دمیدن دوباره روح زندگی
مناظره میر حسین موسوی و کروبی آنچنان بود که امید آن را داشتیم! یعنی هر دو نفر به نقد وضع موجود بپردازند و برنامه های خودشان را ارائه کنند. کروبی البته چنان چه از مناظره قبل وعده اش را داده بود بخشی از زمان خود را صرف دفاع از اتهام هائی کرد که در جلسه قبل احمدی نژاد به او وارد کرده بود و قسمت های دیگر را به توضیح مختصری از برنامه خود و پرسش های قبلی اش از موسوی گذراند. موسوی اما توانست فرصت را مغتنم تر بشمارد و به نقد ادعاهای احمدی نژاد و آشکار کردن فریب هائی که در جداول رئیس دولت نهان شده بود بپردازد و در کنار آن برای اولین بار کتابی را به عموم معرفی کند که شاید پاسخ تمام پرسش هایشان باشد. و تمام این کارها برای جامعه سر خورده از ماجرای مناظره کروبی و احمدی نژاد بسان دمیدن روح تازه ای بود در کالبد افسرده! چیزی که با یک گشت ساده در شهر می شد بسادگی دریافت. باورش سخت است ولی اصلاحات یک پیکره واحد است که از همه عناصر خود تاثیر می پذیرد و این همان چیزی بود که باعث شد هیچکدام از طرفداران موسوی از اتفاق دیشب خشنود نشوند و حتی هراسی خفیف آنان را در بر بگیرد. این حس همدردی، این درک والا از فعالیت جمعی واقعا ارزشمند است و هر دو بزرگوار باید آن را ارج نهند!
در مجموع می توان گفت آن دو نفر تقریبا کاری به کار همدیگر نداشتند و به راحتی همدیگر را تحمل کردند و از فرصت نادر و مغتنم موجود هر یک به شکل خود بهترین استفاده را برد. باید به این دو نفر مرحبا گفت که توانستند در کنار هم - آن طور که از دو هم فکر انتظار می رود - به اهداف مشترک خود نزدیک شوند. حال بگذریم از پارازیت های گاه و بیگاه مجری برنامه که به نظر می آمد بیشتر بدنبال خرید وقت بیشتر برای احمدی نژاد بود تا رعایت حقوق واقعی افراد، وگرنه کجا بود جناب مجری آن زمان که جناب احمدی نژاد از رفسنجانی ها حرف زد؟ کجا بود ایشان زمانی که به راحتی نام صفائی فراهانی همتراز مفسدان اقتصادی آورده شد؟ و کجا بود گوش شنوا و گوشی هشدار دهنده زمانی که ایشان به راحتی نام زهرا رهنورد را به میان کشید؟ و حتی ماجرای شهرام جزایری را برای فردی نام برد که قبلا برائت او اثبات شده است؟! واقعا که تلویزیون ضرغامی را باید شاهکار رسانه ای هزاره سوم نامید و ای بسا شاهکار تمام هزاره ها!
در ادامه این ماجرا حتما باید منتظر پاتک احمدی نژاد باشیم که حتما به سادگی از امروز نخواهد گذشت و ای بسا افشاگری های سنگین تری را باید منتظر بود که مذاق ها را تلخ تر خواهد کرد. همگان باید خود را برای این حمله و تهاجم تجهیز کنند و روحیه خود را نبازند. این اصل اساسی فعالیت سیاسی در جامعه سیاست زده جهان سوم است! باید مراقب بود و بسادگی فریب نخورد که طرف مقابل ثابت کرده است بخوبی از فرصت ها نهایت استفاده را می برد. باید منتظر بود و مثل شکارچی ماهر فقط روی شکار تمرکز کرد. این شکار به راحتی می تواند جای خود را با شکارچی عوض کند!
در مجموع می توان گفت آن دو نفر تقریبا کاری به کار همدیگر نداشتند و به راحتی همدیگر را تحمل کردند و از فرصت نادر و مغتنم موجود هر یک به شکل خود بهترین استفاده را برد. باید به این دو نفر مرحبا گفت که توانستند در کنار هم - آن طور که از دو هم فکر انتظار می رود - به اهداف مشترک خود نزدیک شوند. حال بگذریم از پارازیت های گاه و بیگاه مجری برنامه که به نظر می آمد بیشتر بدنبال خرید وقت بیشتر برای احمدی نژاد بود تا رعایت حقوق واقعی افراد، وگرنه کجا بود جناب مجری آن زمان که جناب احمدی نژاد از رفسنجانی ها حرف زد؟ کجا بود ایشان زمانی که به راحتی نام صفائی فراهانی همتراز مفسدان اقتصادی آورده شد؟ و کجا بود گوش شنوا و گوشی هشدار دهنده زمانی که ایشان به راحتی نام زهرا رهنورد را به میان کشید؟ و حتی ماجرای شهرام جزایری را برای فردی نام برد که قبلا برائت او اثبات شده است؟! واقعا که تلویزیون ضرغامی را باید شاهکار رسانه ای هزاره سوم نامید و ای بسا شاهکار تمام هزاره ها!
در ادامه این ماجرا حتما باید منتظر پاتک احمدی نژاد باشیم که حتما به سادگی از امروز نخواهد گذشت و ای بسا افشاگری های سنگین تری را باید منتظر بود که مذاق ها را تلخ تر خواهد کرد. همگان باید خود را برای این حمله و تهاجم تجهیز کنند و روحیه خود را نبازند. این اصل اساسی فعالیت سیاسی در جامعه سیاست زده جهان سوم است! باید مراقب بود و بسادگی فریب نخورد که طرف مقابل ثابت کرده است بخوبی از فرصت ها نهایت استفاده را می برد. باید منتظر بود و مثل شکارچی ماهر فقط روی شکار تمرکز کرد. این شکار به راحتی می تواند جای خود را با شکارچی عوض کند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر