...تغاری بشکند، ماستی بریزد
نگاه که می کنی به روزهای اول بعد از کودتای انتخاباتی از همه چیز و همه کس لذت می بری، همه یک صدا بودند و فریاد می زدند که ما رای خودمان را می خواهیم. یک هفته ای - کمی بشتر شاید - گذشت تا دوستان تحریمی مان و سلطنت طلب ها از خواب ناز بیدار شدند و فهمیدند باز هم مثل همیشه از غافله عجیب عقب افتاده اند، آن وقت بود که به مصاف افتادند تا کاری بکنند. یکهو جناب رضا پهلوی گویا برای مراسم شام تشریف فرما شده بودند تشریف آورند در جمعیتی که هنوز داشت حق خود را در قانون پی گیری می کرد. با خودم گفتم: "یعنی جناب رضا خان پهلوی هم رای داده که اینک آمده تا حقش بستاند؟!" ولی واقعا جای سوال نبود و جواب کاملا معلوم.
پیش از آن با دوستان خارج نشین که صحبت می کردی متوجه می شدی چقدر به باد تمسخر گرفته شده اند توسط همین گروه های کوچکتر شده تحریمی و چه حرف ها که بخاطر رای دادنشان و تو زرد از آب در آمدن انتخابات نشنیدند و حتی چگونه تا همین چند روز پیش هم اعتراض و تظاهرات بی خطر در خارج را احمقانه و بیهوده می دانستند و هر روز باید بحث می کردی که موضوع اصلا سرنگونی رژیم نیست که این همه مردم را از همه فرقه دور هم جمع کرده، این یک حق خواهی در چارچوب قوانین موضوعه کشور است و لاغیر. لااقل تا الانش همه بدنبال این هستند که تقلب و دروغ را در انتخابات ثابت کنند و رای خودشان را به کرسی بنشانند، و همین مسئله است که چنین اتحاد و اتفاقی را باعث شده است. با این همه حضور این جمعیت یکدست و میلیونی در ایران و فعالیت بی امان همراهان در شهرهای مختلف خارج از کشور آنچنان بود که فرصتی برای غرولند ها و نق زدن های این حضرات باقی نگذاشت...
اینک اما بیش از دو هفته از آن وقایع تلخ و آن حماسه های شیرین انتخابات و تظاهرات حق خواهی در ایران به مرحمت تفنگ ها و باتوم های نظامی و لباس شخصی ها گذشته و زهر مهلک وقت کشی شورای نگهبان در جان مصدوم جنبش اندک اندک اثر کرده و حتی فریاد الله اکبرها بی رمق تر شده، بیرون را که نگاه می کنی شکل تظاهرات و شعارها تغییر کرده و دوباره رنگ و بوی خارج نشینی گرفته! عجیب است این تقارن!
اگرچه هنوز هم هزاران فریاد در فرانسه و کشورهای دیگر برای باز پس گیری رای خودشان بلند است، نگاه که می کنی به صدای آمریکا اما می بینی در یک دوره خبری سه ساعته بیش از چهار بار یک فیلم تکراری از یک تظاهرات ضد رژیم پخش می شود و پرچم ایرانی را می بینی که قسمت آرم آن را سوراخ کرده اند و یک نفر با بلند گو شعار بی ربط، سطحی و حقیرانه "آزادی اندیشه، با ریش و پشم نمیشه" را سر داده که قطعا هر معنائی می تواند داشته باشد بجز اعتراض برای پس گرفتن رای ها! ولی از تظاهرات تورنتو برای لحظاتی بسیار کوتاه تصاویری نامشخص پخش می شود. گویا صدای آمریکا هم هر از گاهی باید سر در برف خود فرو کند و فراموش کند که اصلا چه خبر بوده و به چه دلیل!
دوستان خارج نشین که اینک خوب فهمیده ایم که همه با هم هستیم، دردمان یکی است و شادی هایمان همه یک شکل؛ مرز ما هر روز با این جماعتی که در برهه ای به تمسخرمان می گیرند و روز دگر ادعای مالکیت تمام اعتراض ها را دارند و کارشان بجز به انحراف کشاندن جنبش هدفمند مردمی و همراه و همدست حکومت در دلسرد کردن و نابود کردن حرکت های عمومی نیست، روشن تر و مشخص تر می شود. صف هایتان را از این مصادره گرهای اعتراض مردم جدا کنید پیش از آن که ضربه های بیشتری بر پیکره این جنبش وارد شود. سوگ شهیدان ما هنوز آغاز نشده است تا به ضیافت چلوخوران دعوت شوند!
پیش از آن با دوستان خارج نشین که صحبت می کردی متوجه می شدی چقدر به باد تمسخر گرفته شده اند توسط همین گروه های کوچکتر شده تحریمی و چه حرف ها که بخاطر رای دادنشان و تو زرد از آب در آمدن انتخابات نشنیدند و حتی چگونه تا همین چند روز پیش هم اعتراض و تظاهرات بی خطر در خارج را احمقانه و بیهوده می دانستند و هر روز باید بحث می کردی که موضوع اصلا سرنگونی رژیم نیست که این همه مردم را از همه فرقه دور هم جمع کرده، این یک حق خواهی در چارچوب قوانین موضوعه کشور است و لاغیر. لااقل تا الانش همه بدنبال این هستند که تقلب و دروغ را در انتخابات ثابت کنند و رای خودشان را به کرسی بنشانند، و همین مسئله است که چنین اتحاد و اتفاقی را باعث شده است. با این همه حضور این جمعیت یکدست و میلیونی در ایران و فعالیت بی امان همراهان در شهرهای مختلف خارج از کشور آنچنان بود که فرصتی برای غرولند ها و نق زدن های این حضرات باقی نگذاشت...
اینک اما بیش از دو هفته از آن وقایع تلخ و آن حماسه های شیرین انتخابات و تظاهرات حق خواهی در ایران به مرحمت تفنگ ها و باتوم های نظامی و لباس شخصی ها گذشته و زهر مهلک وقت کشی شورای نگهبان در جان مصدوم جنبش اندک اندک اثر کرده و حتی فریاد الله اکبرها بی رمق تر شده، بیرون را که نگاه می کنی شکل تظاهرات و شعارها تغییر کرده و دوباره رنگ و بوی خارج نشینی گرفته! عجیب است این تقارن!
اگرچه هنوز هم هزاران فریاد در فرانسه و کشورهای دیگر برای باز پس گیری رای خودشان بلند است، نگاه که می کنی به صدای آمریکا اما می بینی در یک دوره خبری سه ساعته بیش از چهار بار یک فیلم تکراری از یک تظاهرات ضد رژیم پخش می شود و پرچم ایرانی را می بینی که قسمت آرم آن را سوراخ کرده اند و یک نفر با بلند گو شعار بی ربط، سطحی و حقیرانه "آزادی اندیشه، با ریش و پشم نمیشه" را سر داده که قطعا هر معنائی می تواند داشته باشد بجز اعتراض برای پس گرفتن رای ها! ولی از تظاهرات تورنتو برای لحظاتی بسیار کوتاه تصاویری نامشخص پخش می شود. گویا صدای آمریکا هم هر از گاهی باید سر در برف خود فرو کند و فراموش کند که اصلا چه خبر بوده و به چه دلیل!
دوستان خارج نشین که اینک خوب فهمیده ایم که همه با هم هستیم، دردمان یکی است و شادی هایمان همه یک شکل؛ مرز ما هر روز با این جماعتی که در برهه ای به تمسخرمان می گیرند و روز دگر ادعای مالکیت تمام اعتراض ها را دارند و کارشان بجز به انحراف کشاندن جنبش هدفمند مردمی و همراه و همدست حکومت در دلسرد کردن و نابود کردن حرکت های عمومی نیست، روشن تر و مشخص تر می شود. صف هایتان را از این مصادره گرهای اعتراض مردم جدا کنید پیش از آن که ضربه های بیشتری بر پیکره این جنبش وارد شود. سوگ شهیدان ما هنوز آغاز نشده است تا به ضیافت چلوخوران دعوت شوند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر