۸ اسفند ۱۳۸۶

چه بايد بشود تا شرکت نکنيد؟

منبع: روز آنلاين
حسین باستانی

در پی حذف گسترده کاندیداهای اصلاح طلب در سراسر کشور، به گونه اي که تنها در 70 حوزه از 200 ‏حوزه انتخاباتی امکان رقابت براي آنها باقی مانده است، در هفته جاری آخرین موضع گیری انتخاباتي ستاد ‏ائتلاف اصلاح طلبان اعلام شد. این موضع گیری، حکایت از تصمیم ائتلاف اصلاح طلبان به "حضور ‏محدود" در انتخابات و "ارائه لیست انتخاباتی در حوزه های اندکی که امکان رقابت فراهم باشد" دارد.‏

ستاد ائتلاف اصلاح طلبان، توجیه این تصمیم انتخاباتی خود را جلوگیری از "بدعت زشت از پیش تعیین ‏کردن بیش از دو سوم کرسی های مجلس" دانسته و از مردم خواسته تا مانع تشکیل مجلس شوند که به کام ‏اقتدارگرایان و به زيان کشور است.‏

البته که بسیار لازم است که در یک نقطه "جلوي بدعت زشت از پیش تعیین کردن بیش از دو سوم کرسی ‏های مجلس گرفته شود". اما به راستی قابل فهم نیست که شرکت کردن در انتخابات در شرایط موجود، چگونه ‏به تحقق این هدف کمک خواهد کرد؟ ‏

در انتخابات مجلس هفتم، تکلیف دو سوم کرسی مجلس از پیش تعیین شده بود و با وجود این، اصلاح طلبان ‏در پی چند هفته تبلیغات پر سر و صدا در مورد تن ندادن به انتخابات فرمایشی (که با تهدید استعفای 14 عضو ‏کابینه و 28 استاندار همراه بود) سرانجام در آن حضور یافتند و نتیجه، تشکیل فراکسیونی 50 نفره در مجلس ‏هفتم بود که طبیعتاً تأثیری نيز بر روند امور کشور بر جای نگذاشت. در آستانه انتخابات مجلس هشتم، میزان ‏رد صلاحیت ها از آن هم بیشتر شد: این بار اصلاح طلبان در پی اعتراضات به مراتب کم حجم تر - و در پی ‏زمزمه های پراکنده در مورد احتمال شرکت نکردن در انتخابات- دوباره اعلام کرده اند که در همان حوزه ‏های اندکی که امکان رقابت فرام باشد به رقابت خواهند پرداخت. لابد در انتخابات بعدی، اگر تعداد حوزه هاي ‏باقی مانده برای رقابت به يا50 يا 40 کاهش یابد، باز پس از مدتی سخنرانی در مورد احتمال شرکت نکردن ‏در انتخابات، جمع بندی نهایی عبارت خواهد بود از حضور فعالانه در همان حوزه های "اندک تری" که ‏امکان رقابت در آنها فراهم باشد.‏

در نتیجه سوال این است: خط قرمز این نوع رقابت انتخاباتي بي حد و مرز چیست؟ به عبارت مشخص، اگر ‏رد صلاحیت ها تا کجا ادامه یابد، می توان نتیجه گرفت به حدی رسیده ایم که دیگر کانديدا شدن و لیست دادن ‏در انتخابات بی معنی شده است؟ ‏

مهمتر آن که، اگر اقتدارگرایان حاکم مطمئن باشند که تشکل های اصلاح طلب در هر شرایطی و به هر میزان ‏هم که رد صلاحیت شوند، باز در وارد "مبارزه انتخاباتي" مي شوند تا درست در همان محدوده اي که توسط ‏رقبايشان تعیین شده به رقابت بپردازند، به چه دلیل باید ملاحظه ای از تکرار یا تشدید این رفتار در آينده داشته ‏باشند؟ ‏

در کدام یک از کشورهای قابل مقایسه با ایران، گروه های حاکم رقبایی چنین دست بسته را داوطلبانه راهی ‏مراکز تصمیم گیری حکومت می کنند؟ گروه هایی که اگر از انتخابات محروم شوند، نه می توانند به ‏سازماندهی اعتراضات اجتماعی بپردازند، نه رسانه های مهمی برای بیان اعتراض خود دارند، و نه حتی ‏امکان شرکت نکردنشان در انتخابات وجود دارد؟

البته، گروه های سیاسی اصلاح طلب برای تغییر دادن این معادله لازم نیست به "تحریم" انتخابات و دعوت ‏از مردم برای رأی ندادن بپردازند. چرا که حتی در یک انتخابات کاملاً خالی از اصلاح طلبان، راي دادن به ‏محافظه کاران رقیب احمدی نژاد، می تواند در مقابل غلبه انحصاری جريان دولتي بر کشور مانع ایجاد کند. ‏اما این حقیقت هرگز به آن معنی نیست که اصلاح طلبان، به عنوان "کاندیدا" در انتخابات کاملاً نمایشی ‏شرکت کنند و از این طریق به همکاری عملی با اقتدارگرایان حاکم در جهت "مشروع" و "رقابتی" معرفی ‏کردن انتخابات (آن هم در منطقه ای از جهان که در اغلب کشورهای آن انتخابات آزاد وجود ندارد) بپردازند.‏

در وضعيت کنوني، قطعاً هيچ کس در ميان اصلاح طلبان، ترديدي در اين واقعيت ندارد که براي آنان، مجلس ‏هشتم از هم اکنون از دست رفته است: با توجه به رد صلاحيت هاي گسترده انجام شده، در انتخابات پيش رو ‏در بهترين شرايط مي توان يک اقليت 40 - 50 نفره" شبه اصلاح طلب" را (که بسياري‎ ‎‏ از آنها تاييد ‏صلاحيت شان را مديون مرزبندي با معترضين "تندروي" ردصلاحيت ها هستند) راهي مجلس کرد، که در ‏هر حال، تأثيري نيز بر سمت و سوي قوه مققنه نخواهند داشت.‏

اما گروه هاي اصلاح طلب، به جاي اين حد هزينه کردن از توان و اعتبار خود براي ايجاد يک فراکسيون ‏نمايشي در مجلس، احتمالا راه بهتري را نيز در پيش رو دارند: اين که براي اولين بار عزم خود به عدم ‏شرکت در انتخابات غير رقابتي را به نمايش بگذارند و کانديداهاي باقي مانده خود را به طور يکپارچه از ‏صحنه انتخابات خارج کنند.‏

اين رفتار، اگرچه در کوتاه مدت هزينه هايي را به همراه خواهد داشت، اما در انتخابات هاي بعدي براي ‏اصلاح طلبان حداقلي از قدرت چانه زني را ايجاد خواد کرد. چنين رويکردي، در واقع بيش از هر چيز به نفع ‏شرکت خود آنها در انتخابات خواهد بود. چون براي اولين بار نشانه هايي را به نهادهاي حکومتي ارسال ‏خواهند کرد، حاکي از آن که بايد واکنش رقيب به رد صلاحيت خود را جدي بگيرند. در غير اين صورت، ‏هيچ چيز مانع از آن نخواهد شد که اقتدارگرايان حاکم – که اثبات کرده اند برايشان بسيار مهم است که ميزاني ‏حداقل از اصلاح طلبان براي نمايش نوعي از رقابت کنترل شده در انتخابات شرکت کنند- رويه فعلي خود را ‏در هر انتخابات ادامه نداده يا سخت تر نکنند.‏

گروه هايي که از ايده شرکت در انتخابات در هر شرايط ممکن طرفداري مي کنند، ضروري است که خود را ‏به جاي رقبايشان بگذارند: اين رقبا بايد از چه چيز بترسند تا در انتخابات مجلس بعدي، مثلا دو برابر ميزان ‏فعلي رد صلاحيت نکنند؟ آيا اگر رقيب خود را مطمئن کنيم که حذف آسان مان از صحنه رقابت "هيچ" هزينه ‏اي در پيش ندارد، وي را به نابود کردن سريع تر خود تحريک نکرده ايم؟

--
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com

هیچ نظری موجود نیست: