده است، براي توسعه اقتصادي و اجتماعي ‎ ‎كشور لازم است تا ‏از حجم بودجه دولت كاسته شده، همچنين فرآيند بودجه‌ريزي كشور ‎ ‎اصلاح گردد. ‏

اما دولت محمود احمدي نژاد که بر اساس گفته هاي برخي اصولگرايان تنها از ديدگاه هاي شخص رئيس جمهور ‏تبعيت مي کند در اقدام جنجالي ديگري، دست به ابتکار جديدي در زمينه بودجه ساليانه کشور زده است که با ‏واکنش کارشناسان اقتصادي مواجه شده است. در اين راستا دولت لايحه بودجه سال 1387 خود را به نحوي تنظيم ‏کرده است که رئوس تغييرات آن نسبت به گذشته بدين شرح است ‎:‎

‏1ـ دولت با انتقال بودجه واحدها و ‎ ‎دستگاه‌هاي مختلف به دستگاه‌هاي بالاسري و وزارتخانه‌هاي آنها به عنوان ‏دستگاه‌هاي‎ ‎مادر، تعداد دستگاه‌هاي ملي را كه نام آنها در بودجه آمده از 500 واحد به 40 دستگاه‏ ‎ ‎كاهش داده ‏است‎.‎

‏2ـ بودجه سال آينده داراي يك ماده ‎ ‎واحده است و تبصره‌ها از آن حذف خواهد شد و اين تبصره‌ها در سه قالب ‏قانونگذاري، اصلاح و شرح و بسط قوانين موجود و همچنين رويكردهاي بودجه، چنانچه ماهيت قانون ‎ ‎داشته باشند ‏به صورت يك لايحه مستقل قبل از تقديم لايحه بودجه به مجلس فرستاده‎ ‎خواهند شد ‎.‎

‏3ـ بنابراين بودجه سال آينده داراي ‎ ‎اسناد لايحه و اسناد پشتيبان خواهد بود كه اسناد لايحه در بخش اول آمده و ‏دولت و‎ ‎مجلس وقت خود را صرف تدوين و تصويب آن مي‌كنند و اسناد پشتيبان كه همان پيوستهاي ‎ ‎بودجه است ‏اطلاعات محتوايي بودجه را در اختيار مجلس قرار مي‌دهد. اسناد لايحه بودجه ‎ ‎حاوي اطلاعات منابع، مصارف و ‏توزيع اعتبارات بين 40 دستگاه اجرايي و همچنين ميزان‏‎ ‎بودجه جاري، عمراني و استاني است ‎.‎

‏4ـ رسيدگي به طرحهاي عمراني نيز در ‎ ‎لايحه تغيير كرده و چنانچه يك بار به تصويب رسيده باشند، ديگر نيازي ‏به تصويب مجدد‎ ‎در خلال لايحه بودجه ندارند ‎.‎

‏5ـ اختيار تعيين اولويت‌ها و نحوه ‎ ‎توزيع منابع با وزير مربوطه و دستگاه اصلي است و همانند سال‌هاي گذشته ‏مسئوليت‎ ‎سازماندهي اعتبارات استاني، شوراي برنامه‌ريزي و توسعه هر استان خواهد ‎ ‎بود‎.‎

‏6ـ به جز بودجه تحقيقات ‎ ‎وزارتخانه‌هاي علوم، بهداشت، دفاع و جهاد كشاورزي اعتبارات تحقيقاتي ساير‎ ‎دستگاه‌هاي اجرايي در معاونت علوم و فناوري رياست جمهوري تجميع خواهد شد و‏ ‎ ‎دستگاه‌ها اعتبارات خود را ‏پس از ارايه برنامه از معاونت مذكور دريافت خواهند ‎ ‎كرد‎.‎

‏7ـ مصرف ارزي دولت 31 ميليارد دلار‏ ‎ ‎از محل صندوق ذخيره ارزي در نظر گرفته شده و علاوه بر آن مبلغ 16 ‏ميليارد دلار هم‎ ‎براي واردات توسط افراد در نظر گرفته شده است. نرخ هر بشكه نفت 1/34 دلار تعيين شده‏ ‎ ‎است ‏كه بانك مركزي موظف است معادل ريالي آن را به حساب دولت واريز كند. رقم كل ‎ ‎بودجه عمومي 646 هزار ‏ميليارد ريال شامل 399 هزار ميليارد ريال بودجه جاري، 1920‏‎ ‎ميليارد ريال بودجه عمراني و 55 ميليارد ريال ‏براي واردات بنزين و يا تملك ‎ ‎داراييهاي سرمايه‌اي در نظر گرفته شده است‎.‎

طرح جديد دولت احمدي نژاد در زمينه بودجه نويسي نيز همانند بسياري ديگر از طرح هاي اداري و اقتصادي اين ‏دولت، واکنش هاي منفي صاحبنظران و کارشناسان اقتصادي را در پي داشته است.‏

در همين زمينه دکتر رنجبر استاد اقتصاد دانشگاه تهران و از مديران اقتصادي دولت سابق در گفت و گو با روز ‏اظهار داشت: "بودجه سال 87 داراي معياب و تبعاتي است که شايد يکي از مهمترين تبعات چنين بودجه اي اين ‏باشد که حقوق نظارتي مجلس نفي و مديران ‎ ‎دولتي در جايگاه مسئولان مستقيم تخصيص منابع كشور قرار ‏مي‌گيرند و احتمال هزينه ‎ ‎كردن بدون ضابطه افزايش مي‌يابد‎.‎‏"‏

‏ ‏

وي تأکيد کرد: "با كلي‌سازي بودجه و حذف بودجه ‎ ‎تفصيلي شفافيت بودجه از بين مي‌رود و امكان سنجش و ‏ارزيابي از دستگاه‌هاي نظارتي‎ ‎سلب مي‌گردد و يك قرن تلاش براي سلب اختيار منابع مالي از دولت و قراردادن ‏آن به ‎ ‎نمايندگان ملت از بين مي‌رود‎.‎ ‏"‏

اين استاد دانشگاه تهران در ادامه اظهار داشت: "با اين شيوه فرآيند چانه‌زني كه در حال حاضر ‎ ‎محدود به فصل ‏بودجه و سازمان مديريت و برنامه‌ريزي و پارلمان كشور است به كل روزهاي ‎ ‎سال، كل وزارتخانه‌ها و دستگاه‌ها ‏تسري پيدا مي‌كند و زمينه را براي نفوذ افراد‎ ‎متنفذ براي تخصيص و سهم‌خواهي بيشتر بودجه فراهم مي‌سازد ‎.‎‏"‏

‏ ‏

وي تصريح کرد: "در اين شيوه بودجه متولي خود را از دست مي‌دهد ‎ ‎و مجموعه‌اي از دولت و وزارتخانه‌ها ‏نمي‌توانند پاسخگوي مسايل بودجه‌اي به صورت عام ‎ ‎باشند‎.‎همچنين به دليل كمبود امكانات در‏ ‎ ‎سازمانها و ‏دستگاه‌ها و نيز نداشتن تجربه، مشكلات جدي در توزيع بودجه ايجاد خواهد‎ ‎شد."‏

دکتر رنجبر در ادامه گفت: "بودجه سال 87 معايب مهم ديگري دارد که مهمترين آنها عبارتند از: دولت‌گرايي تازه ‏با سهم‌خواهي از ‎ ‎درآمد نفت و ايجاد اختلاف نظر و درگيري در تخصيص‌هاي بودجه، نداشتن نگاه ملي و نديدن ‏نقش ‎ ‎تهديدها و تحريم‌ها، افزايش هزينه‌ها و تعديل آنها در نوع جديد، امكان شروع طرحهاي جديد و بدون‎ ‎توجيه و ‏باقي‌ماندن طرح‌‌هاي نيمه‌تمام، امكان بروز كسري بودجه و تراز شدن ‎ ‎سرجمع درآمدها و هزينه‌ها، برگشت به ‏دوره قاجاريه و تقسيم ‎ ‎بودجه به كيسه‌هاي مختلف."‏

‏ ‏

اين صاحبنظر اقتصادي با اشاره به اينکه هر كدام از تبصره‌هاي بودجه بنا به‏ ‎ ‎دلايلي ايجاد شده‌اند گفت: "بايد آن ‏دلايل موجبه بررسي شوند كه آيا هنوز باقي هستند و ‎ ‎يا خير؟ چرا که براي همه آنها نمي‌توان يك تصميم واحد و ‏يكسان گرفت‎.‎‏"‏

دکتر رنجبر اضافه کرد: "متأسفانه دولت آقاي احمدي نژاد به جاي گسترش‏ ‎ ‎بخش خصوصي و كاستن از حجم و ‏اندازه خود و به جاي «كاهش بودجه دولت» اقدام به «كاهش ‎ ‎صفحات بودجه دولت» نموده است‎.‎‏"‏

 

آغاز تغييرات در دولت اصلاحات

تأکيد اين استاد دانشگاه بر کاهش بودجه دولت در حالي است که نقايص نظام بودجه‌ريزي كشور، رويه ‎ ‎چانه‌زني ‏آن، تمركزگرايي و عملياتي نبودن آن، بي‌ارتباط بودن آن با خروجي‌هاي سيستم ‎ ‎اقتصادي، مقرراتي بودن آن به ‏جاي نتيجه محوري، پايين بودن سرعت و پويايي آن، چسبندگي و عدم انطباق‌پذيري آن، و... سبب شده در برنامه ‎ ‎چهارم توسعه، اصلاح نظام بودجه‌ريزي كشور مورد تاكيد قرار گيرد تا امكان كوچك شدن‎ ‎دولت و حجم و اندازه ‏آن، هدايت دولت به سمت برنامه‌ريزي استراتژيك، انجام وظايف ‎ ‎حاكميتي و فراغت از تصدي‌گري فراهم گردد‎.‎

در همين راستا از سال 1380 که دولت اصلاح طلب سيد محمد خاتمي عنان قدرت اجرايي را در کف داشت، ابتدا ‎ ‎اختيار بودجه عمراني و سپس بودجه جاري به استانها تفويض شد و بدنبال آن در شوراي ‎ ‎عالي اداري به طور ‏مرتب اختيارات وزارتخانه‌ها و دستگاه‌هاي دولتي نيز به استانها و‎ ‎شوراي برنامه‌ريزي و توسعه استانها تفويض ‏گرديد. تمامي ‎ ‎اينها باعث افزايش اختيار و‎ ‎ اقتدار استانداريها گرديد و شأن آنها را از نماينده وزارت كشور به ‏نماينده دولت و‎ ‎با اختياراتي در سطح وزير افزايش داد ‎.‎

 

بودجه نويسي در دولت احمدي نژاد‏

اما با تغيير دولت و آغاز سفرهاي استاني ‎ ‎و تخصيص اعتبارات سفر، برنامه چهارم بعنوان يك برنامه ملي تبديل به ‏مجموعه‎ ‎برنامه‌هاي استاني نه چندان هماهنگ با هم گرديد. تمركز سازمان مديريت و برنامه‌ريزي ‎ ‎و اختيارات آن ‏با اختيارات در حال تفويض به استانها رودرروي هم قرار گرفت و چالش ‎ ‎بزرگي را موجب شد كه باعث فروپاشي ‏سازمان مديريت و برنامه‌ريزي و دگرديسي آن با‎ ‎عنوان جديد گرديد. از اينرو صاحبنظران اقتصادي پيش‌بيني مي‌ ‏کردند كه اين روند همچنان ادامه يابد و اختيارات ‎ ‎بودجه‌اي كشور بيش از پيش راهي استانها گردد‎.‎

اكنون اما در لايحه بودجه 87 اين‏ ‎ ‎اختيارات حتي از مجلس هم گرفته شده و چالشي را براي حقوق نظارتي مجلس ‏موجب شده‎ ‎است. از اينرو کارشناسان اقتصادي پيش بيني مي کنند در آينده، اختلافات دستگاه‌هاي كلان اجرايي با ‏مسئولين محلي ‎ ‎و نمايندگان مجلس بر سر تخصيص اعتبارات بيشتر به استانشان و همچنين سهم‌خواهي مديريت ‏استاني از دستگاه‌ها و دولت مركزي را نظاره‌گر باشيم.‏

در همين ارتباط دکتر رنجبر که سالها در دولت اصلاحات تجربه توزيع بودجه را داشته است مي گويد: "با اين ‏بودجه، مديران ‎ ‎محلي ضمن هزينه كرد درآمدهاي مالياتي استان خود، خواهان سهم بيشتري از اعتبارات ‎ ‎كلان و ‏ملي كشور كه از محل فروش نفت حاصل مي‌شود خواهند بود و همين امر فضاي رقابتي‎ ‎بين استانها و اختلاف ‏نظر و ديدگاه با دولت مركزي را تشديد خواهد كرد. همچنين مديران محلي ‎ ‎خواهان اختيارات بيشتر و بيشتر براي ‏كسب درآمد، هزينه كرد و عدم پرداخت هزينه ‎ ‎بالاسري خود با دولت مركزي خواهند بود و اين امر مي‌تواند ‏عواقب سياسي و امنيتي زيادي براي کشور داشته باشد."‏

اما نگراني ديگري که از بابت بودجه سال 87 وجود دارد مربوط به عملکرد گذشته شخص احمدي نژاد است. ‏امروز منتقدين لايحه بودجه 1387 با‏ ‎ ‎يادآوري خاطرات خود از نحوه هزينه كرد اعتبارات در سالهاي 1382 و ‏‏83 شهرداري تهران‏ ‎ ‎و چگونگي هزينه كرد اعتبارات فرهنگي آن ايام براي توزيع آش و شله‌زرد در ماه‎ ‎رمضان ‏سال 1383 و عدم ارايه اسناد مالي و يا عدم امكان ارايه مستندات مبني‏ ‎ ‎بر تعداد آش‌هاي توزيع شده، نگران چنين ‏هزينه‌كردي بدون ارايه مستندات كافي در ‎ ‎بودجه سال 1387 هستند که مي تواند در مقياسي بزرگتر و فراگير ‏براي كل كشور تبديل به يک فاجعه بزرگ شود. ‏

اين نگراني ها درباره بودجه سال آينده در حالي است که طي ماه هاي گذشته سوالات بسياري از سوي اصلاح ‏طلبان، کارشناسان اقتصادي، اعضاي فراکسيون اقليت مجلس هفتم و بسياري از مردم در ارتباط با چگونگي ‏هزينه شدن درآمد 120 ميلياردي دولت نهم در دو سال گذشته مطرح شده است اما همگي آنها بي پاسخ مانده است. ‏آيا دلارهاي نفتي انباشته شده در خزانه دولت ايران به همان شيوه مبهمي هزينه مي شود که قبلاً احمدي نژاد در ‏استانداري اردبيل يا شهرداري تهران هزينه کرده بود ؟ ‏

 

--
 

طبرزدي روانه زندان شد

 منبع: روز آنلاين

به حکم قاضي حداد

زارع زاده اردشير

 

حشمت الله طبرزدي ‎ ‎روز گذشته در محل دادستاني تهران بازداشت و روانه زندان اوين شد. به گفته خانواده ‏طبرزدي، "او به دنبال احضار به معاونت امنيت دادستاني تهران، در آنجا حاضر ولي به حکم قاضي حسن حداد، ‏از آنجا روانه زندان اوين شد."‏

به گفته خانواده وي ‎ ‎‏"طبرزدي زماني که به زندان منتقل مي شد در تماس تلفني با منزل خبر دستگيري خود را ‏اعلام کرد."‏

در همين ارتباط وکيل مدافع طبرزدي گفت مدت محكوميت او در مرداد ماه امسال پايان يافت و بازگرداندن وي به ‏زندان، بدون آنكه محكوميت جديدي متوجه او باشد، فاقد وجاهت قانوني و به منزله تعرضي آشكاربه حقوق ‏شهروندي است.‏

حشمت الله طبرزدي، فعال سياسي پيش از اين به ۱۴ سال زندان محکوم شده بود. بر اساس حکم صادره از سوي ‏شعبه ي 26 دادگاه انقلاب، که در آن زمان قاضي حداد رياست آن را بر عهده داشت، حشمت الله طبرزدي به اتهام ‏تشکيل جبهه دمکراتيک ايران به 10 سال حبس، به ‎ ‎اتهام توهين به رهبري به 2 سال حبس، به اتهام تبليغ عليه ‏نظام به 1 سال‏ ‎ ‎حبس، به اتهام تشويش اذهان عمومي به 1 سال حبس و همچنين به 10 سال محروميت از حقوق‏‎ ‎اجتماعي و تبعيد به زندان برازجان در جنوب کشور محکوم شده بود.‏

‏ دادگاه تجديد نظر، اتهام تبليغ عليه نظام و تشويش اذهان عمومي را ادغام و مجازات تبعيد به زندان برازجان را ‏لغو کرده بود. از سوي ديگر حکم 10 سال حبس تعزيري وي به‏ ‎ ‎‏ اتهام تشکيل گروه غير قانوني در شعبه هفتم ‏ديوان عالي کشور به 5 سال‏ ‎ ‎تقليل يافته بود.‏

حشمت الله طبرزدي پس از مدتي به شرط سکوت و عدم فعاليت سياسي به مرخصي فرستاده شد؛ بعد از آن دادگاه ‏انقلاب و وزارت‏‎ ‎اطلاعات بارها از وي خواست از نوشتن مقاله، انجام مصاحبه و تشکيل جلسه و ديگر فعاليت ‏هاي خود امتناع ورزد.طبرزدي آخرين بار از تهران در ميزگردي در صداي آمريکا شرکت کرد و خود درباره ‏اين محدوديت ها به تفصيل توضيح داد.‏

جبهه دمکراتيک ايران، که حشمت طبرزدي دبير کل آن است، با انتشار بيانيه اي بازداشت طبرزدي را محکوم ‏کرد. ‏

--
 
Sherwood