۷ تیر ۱۳۸۸

...تغاری بشکند، ماستی بریزد

نگاه که می کنی به روزهای اول بعد از کودتای انتخاباتی از همه چیز و همه کس لذت می بری، همه یک صدا بودند و فریاد می زدند که ما رای خودمان را می خواهیم. یک هفته ای - کمی بشتر شاید - گذشت تا دوستان تحریمی مان و سلطنت طلب ها از خواب ناز بیدار شدند و فهمیدند باز هم مثل همیشه از غافله عجیب عقب افتاده اند، آن وقت بود که به مصاف افتادند تا کاری بکنند. یکهو جناب رضا پهلوی گویا برای مراسم شام تشریف فرما شده بودند تشریف آورند در جمعیتی که هنوز داشت حق خود را در قانون پی گیری می کرد. با خودم گفتم: "یعنی جناب رضا خان پهلوی هم رای داده که اینک آمده تا حقش بستاند؟!" ولی واقعا جای سوال نبود و جواب کاملا معلوم.
پیش از آن با دوستان خارج نشین که صحبت می کردی متوجه می شدی چقدر به باد تمسخر گرفته شده اند توسط همین گروه های کوچکتر شده تحریمی و چه حرف ها که بخاطر رای دادنشان و تو زرد از آب در آمدن انتخابات نشنیدند و حتی چگونه تا همین چند روز پیش هم اعتراض و تظاهرات بی خطر در خارج را احمقانه و بیهوده می دانستند و هر روز باید بحث می کردی که موضوع اصلا سرنگونی رژیم نیست که این همه مردم را از همه فرقه دور هم جمع کرده، این یک حق خواهی در چارچوب قوانین موضوعه کشور است و لاغیر. لااقل تا الانش همه بدنبال این هستند که تقلب و دروغ را در انتخابات ثابت کنند و رای خودشان را به کرسی بنشانند، و همین مسئله است که چنین اتحاد و اتفاقی را باعث شده است. با این همه حضور این جمعیت یکدست و میلیونی در ایران و فعالیت بی امان همراهان در شهرهای مختلف خارج از کشور آنچنان بود که فرصتی برای غرولند ها و نق زدن های این حضرات باقی نگذاشت...
اینک اما بیش از دو هفته از آن وقایع تلخ و آن حماسه های شیرین انتخابات و تظاهرات حق خواهی در ایران به مرحمت تفنگ ها و باتوم های نظامی و لباس شخصی ها گذشته و زهر مهلک وقت کشی شورای نگهبان در جان مصدوم جنبش اندک اندک اثر کرده و حتی فریاد الله اکبرها بی رمق تر شده، بیرون را که نگاه می کنی شکل تظاهرات و شعارها تغییر کرده و دوباره رنگ و بوی خارج نشینی گرفته! عجیب است این تقارن!
اگرچه هنوز هم هزاران فریاد در فرانسه و کشورهای دیگر برای باز پس گیری رای خودشان بلند است، نگاه که می کنی به صدای آمریکا اما می بینی در یک دوره خبری سه ساعته بیش از چهار بار یک فیلم تکراری از یک تظاهرات ضد رژیم پخش می شود و پرچم ایرانی را می بینی که قسمت آرم آن را سوراخ کرده اند و یک نفر با بلند گو شعار بی ربط، سطحی و حقیرانه "آزادی اندیشه، با ریش و پشم نمیشه" را سر داده که قطعا هر معنائی می تواند داشته باشد بجز اعتراض برای پس گرفتن رای ها! ولی از تظاهرات تورنتو برای لحظاتی بسیار کوتاه تصاویری نامشخص پخش می شود. گویا صدای آمریکا هم هر از گاهی باید سر در برف خود فرو کند و فراموش کند که اصلا چه خبر بوده و به چه دلیل!
دوستان خارج نشین که اینک خوب فهمیده ایم که همه با هم هستیم، دردمان یکی است و شادی هایمان همه یک شکل؛ مرز ما هر روز با این جماعتی که در برهه ای به تمسخرمان می گیرند و روز دگر ادعای مالکیت تمام اعتراض ها را دارند و کارشان بجز به انحراف کشاندن جنبش هدفمند مردمی و همراه و همدست حکومت در دلسرد کردن و نابود کردن حرکت های عمومی نیست، روشن تر و مشخص تر می شود. صف هایتان را از این مصادره گرهای اعتراض مردم جدا کنید پیش از آن که ضربه های بیشتری بر پیکره این جنبش وارد شود. سوگ شهیدان ما هنوز آغاز نشده است تا به ضیافت چلوخوران دعوت شوند!

۵ تیر ۱۳۸۸

چه باید کرد؟

شرایط ویژه موجود به همه ما دیکته می کند تا برای برون رفت از این بن بست چاره ای بیاندیشیم. از یکسو حکومت به وضوح با هر تجمعی برخورد شدید می کند و ثابت کرده که هیچ ابائی از کشتار ناجوانمردانه زنان و مردان بی گناه ندارد و در این راه از هیچ روش و سلاحی نیز کوتاهی نمی کند. از وی دیگر شرایط رهبران این جنبش نیز بگونه ای است که ذاتا مشخصات و شرایط رفتارهای خطر از برای عموم را ندارند و اصلا توان بر عهده گرفتن مسئولیت رفتارهای پر خطر را از جانب مردم ندارند چرا که اگر تا کنون بیرون از زندان مانده اند فقط به این دلیل بوده که هیچ توجیه محکمه پسندی برای دستگیری آنها در مقابل هزینه عظیمی که حکومت باید برای چنین حرکتی بپردازذ وجود نداشته است.
بهترین گزینه برای حکومت در این شرایط که بشدت تلاش می کند تا وقت بیشتری تلف کند بلکه اندکی از التهاب جامعه کاهش یابد کمرنگ شدن تصویر اعتراضی جامعه است، و یقینا به محض یافتن فرصت مناسب به قلع و قمع رهبران شناخته شده جنبش که همانا موسوی و خاتمی و ای بسا هاشمی رفسنجانی باشد دست خواهد زد. موسوی در آخرین بیانیه خود اعلام کرده که همچنان بدنبال گرفتن مجوز برای تظاهرات آرام هواداران خود خواهد بود که در شرایط فعلی بهترین و کم هزینه ترین گزینه پیش رو می باشد. برای نیل به این هدف که کاملا هویت مدنی جنبش را به رخ می کشد و مسلما حکومت بسادگی زیر بار آن نخواهد رفت، بهترین راه تحت فشار قرار دادن حاکمیت برای پذیرفتن تظاهرات مسالمت آمیز به عنوان حق مسلم معترضین است که فقط در صورتی به آن تن خواهد داد که متقاعد شود هزینه کمتری نسبت به سرکوب بیرحمانه مردم را پرداخت می کند.
باید باور کرد که تظاهرات میلیونی در سکوت و امثالهم در شرایط فعلی که حکومت ناچار به پذیرش رفتار مسالمت جویانه نشده و براحتی به سرکوب آنها اقدام می کند پاسخ مناسبی نیست. از سوی دیگر تردیدی نیست که نباید خدشه ای به وجه مدنی جنبش موجود وارد آید. تمرکز در یک نقطه و موضع از پیش مشخص شده به امید اینکه می توان حرکتی میلیونی و رعب آور انجام داد، با روش های موجود برخورد حکومتی ناممکن است و در عین حال کنترل آن بسیار آسان و کم هزینه. راه مناسب در موقعیت فعلی تبدیل حرکت آرام و عظیم به تحرکات چابک و گسترده و بدون برنامه اعلام شده قبلی در سطح شهر یا کشور است که احتمال مقابله آسان و کم هزینه را برای نیروهای سرکوبگر کاهش می دهد و در عین حال از تلفات انسانی بشکل فعلی جلوگیری می کند. از شواهد و قرائن پیداست که مصدومین و شهدا غالبا توسط نیروهائی که از قبل در بام ها موضع گرفته اند مضروب شده اند. احیاء سنت دیرینه دیوار نویسی هدفمند نیز می تواند به آگاهی رسانی و نمایش شعارها به مردم و مخاطبان بسیار مفید باشد و در عین حال مقابله با آن هزینه بر است. نباید فراموش کرد که اولین قدم ها برای خلع بنی صدر از ریاست جمهوری استفاده گسترده از همین روش بود.
پیش نیاز چنین حرکت هائی سازمان دهی است، بترتیبی که کاملا مطمئن و غیر قابل نفوذ بوده و از یک هسته تصمیم گیری مرکزی تبعیت نماید. کافی است چندین تظاهرات دهها نفره یا چند صد نفره همزمان در مواضع پیش بینی نشده انجام گیرد تا تمام نیروهای سرکوبگر را با سردرگمی مواجه سازد و امکان ابتکار عمل را از آنها بگیرد. این عمل در ابتدا نیاز به شناسائی موقعیت های استقرار نیروهای نظامی در سطح شهر و زمان رسیدن آنها در منطقه مورد نظر دارد.
خاصیت اصلی این روش چابکی و ذکاوت است. این روش نیاز به افراد حرف گوش کن و مرکزیت کاملا هوشیار دارد که با آگاهی از اوضاع و شرایط محیط تصمیم بگیرد که تا چه زمانی باید به تظاهرات در منطقه ادامه داد و چه موقع باید از منطقه محو شد. نظارت باید بگونه ای صورت گیرد که حتی المقدور هیچ رودرروئی جدی ای با نیروهای انتظامی صورت نگیرد و به هیچ عنوان هیچ تخریبی در منطقه صورت نگیرد. شاید نامناسب نباشد افرادی بعد از انجام تظاهرات در منطقه به فیلمبرداری مشغول باشند تا تخریب گران احتمالی بعدی را شناسائی و در موقیت مناسب به مردم شناسائی کنند.
آفت های اصلی روش فوق نفوذ نیروهای بیگانه و جاسوسان در داخل هسته های اصلی و تخریب وجهه حرکت اعتراضی است که نیاز به دقت دائمی و آشنائی با افراد فعال دارد. موضوع مهم و اصلی نمایش ابتکار و در عین حال مدنیت به تمام شهروندان است و صد البته پیام اصلی آن به حاکمان روشن بودن مشعل حق جوئی و حق خواهی مردم.

۲ تیر ۱۳۸۸

!خواب دیدی خیر باشه

امشب اخبار ساعت ده و نیم شبکه دوم سیمای تا بن دندان مردمی اعلام کرد که جناب رهبر با تمدید مهلت پنج روزه درخواستی از طرف شورای نگهبان برای بررسی تقلب در آرا موافقت کرد. تجربه این جند ساله جنبش اصلاح طلبی ثابت کرده که نه شورای نگهبان و نه رهبر، دلشان برای مردم و حق مردم نسوخته که این مسئله را عنوان کرده اند، آنها دنبال وقت کشی هستند تا بلکه از این راه بتوانند تخم دلسردی را در مردم بکارند و وقت بخرند تا شاید بقیه کارهای کودتائیشان را به اتمام برسانند. ای بسا هنوز کسانی هستند که باید به جمع زندانیان اضافه شوند و فرزندان دیگری از این مرز و بوم که باید غیب شوند تا راه برای جلوس بر تخت حاکم کوتوله کودتا باز شود!
اگرچه من بعید می دانم که این جنبش با خون هائی که ریخته شده اصلا چشم اندازی برای افول داشته باشد که انقلاب ثابت کرده خون بی گناه گریبان خونریز را می گیرد و رها نمی کند تا رسوا شود، ولی هوشیاری و اقدام به موقع در مقابل ترفندهای حکومت شرط اول گام زدن در مسیر هدف است.
این شب ها صدای الله و اکبر روز به روز بیشتر می شود و این بیانگر همت خستگی ناپذیر مردم در رسیدن به هدفشان است. اگر چه بعد از شوک کشتار روز شنبه و ادامه دستگیری ها و ضرب و شتم مردم در یکشنبه کمی سکوت در موج اعتراض مردم ایجاد کرده ولی آقایان خیالشان راحت باشد! با این کشتار ناجوانمردانه شما که روی رژیم سلطنتی را سفید کرده، با چند برابر این لباس شخصی ها که در کوچه و خیابان رها کرده اید هم نمی تواند جلوی حرکت مردم را بگیرید. این حرف را تاریخ تجربه کرده و آینده برای چندمین بار ثابت می کند! صبر کنید و ببینید!
خبر رسیده تنها منطقه ای که اعتصاب امروز را جدی گرفته کردستان غیور بوده. همت مردمان این استان همیشه مثال زدنی بوده و خواهد بود. نمیدانم در شهرهائی مثل تبریز واقعا خبری نیست یا نمی گذارند خبری برسد. این را خودشان بهتر می دانند و حالا برای قضاوت زود است.

۱ تیر ۱۳۸۸

!جناب ضرغامی! آشوبگرانت را مهار کن

این حافظه تاریخی گویا تناسبی با حضور در رده های حکومتی دارد که هر چه بالاتر می رویم ضعیف تر میشود! درست برعکس حافظه مردم که هیچ چیز از ضمیر ذهنشان فراموش نمی شود و با یک تلنگر کوچک دوباره مثل روز اول همه چیز واضح و روشن در اذهان نمایان می شود. این جناب ضرغامی هم از آنجا که مستقیما وصل به اصل است بناچار دچار فترت در یادآوری تاریخ شده است وگرنه هیچ دلیلی نداشت چنین بی مهابا مردم آرام و حق جو را اغتشاش گر بنامد و فراموش کند که در خاطر مردم ایران هنوز سینما رکس آبادان زنده است و می دانند چنین وصله های ناچسبی که تجربه تاریخی اش مدتهاست سپری شده دیگر جائی برای باز تولید ندارد. آنجا هم رژیم پهلوی تلاش بسیار کرد تا آتش گرفتن سینما رکس را به گردن انقلابیون بیاندازد. یادتان هست که؟!
جناب ضرغامی! بد نیست گاهی از خواب خوش بیدار شوید و در هشیاری ببینید که چگونه با مشوش کردن واژه اعتشاش گران با مردمی که به تظاهرات در سکوت مشغول بودند موجب شدید تا مجوز کشتار به زنجیر بریده های لباس شخصی تان داده شود! چگونه در هماهنگی کامل با همان اغتشاش گران واقعی شخصی پوش که مسجد، مغازه ها و پایگاه بسیج را شبانه و بعد از تضاهرات آرام مردم برای تصویر برداری شما به آتش کشیدند تا خوراک دوربین های دروغگوی تلویزیونتان شود و برای چاشنی آن نیز چند نفر آماده شده برای مصاحبه را در همان گوشه و کنار جهت تخدیر افکار عمومی یافتید! گویا شما فراموش کردید که همین رهبران شما در اوایل انقلاب چگونه یکی یکی مشخصات افراد مصاحبه کننده در تلویزیون را پیدا و افشا می کردند و بعد هم نیروهای شما مجاز می شدند تا هر بلائی را سر آنها بیاورند! انگار همین دیروز بود که در اواخر دوران پهلوی با کسبه و مردم مصاحبه می کردند و آنها هم درست همین حرف هائی که شما الان توی دهان این مصاحبه شونده ها می گذارید را تکرار می کردند که از کسب و کار افتاده اند و ناراضی هستند. انگار درست همین دیروز بود ...
جناب ضرغامی! درست است که اکثر افراد این جنبش سبز که بدنبال هیچ چیز بجزحق انتخاب خود نیست را جوانان (درست مثل اول انقلاب! یادتان هست که؟! اصلا آن روزها از انقلابیون بودید؟) تشکیل می دهند، ولی این بدان معنا نیست که تجربه تاریخی گذشته بالکل نابود شده و مصرف آن فقط برای سوء استفاده شما مجاز است. هوز هم کسانی هستند که می دانند این ترفندها که هر روز به یک شکل از آستین بیرون می آورید هیچ کدامشان نوآوری خودتان نبوده حتی که دلخوش کنیم به استعداد و توانائیتان در تولید ایده های جدید. یادتان نرفته که چند دستگاه اتوبوس در همان روزها آتش گرفته شد و چند بار در تلویزیون شاهنشاهی (درست مثل کاری که شما الان می کنید! عجب شباهت های معنا داری!) به عنوان تخریب اموال عمومی نمایش داده شد؟
جناب ضرغامی! اگر هیچکس نداند شما و عواملتان که بهتر از بقیه می دانید که آن مسجد آتش گرفته را چگونه و چه کسانی برای بازداشت موقت دستگیر شدگان همان تظاهر کنندگان آرام مورد استفاده قرار می دادند و مردم وقتی به این موضوع پی بردند آمدند و وارد مسجد شدند و توانستند آن بازداشت شده ها را آزاد کنند. تا آن موقع هم آن مسجد سلامت بود. خانه خدا که قبلا به انواع کارهای کثیف ملوث شده بود با این کار کلکسیونش توسط مدعیانش تکمیل شد! یادتان که نرفته موتور سوارهای معروف که اکنون همگی به باتوم و کلاه کاسکت و حتی سلاح گرم مسلح شده اند و به جان مردم بی گناه افتاده اند از همین مساجد برای به خاک و خون کشیدن خوابگاه دانشجویان در هیجده تیر بیرون می آمدند؟ حالا آنجا شده است زندان گوانتاناموی مردمی که هیچ چیز بجز رائیشان را نمی خواستند. کلاهتان را بخاطر ابتکار در تنوع استفاده از خانه خدا بالاتر بگذارید!
از همان زمانی که اول بار از پشت بام خانه مردم برای هدف قراردادن مردم بی پناه تظاهر کننده در خیابان استفاده شد سی سالی می گذرد، یادتان هست که؟ هفده شهریور که هر سال در سالگردش تصاویر به گلوله بستن مردم را توسط حکومت پهلوی معدوم به نمایش می گذارید! چگونه است که آن رفتار در دوران طاغوت زشت و ددمنشانه بود و اینک مباح است و درست؟ شما که با مثلا مردم مصاحبه می کنید بد نیست گاهی جهت احترام به شعور بینندگانتان دلایل به آتش کشیده شدن آن ساختمان را نیز بگوئید، شما بگوئید چند نفر از آن بام توسط نیروهای پشت صحنه حکومت شکار شدند؟ یادتان می آید که چند روز پیش هم همین اتفاق در خیابان آزادی افتاد! چگونه از آن بالا مردم بی سلاح را هدف تیر قرار می دادند و دست هیچکس به آنها نرسید! این روش های کثیف سلطنتی همان لایق حکومت غیر مردمی شماست که چهره آن را خود شما در ایران و جهانیان به نمایش می گذارید. دیری نیست که دنیای ارتباطات دست شما را رو کرده و لحظه به لحظه خبرها و اطلاعاتتان را در شبکه جهانی مقابل نگاه عموم قرار می گیرد.
اگر نتوانستید در برخورد با مردم راهپیمائی کننده در سکوت شیوه ای بجز شیوه های منسوج و متحجر پهلوی را به نمایش بگذارید، در خبر پراکنی حتی به آن هم نرسیدید! در این دومی مردم خیلی جلوتر از شمایند!

۳۰ خرداد ۱۳۸۸

!سردار! دیگر شنیدن دروغ عادتمان شده

انگار نمی خواهد این سناریوی قدیمی و نخ نما شده از سکه بیافتد. انگار نمی خواهند این روشی که حتی چهل سال پیش محمدرضای پهلوی آن را دستاویز تخریب انقلابیون قرار داده بود را کنار بگذارند و کمی از سلول های خاکستری خودشان برای درست کردن سناریوی تخریب جدید استفاده کنند. هنوز هم دارند یک عده بدبخت را می آورند جلوی تلویزیون تماما دروغشان که اعتراف کنند همه این کارها از خارج خط گرفته و هنوز گروهک منحط و منفور مجاهدین خلق سابق که اینک دربدر کشورهای مختلف است دارد در ایران تخریب می کند. چقدر این تفکر باید سخیف باشد که هر چه در یک مملکت اتفاق می افتد را هنوز بعد از سی سال به یک جریان نابود شده پیوند دهد! حتی سناریوی انفجار آن بدبختی که در حرم آیت الله خمینی واقع شد هم آنقدر در ایران نظیر داشته که هنوز حافظه تاریخی مردم دروغ و ساختگی بودن آن را فراموش نکرده باشد. بس کنید این خیمه شب بازی از رونق افتاده را!
اینها هنوز نفهمیده اند که اگر عمر دنیا از انقلاب پنجاه و هفت تا کنون سی سال بیشتر نگذشته است ولی تفکر و تکنولوژی آن سیصد سال پیش رفته است. امروز هر نفر که در خیابان راه می رود یک سیستم تقریبا پیش رفته خبرگزاری و مخابراتی برد کوتاه است و نمی توان به این سادگی ها دروغ را به مردم حقنه کرد. باور کنید دیگر زمان آن گذشته که در تلویزیون دولتی تان نشان دهید یک نفر را دارند می زنند و کسی نداند قبل و بعد آن چه خبر شده! باور کنید اگر شما از تمام تظاهرات امروز فقط یک فیلم می توانید نشان دهید هزاران فیلم از راهپیمائی میلیونی که شما آن را در هزار سوراخ پنهان می کنید دارد دست بدست مردم می شود و شما روحتان هم خبر ندارد. باور کنید اگر حتی با پیشرفته ترین سیستم ها هم بخواهید توسط رهگیری پیامک ها که بتازگی خریداری و نصب کرده اید افرادی را که به یکدیگر خبر می دهند دستگیر کنید، ناگهان به جمعیتی خواهید رسید که هیچ زندانی را تاب گنجایش آنها را ندارد. دیگر گذشته است زمان این دغل بازی ها...
گویا جناب سردار رادان مثل اظهاری هنوز صدای مردم را در پشت بام ها نشنیده که می آید و با زبان تهدید با مردم صحبت می کند! حضرت اشرف! اگر دیشب جرات می کردی و برای لحظه ای پنبه ها را از گوش هایت خارج می کردی و پس از فرمایشات رهبر معظم به پشت بام می آمدی متوجه می شدی این ها که در بام ها هستند از تهدیدهای بزرگتری نترسیده اند و به خیابان ها آمده اند تو که از دانه ریزهائی! آخر مگر این جماعت زخم خورده چه می خواهند که شما با تمام توان نظامی و امنیتی تا مقابلشان صف کشیده اید؟! آنها هیچ چیز بجز واقعیت نمی خواهند، یعمی کار دولت اسلامی تان به جائی رسیده که حقیقت را نیز بر نمی تابد؟!
امروز این شهر تب آلود چهره ای دیگر داشت. در خیابان ها تا دلت بخواهد هر گوشه و سر هر کوچه گروه های چند نفری را می دیدی که نشسته اند و با هم گپ می زنند. اگر کمی ریزتز می شدی می دیدی که کنار همه شان یک کلاه کاسکت از نوع ضد اغتشاش و یک باتوم خود نمائی می کند. چه بسا اسلحه ای هم در زیر لباس های عادی ان دارند و تو نمی بینی و من پیشنهاد می کنم بیش از این دقیق نشوی چرا که آنها ترسو تر از آن هستند که نگاه های جستجو گر را بر بتابند و ای بسا مورد نوازشت قرار دهند، درست مثل آنهائی که در میدان انقلاب نوازش شدند و تلویزیون حکومتی آنها را خرابکار نامید. به کارمندان تلویزیون شاهنشاهی امیدی بود و به این جماعت خود فروخته هیچ امیدی نیست. این انبانشان بیش از آن پر شده که به فکر من و شما باشند.
امروز گویا صبر حکومتیان لبریز شده بود که در میدان انقلاب و اطراف آن چنان کردند. خبرهای رسیده می گوید که هنوز تا این ساعت که نزدیک به یازده است درگیری رودررو در خیابان های اطراف انقلاب و آزادی ادامه دارد. تعداد کشته ها و مجروحین بیانگر شدت و وخامت این هجوم بی سابقه است که بزودی اعلام خواهد شد. مهم ترین مسئله در این شرایط و در فقدان یک سیستم اطلاع رسانی سالم، رساندن خبرهای درست و سالم به افراد مطمئن است. تنها به این وسیله است که می توان به شیوع اطلاعات سالم مطمئن شد. آفت هر حرکتی رخنه عوامل ناسالم و بیش از همه شایعات خانمان برانداز است. باید مراقب بود.

حضرت آیت الله! آخرین بار بود

امروز در اولین نماز جمعه بعد از کودتای انتخاباتی که به امامت رهبر حکومت صورت گرفت بخوبی می شد شعف و شادمانی وصف ناپذیر ناشی از حضور نزدیک به چهل میلیون نفر را در انتخابات در چهره و سخنان رهبر دید! او همچنان یا خوشبینی و سادگی تمام تصور می کند که جماعت شرکت کننده در انتخابات به نوعی به حکومت ایده آل او رای مثبت داده اند و از این منظر با شادمانی تمام به تعریف و تمجید از مردم در صحنه پرداخت. ولی بعد از پایان یافتن شیرینی ها و تعریف ها، او همچنان به رسالت تاریخی خود در قلع و قمع مخالفان پرداخت و بعد از کمی سخنرانی در مدح هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی و بقیه ابتدا تکلیف احمدی نژاد را از بقیه جدا کرد و سپس شمشیر را از رو بست و تهدیدها را تا آنجا پیش برد که نوید حضور مجددش در نماز جمعه و صریح تر صحبت کردن با مردم را داد و در آخر هم با قطره اشکی جهت تهییج بیشتر جماعت نمازگزار سخنرانی خود را پایان داد.
او اما با این حمایت صریح خود تکلیف همگان را و حتی ساختار حکومتش را هر چه بیشتر آشکار کرد و شکاف میان خود و اطرافیان فاسدش را با بقیه بیشتر و بیشتر کرد و به وضوح خود را خرج سپاهیان احمدی نژاد کرد. در عین حال در همین زمینه مشخص، یعنی مقوله انتخابات که از نظر ایشان دیگر پرونده اش بسته است نیز سوالات بی پاسخ بسیاری را نیز بر جای گذاشته که برای همین جمعیت چهل میلیونی نامشخص است.
اول؛ آیا ایشان اصلا معتقد هستند که رئیس حکومت محبوب ایشان در دو سه هفته قبل از شروع انتخابات مشغول به انواع کثافت کاری برای جمع آوری آرا بوده اند یا نه؟ آیا ایشان بتازگی صرف بیت المال را برای چنین عمل رذیلانه ای مباح نموده اند یا از ابتدا و شرعا این کار حلال بوده و ما در بی خبری بوده ایم؟
دوم؛ آیا چهار سال پیش که هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی از تقلب در انتخابات به ایشان پناه بردند تا کنون هنوز بر ایشان مشخص نشده است که احتمال انواع اعمال رذیلانه از جانب همان گروه و این بار از جیب مردم محتمل است و لذا بهتر است تا وسواس بیشتری در نظارت بر انتخابات انجام دهند که لااقل پاسخ قانع کننده برای معترضین وجود داشته باشد؟
سوم؛ خدا را شکر که این بار مردم معترض را به نام های شریف خس و خاشاک یا عده محدودی فریب خورده و امثالهم منتسب ننمودند و از جمله مردم خواندند! حال اگر جمعیت چند ده هزار نفری نماز گزاران همین نماز جمعه که از با شکوه ترین اجتماعات ایشان بوده نیز از نظر ایشان نام مردم داشته باشد، آیا عقل سلیم حکم نمی کند که به درد دل حدود دو میلین نفری که علیرغم عدم صدور مجوز راهپیمائی و با قبول خطر جانی آن به خیابان ها آمدند با دقت نظر بیشتری گوش دهند؟ اینها بخشی از همان رای دهندگان به موسوی و کروبی بودند که به خیابان ها آمدند تا بگویند رایشان را دزدیده اند! آیا قابل باور است که آقای موسوی در تهران یک میلیون و هشتصد هزار نفر رای بیاورد و دو میلیون نفر اعتراض داشته باشند؟!
چهارم؛ اگر تصور بر این است که افزایش نسبی آرا این دوره نسبت به دوره قبل برای تائید حکومت و نظام بوده، باید جسارتا عرض کنم زهی خیال باطل! هیچ کجای تاریخ و هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که به منظور تائید شرایط موجود انرژی و فعالیت بیشتری صورت گیرد و به همین دلیل در نظانات پایدار شده دیگر انگیزه ای برای مشارکت حداکثری وجود ندارد. برعکس، افزایش مشارکت یا شرکت حداکثری مردم بیانگر ضرورت تغییر شرایط موجود است که آخرین مورد آن در ایالت متحده و انتخاب اوباما نمود یافت. حضرت آیت الله! تنها انگیزه معقول و منطقی افزایش ده میلیونی نسبی آرا (که به گمان من بخشی از آن بیانگر تقلب صریح حکومت مورد تائید جنابعالی است چنانچه محسن رضائی نیز در مصاحبه اش با شبکه دوم به آن اشاره کرد) بیانگر کاستی های جدی و روشن در نظام حکومتی و رئیس حکومت کودتائی شماست نه تائید به نظام فاسد و سرتاسر دروغ کنونی!
پنجم؛ جنابعالی که اینک افتخارتان مشارکت چهل میلیونی مردم در انتخابات است آیا باور ندارید که اینک بخش قابل توجهی از این رای دهندگان به نتایج اعلام شده معترضند؟ آیا جنابعالی متوجهید که اگر همین دو میلیون نفر شرکت کننده در تضاهرات اعتراضی در دوره های بعدی در این نمایش انتخاباتی شرکت نکنند دیگر چیزی برای افتخار کردن نمی ماند؟! بنده عرض می کنم که یقین بدانید با روند کنونی علاوه بر این چند میلیون نفری که این دفعه برای اولین بار در انتخابات شرکت کردند، میلیون ها نفر از جمله من و اطرافیانم که معتقد به اصلاحات دموکراتیک بودند نیز در انتخابات بعدی شرکت نخواهند کرد! آن وقت شمائید و همان کمتر از پنجاه درصد رای دهنده همیشگی تان که جائی برای افتخار نخواهند گذاشت!
ششم؛ فکر می کنم صدای رسای الله و اکبر مردم را در سطح شهر و بعد از خطبه های نماز جمعه تان شنیدید! پاسخی روشن تر از این می خواهید به تمام تهدیدها و تهمت هایتان به مردمی که صادقانه، با شور و شعور کافی آمدند تا تغییری در نظامی که تغییر را باور ندارد ایجاد کنند؟ باور نکنید کودتای انتخاباتی شخص مورد تائید جنابعالی بتواند دهان ها را هم ببندد حتی با دستگیری بیش از این صدها نفری که تاکنون گرفته اید! مردمی که راه رفتن در سکوت را یاد گرفتند و از این طریق تمام سلاح های ناجوانمردانه و کثیف را از سگ های هار حکومت گرفتند به همین ترتیب راه های دیگر اعتراض را پیدا خواهند کرد.
از همه این حرف ها گذشته حضور در نماز جماعتی که در صف اول آن صادق محصولی با آن صد و شصت میلیارد سرمایه ای که معلوم نیست از کجا آمده است و احمدی نژاد سارق آراء مردم باشند شرعا و عقلا باطل است!

۲۹ خرداد ۱۳۸۸

فصل الخطابی در راه

این جمعه یک روز تعیین کننده است. از یک سو جمعیت معترض بدون یک رهبری منسجم و هدفدار هر روز سرگردان در شهر می چرخند و بدون هیچ بیانیه و رهنمودی بنا بر شنیده های در گوشی و معمولا متناقض منتظر اعلام روز بعد و اجتماع بعدی می شوند، و از سوی دیگر تلویزیون حکومتی با تمام توان خود از نمایش هر چیزی که مربوط به اعتراض مردم شود خودداری می کند و تلاش می کند تا آنها را مخرب و شورش گر بنامد که هر دوی این ها بعلاوه دستگیری گسترده و هر روزه فعالان و متفکران شناخته شده نشان از آن دارد که کودتای انتخاباتی احمدی نژاد هر روز گسترده تر و مشخص تر می شود و قدر مسلم در آینده پاسخ آنها به راهپیمائی های سکوت، نگاه کردن و هیچ کاری نکردن نخواهد بود.
امروز که از میدان ونک رد می شدم نکته جالب و در عین حال غریبی ذهنم را به آن مشغول کرد؛ تمام میدان ونک توسط نیروهای شخصی که با کلاه محافظ و باتوم مسلح بودند محاصره شده بود! این واقعیت دارد خبر جدیدی را به معترضان مخابره می کند، از این پس حساب کارتان با لباس شخصی های وحشی خواهد بود!
به گمان من نماز جمعه این هفته به امامت رهبر قرار است مثل دفعات قبل حکم فصل الخطاب را بازی کند و کاری کند تا دیگر مجالی را برای معترضان باقی نگذارد و این نهضت حق طلبی را در قدم های اول خفه کند. پاتک این چماق خفقان را هم اولین بار گویا مهاجرانی بدست داد، او پیشنهاد داد که در این نماز جمعه معترضین هم شرکت کنند و کروبی هم اتز این پیشنهاد استقبال کرد. من این موضوع را یک خبر خوب می دانم که موجب می شود پس لرزه های همیشگی این عمل خودبخود کاهش یابد. از طرف دیگر درخواست مجمع روحانیون مبارز برای تجمع در روز شنبه هم می تواند نوید ادامه نهضت اعتراضی حتی بعد از نماز جمعه باشد. نتیجه اینکه این ماجرا گویا قرار نیست پایانی خفقان گونه داشته باشد.
در لایه های بالائی حکومت هم خبرها تمام نشده، وقتی که خبر می رسد گروهی از اعضا مجلس خبرگان در حمایت از انتخابات بیانیه صادر کرده اند نشان می دهد که جناب رفسنجانی هم بیکار نیست! مجلس خبرگان نتوانست در صدور بیانیه به وحدت نظر برسد و لذا در موضوع گیری انتخاباتی به دو پاره تقسیم شد. همچنین است مجمع تشخیص مصلحت که بیانیه ای از جانب مجمع تشخیص صادر نشده!
اما نامه اعتراضی میرحسین موسوی به شورای امنیت ملی هم از هر نظر مثبت و مفید بود. او در این بیانیه که در صدای عدالت روز پنجشنبه به چاپ رسیده به وضوح به لباس شخصی ها به عنوان عوامل اغتشاش و ضرب و شتم مردم اشاره کرده و حساب مردم معترض را از آنها جدا کرده است.
در این بین باز هم باید از صدا و سیما حکومتی یاد کنیم که انتخاب فیلم پنجشنبه شب شبکه سوم که در واقع شب جمعه شهدای میدان آزادی است را بگونه ای انتخاب کرد که نه تنها از غلظت طنز کافی برخوردار باشد، که در آن جناب فتحعلی اویسی آهنگ عروسی ویگن را تا آخر برای خانواده عزاداران خواند! واقعا که اسوه همدلی و همدردی را به نمایش گذاشته اند!
و باز هم باید بگویم از دلاوری مردان فوتبالیستمان که چه نمایش زیبائی از همدردی را با مردم معترض نمایش دادند! در نگاه مردم این تساوی و نرفتن به جام جهانی هزار بار ارزشمند تر از بی تفاوت گذشتن از درد مردم است! شمایان نام خودتان را برای ابد در قلب مردم میهن تان ثبت کردید!

۲۴ خرداد ۱۳۸۸

سارق راي مردم

 شباهت كامل آنچه مردم انتخاب كردند با آنچه كه نتيجه اعلام شده از درون صندوق هاي راي بود مردم را آنچنان شگفت زده كرد كه ديگر دست از پا نشناختند و به خيابان ها ريختند و همينطوري به شيشه هاي بانك ها و مغازه ها سنگ زدند!
كودتاي انتخاباتي انجام شده در اين دوره انتخابات رياست جمهوري بر همه روشن كرد كه تنها راه دموكراتيك موجود هم توسط حكومت مسدود شده و بعيد است روش دموكراتيك ديگري براي رسيدن به تغيير براي مردم وجود داشته باشد. سناريوي رايزني از بالا هم طي اين سي سال گذشته چندين بار آزموده شده و نتيجه آن از قبل معلوم است. نبايد منتظر اين باشيم كه رهبر بعد از تبريك شديد و غليظي كه گفته بيايد و حرفش را پس بگيرد. دوستان كانديداي ما هم بعد از شنيد يك "خفه شو" ي محكم از مقام معظم راه خودشان را انتخاب مي كنند و فراموش مي كنند كه بيست ميليون نفر آنها را انتخاب كرده اند! مي روند پي كار خودشان. محمود احمدي نژاد هم ديگر رئيس جمهور نيست، او به وضوح يك سارق است به كثيف ترين شكل آن! او سارق راي مردم است! از اين به بعد نام احمدي نژاد يك پسوند هم خواهد داشت، او را به پسوند (سر) ملقب مي كنيم تا هيچوقت فراموش نكنيم كه چه كسي رئيس حكومت است و چه كساني از او حمايت كردند.

    پس لرزه هاي اين دزدي وقيحانه فقط به آرا مردم ختم نشد! اكنون تقريبا همه اينترنت مسدود است و شما مي توانيد واريته زيبائي از انواع روش هاي فيلتر شدن ها را تجربه كنيد. سايت هاي ياري، جمهوريت، قلم، موج سوم، امروز، نوروز و بسياري از سايت هاي خبري ديگر كه حتي ممكن است تا كنون نام آنها نشنيده باشيم هم اينك فيلتر هستند. آنها هم كه مانده اند مثل خبرگزاري كار ايران و حتي بازتاب سابق هم به نظر مي رسد جرات نوشتن بسياري خبرها را ندارند. مثلا مي گويند آيت الله صانعي فتوائي در مورد انتخابات و مبدل شدن جمهوري اسلامي به حكومت اسلامي داده كه در هيچكدام از سايت هاي خبري نوشته نشده است.

    اينك روز تعيين سرنوشت براي رهبران اين نهضت دموكراتيك فرا رسيده! بر آقايان خاتمي، ميرحسين، كروبي و حتي هاشمي رفسنجاني ديگر حجت تمام شده است و اينك راهي بجز صيانت و حفاظت از آرائ اين جمعيت عظيم باقي نمانده است. اينجا، دقيقا همينجا كه قدم گذاشته ايم براي آنها آخر خط است و با تصميم خود نشان مي دهند كه حكومتي اند يا مردمي! و اينجاست خط مردم با مدعيان مردم!

     

    امروز هم گويا خبرهائي است در اين شهر پر التهاب! دانشگاه تهران و كوي دانشگاه همچنان شلوغ است و خيابان اميرآباد شيشه بسياري از بانك ها فرو ريخته. خبر از كشته شدن چهار نفر در دانشگاه است. خبر ديگري هم هست كه هنوز تائيد نشده و آن ايجاد زنجير سبز خيابان ولي عصر در ساعت پنج امروز است. چند عنوان خبري هم كه تقريبا جديد است در زير مي آورم:

     

    محمود احمدی نژاد ضمن آزاد خواندن انتخابات ریاست جمهوری، رسانه های خارجی و عواملی در داخل ایران را متهم کرد که بر علیه این کشور دست به یک نبرد تبلیغاتی زده اند (منبع: بی بی سی)

    واکنش محتاطانه آمریکا به نتیجه انتخابات ایران آمریکا می گوید اوضاع ایران را زیر نظر دارد و از گزارش هایی که در رابطه با وجود مشکلات در این روند منتشر شده است، نگران است (منبع: بی بی سی)

    دستگیری گسترده فعالان سیاسی در تهران

    عده زیادی از فعالان سیاسی در ایران بازداشت شده اند که حامیان سرشناس دو نامزد جناح اصلاح طلب در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در میان آنها هستند (منبع: بی بی سی)

    توصیه مجمع روحانیون مبارز: ابطال انتخابات یا تشکیل کمیته حقیقت یاب مجمع روحانیون مبارز در ایران با صدور اطلاعیه ای نسبت به عواقب " مهندسی آرا" در انتخابات ریاست جمهوری ایران ابراز نگرانی کرده و گفته که بهتر است این انتخابات باطل شود (منبع: بی بی سی)

    احمدی نژاد: فردا در تهران جشن پیروزی می‌گیریم محمود احمدی نژاد در نخستین اظهارات خود پس از انتخابات در تلویزیون ایران گفت که فردا در سراسر کشور، از جمله تهران "جشن پیروزی" برپا خواهد بود (منبع : بی بی سی)

    عماد بهاور از اعضای هسته مرکزی پویش «موج سوم» و رییس شاخه جوانان نهضت آزادی، علیرضا رجایی،هدی صابر، رضا علیجانی، کیوان صمیمی واز فعالان ملی مذهبی و نهضت آزادی بازداشت شدند (منبع: موج سوم)

    درگیری در سراسر پایتخت ادامه دارد درگیری های شهر تهران که از صبح امروز آغاز شده کم کم به اوج خود رسیده است. مردم در اعتراض به آراء اعلام شده از سوی ستاد انتخابات وزارت کشور به خیابان ها ریخته تا اعتراض خود به اعلام ریاست جمهوری 24 میلیونی احمدی نژاد را به گوش همه برسانند (منبع: موج سوم)

    شبه کودتا در ایران، مسوولش کیست؟ خبرهائی که از تهران شیراز و اصفهان می رسد بسیار نگران کننده است. دولت احمدی نژاد که با تهدید رهبر جمهوری اسلامی خودش را به دروغ رییس جمهور ایران نامید در حالت کودتائی قرار گرفته است. بچه ها در خیابانند و اخبار لحظه به لحظه نگران کننده تر (منبع: موج سوم)

    محسن میردامادی، مصطفی تاجزاده، محمدرضا خاتمی،عبدالله رمضانزاده، بهزاد نبوی، زهره آغاجری،زهرا مجردی،احمد زیدآبادی و سعید شریعتی دستگیر شدند (منبع: موج سوم)

    دستگیری گسترده فعالان سیاسی در ایران  

    گزارش‌ها از دستگیری بهزاد نبوی، عبد‌الله رمضان‌زاده، محسن میردامادی، زهره آقاجری و سعید شریعتی حکایت دارد.

    این افراد از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت ایران اسلامی هستند.

    احمد زید‌آبادی روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر مسائل سیاسی نیز امشب مقابل درب منزلش از سوی نیرو‌های امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.

    بهزاد نبوی نیز مقابل منزل مسکونی خود از سوی ماموران بازداشت شده است.

    گزارش‌های دیگر از دستگیری محمدرضا خاتمی (برادر محمد خاتمی رئیس جمهوری سابق ایران) به همراه همسرش حکایت دارد که تاکنون تائید نشده است.

    زهرا مجردی (همسر آقای میردامادی) نیز در میان دستگیرشدگان است.

    دفتر سیاسی جبهه مشارکت عصر روز شنبه ۲۳ خرداد ماه جلسه‌ای تشکیل داده بود که گمان می‌رود برخی از این این افراد در جلسه مذکور بازداشت شده باشند.

    خبرگزاری دولتی ایرنا شب گذشته از بازداشت مصطفی تاج‌زاده و محسن امین‌زاده، اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت خبر داده بود، اما این خبر همان شب تکذیب شد.

    عبدالله رمضان‌زاده سخنگوی وقت دولت محمد خاتمی بود و زهره آقاجری نیز خواهر هاشمی آقاجری است.

    دستگیری گسترده فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران پس از گسترش ناآرامی‌ها در تهران در اعتراض به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری صورت می‌گیرد.

    در این انتخابات، محمود احمدی‌نژاد به عنوان فرد پیروز معرفی شده که از میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو نامزد دیگر انتخابات آن را نپذیرفته‌اند.



--
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com

۲۳ خرداد ۱۳۸۸

!بازگشت مقتدرانه ی سلطنت بر همگان مبارک

بعد از کارساز ترین مذاکره ی هاشمی رفسنجانی با رهبری شب قبل از آغار انتخابات ریاست جمهوری و حضور حدود سی و شش میلیون رای دهنده در مقابل صندوق های رای که هیچ عقل سلیمی باور نمی کند که برای تحکیم یا تایید وضع موجود به حوزه ها هجوم برده باشند، واقعا جای این سوال وجود دارد که امکان تقلب تا چه اندازه است؟ آقاین خاتمی و موسوی و کروبی! این بار مسئولیت رای میلیون ها نفر است که روی دوش شما سنگینی می کند. بسیاری از اینان با یک اشاره ی شما بیش از انداختن یک رای در صندوق انجام می دهند! شما مسئولیت دارید. رای ما را پس بگیرید، پیش از آن که سلطنت رسمی در ایران مجددا احیا شود...

۲۱ خرداد ۱۳۸۸

!رنگ سبز اقتدار

قصد من اصلا گزارش منظره های چهارشنبه شب تا پنجشنبه صبح در تهران نیست که بدون هیچ اغراقی در تمام این سی و چند سال بی نظیر بود! اصلا نمی خواهم بگویم این جمعیت به راه افتاده حتی با جمعیتی که خاتمی را در دو دوره ی سال های هفتاد و هشت و هشتاد حمایت می کردند، شباهتی نداشتند و این ها آگاه تر، هوشیارتر و پر انرژی تر آمده اند و تا به مقصد نرسند آرام نمی شوند! من حتی نیامده ام که بگویم این حمایت سراسری، ناگهانی و غیر منتظره چیزی فراتر از قدردانی لازم دارد؛ نه تنها باید حرفشان را گوش داد که باید آویزه ی گوش کرد و عمل کرد! این دوران، دوران زیر و رو است. دیشب بیانیه ی نانوشته ی قدرت و اقتدار را این نوجوانان و جوانان در کنار بزرگترهایشان نوشتند که هم حکایت افتخار آفرینی است و هم هشداری است به هر که در آینده بر سر کار خواهد آمد. بترسید از این جماعت که از نسل انقلاب اند! حرف هایشان را جدی بگیرید که آن ها بهتر و قدرتمند تر از اسلافشان آمادگی خود را برای به چنگ آوردن حقوقشان به نمایش گزارده اند... من آمده ام به این دوستان بگویم که شال های سبزتان را دور نریزید! انگشت های جوهریتان فقط یک شب باید فراق آن گره ی سبز رنگ را تحمل کند! روز بعد از انتخابات هم دوباره به همه ی آن نوارهای درشت و ریز سبز نیاز داریم. خودتان را برای جشن سبز روز بعد آماده کنید! این یکی اما تنها پایکوبی برای سپردن آینده تان به حاکم جدیدتان نیست! این جشن بلوغ جمعیتی جدید است که هویت خود را به مثابه ی نیروئی شکست ناپذیر به منصه ی ظهور رسانده! جشن سبز اقتدار!

۱۹ خرداد ۱۳۸۸

فرصتي براي پاسخ

در مناظره محسن رضائي و احمدي نژاد رئيس جمهور تماما محبوب قرون، ايشان اعلام فرمودند كه از فرصت دفاعي خود كه به دليل صحبت ديگر كانديداها در غيبت ايشان و در مورد وي شده است استفاده خواهد كرد. ولي صدا و سيماي هميشه محترم نبايد نكاتي را در محاسبه زمان پاسخگوئي براي ايشان از نظر دور بدارد:
 

در وهله اول نبايد فراموش شود كه ايشان نيز در مورد ديگران چنين كردند، مثلا ايشان به خود حق داد و مجددا در مورد همسر يك كانديدا (زهرا رهنورد) در مناظره با آقاي كروبي صحبت كرد و حتما اگر مناظره ها دقيق تر بررسي شود موارد مشابه بيشتري پيدا خواهد شد.

دوم  اينكه بايد تفكيك شود وقتي كه كانديداها شرايط موجود را در غياب رئيس جمهور نقد مي كنند و زماني كه آنها كانديدائي به نام احمدي نژاد را مورد بحث قرار مي دهند. هر كانديدائي حق دارد در مورد وضع حال جامعه سخن بگويد و در كنار آن برنامه هاي خود را براي ضعف هاي موجود اعلام كند و اين موضوع به هيچ وجه ربطي به احمدي نژاد كانديداي رياست جمهوري ندارد، و صدا و سيما هم چنين حقي را ندارد كه وقت صحبت در مورد افتضاح كاري هاي دولت را براي پاسخگوئي احمدي نژاد كانديداي رياست جمهوري محاسبه كند. ايشان بعد از انتخابات مي تواند هر چقدر دلشان خواست در دفاع از عملكرد دولت پر افتخارش سخنراني كند.

اما مي ماند مواقعي كه كانديداها در مورد احمدي نژاد به عنوان كانديداي رياست جمهوري در غيبت ايشان صحبتي كرده اند. در اين حالت هم قاعدتا بايد يا برنامه هايش را نقد كرده باشند كه بحمدالله در تمام زمان مناظره از ايشان حتي يك كلمه در مورد آينده چيزي شنيده نشد و زمان ايشان فقط به دفاع از گذشته پر افتخارشان سپري شد و ياا از خصوصيات شخصي و خانوادگي او صحبتي كرده باشند كه در اين صورت واقعا حق است ايشان يا هر كانديداي ديگري كه مورد اتهام قرار گرفته بيايد و دفاع كند كه من در اين شش مناظره بجر از دهان احمدي نژاد كلامي در رابطه با خانواده ديگران نشنيدم. ما بقي مي ماند به انصاف صدا و سيما كه آن هم  خدا را شكر به وفور موجود است!

 

خارج از اين قيل و قال ها فكر كنم جناب احمدي نژاد در مسير رفتن به سخنراني در مصلي در روز سه شنبه كلا دستش آمد كه چه خبر است! تمام اتوبوس هاي حامل كارگران شركت سايپا و ايران خودرو كه براي مراسم تماما مردمي سخنراني احمدي نژاد رفته بودند مثل ماشين خود احمدي نژاد آنقدر در ترافيك موج سبز ماندند كه فكر نمي كنم بار ديگر به اين قبيل مراسم اعزام شوند! اگر احمدي نژاد هم كمي عاقل تر بود همان ديروز براي فهميدن نتيجه انتخابات كافي بود ...
--
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com

۱۸ خرداد ۱۳۸۸

دمیدن دوباره روح زندگی

مناظره میر حسین موسوی و کروبی آنچنان بود که امید آن را داشتیم! یعنی هر دو نفر به نقد وضع موجود بپردازند و برنامه های خودشان را ارائه کنند. کروبی البته چنان چه از مناظره قبل وعده اش را داده بود بخشی از زمان خود را صرف دفاع از اتهام هائی کرد که در جلسه قبل احمدی نژاد به او وارد کرده بود و قسمت های دیگر را به توضیح مختصری از برنامه خود و پرسش های قبلی اش از موسوی گذراند. موسوی اما توانست فرصت را مغتنم تر بشمارد و به نقد ادعاهای احمدی نژاد و آشکار کردن فریب هائی که در جداول رئیس دولت نهان شده بود بپردازد و در کنار آن برای اولین بار کتابی را به عموم معرفی کند که شاید پاسخ تمام پرسش هایشان باشد. و تمام این کارها برای جامعه سر خورده از ماجرای مناظره کروبی و احمدی نژاد بسان دمیدن روح تازه ای بود در کالبد افسرده! چیزی که با یک گشت ساده در شهر می شد بسادگی دریافت. باورش سخت است ولی اصلاحات یک پیکره واحد است که از همه عناصر خود تاثیر می پذیرد و این همان چیزی بود که باعث شد هیچکدام از طرفداران موسوی از اتفاق دیشب خشنود نشوند و حتی هراسی خفیف آنان را در بر بگیرد. این حس همدردی، این درک والا از فعالیت جمعی واقعا ارزشمند است و هر دو بزرگوار باید آن را ارج نهند!
در مجموع می توان گفت آن دو نفر تقریبا کاری به کار همدیگر نداشتند و به راحتی همدیگر را تحمل کردند و از فرصت نادر و مغتنم موجود هر یک به شکل خود بهترین استفاده را برد. باید به این دو نفر مرحبا گفت که توانستند در کنار هم - آن طور که از دو هم فکر انتظار می رود - به اهداف مشترک خود نزدیک شوند. حال بگذریم از پارازیت های گاه و بیگاه مجری برنامه که به نظر می آمد بیشتر بدنبال خرید وقت بیشتر برای احمدی نژاد بود تا رعایت حقوق واقعی افراد، وگرنه کجا بود جناب مجری آن زمان که جناب احمدی نژاد از رفسنجانی ها حرف زد؟ کجا بود ایشان زمانی که به راحتی نام صفائی فراهانی همتراز مفسدان اقتصادی آورده شد؟ و کجا بود گوش شنوا و گوشی هشدار دهنده زمانی که ایشان به راحتی نام زهرا رهنورد را به میان کشید؟ و حتی ماجرای شهرام جزایری را برای فردی نام برد که قبلا برائت او اثبات شده است؟! واقعا که تلویزیون ضرغامی را باید شاهکار رسانه ای هزاره سوم نامید و ای بسا شاهکار تمام هزاره ها!
در ادامه این ماجرا حتما باید منتظر پاتک احمدی نژاد باشیم که حتما به سادگی از امروز نخواهد گذشت و ای بسا افشاگری های سنگین تری را باید منتظر بود که مذاق ها را تلخ تر خواهد کرد. همگان باید خود را برای این حمله و تهاجم تجهیز کنند و روحیه خود را نبازند. این اصل اساسی فعالیت سیاسی در جامعه سیاست زده جهان سوم است! باید مراقب بود و بسادگی فریب نخورد که طرف مقابل ثابت کرده است بخوبی از فرصت ها نهایت استفاده را می برد. باید منتظر بود و مثل شکارچی ماهر فقط روی شکار تمرکز کرد. این شکار به راحتی می تواند جای خود را با شکارچی عوض کند!

۱۷ خرداد ۱۳۸۸

آقايان! لطفا به برنامه هايتان بپردازيد!

امروز مناظره جناب كروبي و موسوي انجام مي شود. در برنامه ديشب كه به نظر من متاسفانه كروبي به دليل خالي بودن دستانش در ارائه آمار و ارقام و مستندات كافي نتوانست آنچنان كه بايد موثر واقع شود و نتيجه مناسب را بگيرد. اين موضوع مسلما در نگرش و قضاوت افراد تاثير گذار بوده و در اصل تاوان پيش بيني هاي نادرست مشاورانش را پرداخت كرد. چنانچه در مستند دوم هم جذابيت هائي كه بايد به نمايش گذاشته مي شد بطور جدي ديده نشد. اين ايراد را مي توان به مستند اول مير حسين هم تا حدود گرفت، چرا كه به نظر نمي آمد اصلا در صدد اعلام برنامه يا حتي سرفصل هاي اصلي آن بوده باشد كه ناظران آگاه را در مورد وجود يك برنامه منسجم و پيوسته متقاعد كند.

به هر حال فعلا هر چه كه بوده تا الان گذشته. در مجموع در پيش رو مناظره كروبي و موسوي را داريم كه امشب پخش خواهد شد و مستند دوم موسوي. در شبكه هاي ديگر نيز برنامه هائي هست كه به نظر مي رسد به اندازه اين دو برنامه مورد استقبال قرار نگرفته اند، بنابراين بايد روي اين دو برنامه بطور جدي سرمايه گذاري شود. در مناظره امشب اين دو بزرگوار بايد حواسشان جمع باشد كه به وضعيت همديگر آسيب نزنند. هر دو كانديدا در ارائه برنامه در بيشترين زمان مخاطبان صدا و سيما (يعني همين دو برنامه) تا كنون داراي ضعف مشهود بوده اند. اگر بخواهند اين فرصت را هم از دست بدهند مطمئن باشيد هواداران خود را دلسرد خواهند كرد. مهمترين نكته در اين مناظره عدم تخريب يكديگر است، شرايط موجود و نگاه بينندگان مشخصا ايجاب مي كند تا هر چه بيشتر در مورد وضع موجود با مستندات كافي صحبت شده و برنامه خود را در مقابل با مزايا و جذابيت هايش ارائه كنند. وضع موجود چيزي است كه مردم آن را لمس كرده اند و حرف هاي احمدي نژاد نمي تواند آن را چندان تغيير دهد، بنابراين نيازي به تمركز و صرف وقت زياد روي شرايط موجود نيست. در عوض آنچه كه بايد روي آن تمركز نمود جذابيت هاي برنامه هاي كانديداها در مقابل طرح موجود است كه بايد كاملا مشخص و واضح تشريح شود. برنامه هاي فرهنگي، هنري و امنيتي-اجتماعي از اهم سرفصل هاست كه تا كنون كمتر به آن پرداخته شده. حقوق زنان و حقوق بشر از نقاط مثبت هر دو كانديدا است كه مي تواند جذابيتي دوچندان براي بيندگان ايجاد كند كه بايد بطور جد روي آن تمركز نمود.

باز هم مي گويم و هشدار مي دهم؛ اگر اين دو كانديدا رو در روي هم قرار بگيرند و فراموش كنند تضاد اصلي آنها با فرد ديگري است، مطمئن باشيد بعدا پشيماني به همراه خواهد داشت! كاري نكنيد خودتان و هوادارانتان چهار سال ديگر را در پشيماني بگذرانند!

اين بار احمدي نژاد شمشيرش را از رو بسته و اگر دور بعد نيز بماند، كارهاي نيمه تمامش را در قبضه كردن تمامي قدرت و ثروت بسرعت به پايان مي برد و تسويه حساب هاي جدي را با افراد مقابلش انجام خواهد داد.


--
http://zerodegree.persianblog.ir
http://shzerodegree.blogspot.com
http://zerodegree.wordpress.com

۱۲ خرداد ۱۳۸۸

سهام عدالت یا سهام نفت؟

طرح سهام نفت شیخ اصلاحات جناب آقای کروبی که در واقع طرح تکمیل شده و پخته شده عباس عبدی است را از یک طرف باید به فال نیک گرفت و از طرف دیگر باید از آن ترسید. این طرح را از آنجا باید به فال نیک گرفت که بالاخره یک نفر انحصار درآمد نفت را می خواهد از چنگ دولت خارج کند و به گفته خود دوستان اعتماد ملی می خواهند آن را ملی - مردمی کنند. شاید این کار فی نفسه بد نباشد و از هزینه کردن های دلبخواه نفت ملی شده بکاهد، ولی چند سوال در مورد توزیع درآمد نفت در بین مردم کارائی آن را بجز به عنوان شعار انتخاباتی و در زمان انتخابات دچار ابهام می کند و شباهت هائی را با شعار بردن نفت بر سرسفره مردم ایجاد می کند.
می دانیم که هر نوع تزریق پول بصورت عام در بین مردم که بدون پیشینه فعالیت جسمی و یا فکری باشد تورم را با خود به ارمغان می آورد. تا کنون - لااقل تا قبل از دولت فخیمه احمدی نژاد - با کنترل مجاری و مبادی ورود پول نقد در دست مردم می شد این تورم را مهار کرد. حال که قرار است بخشی از پول نفت با تعریفی که در روزنامه اعتماد ملی چهار شنبه ششم خرداد گفته شده است بصورت سهام به مردم عرضه شود و ماهانه سود آن بین سهامداران (که قاعدتا کل مردم را شامل می شود) تقسیم شود، چگونه می توان تورم ناشی از این پخش یا توزیع عام پول را گرفت؟ گفته اند الان که نفت را بشکه ای شصت دلار می خرند سود این سهام حدود هفتاد هزار تومان است (چه قرابت با معنائی با آن پرداخت پنجاه هزار تومانی چهار سال پیش آقای کروبی وجود دارد!) حال اگر فردا روزی دوباره به بالای صد و چهل دلار رسید آیا واقعا در مورد عواقب پول بی حسابی که بدون هیچ ارزش افزوده ای بدست مردم می دهیم هیچ فکری کرده ایم؟ این درآمد بدون تولید فاجعه بار چیزی از کاری که احمدی نژاد با آن پول بی حساب نفت کرد کم ندارد و بارها از دولت فعلی به همین دلیل ایراد گرفته شده است.
تصور من این است که هر نوع توزیع عام و نامستدل پول و امکانات بدون هدف و برنامه بین عامه مردم می تواند در زمره یک فعالیت پوپولیستی قرار گیرد و به همین دلیل هم ناپسند است. در این مورد خاص هم فکر می کنم این عمل توزیع عام و بی دلیل و هدف سود سهام (می خواهد از نوع عدالتش باشد یا مهر و یا به نام نفت) نه تنها خطرناک است و اقتصاد کشور را طعمه تورم های بی مهار می کند، بلکه اجرائی کردن آن نیز مستلزم سازوکاری است که مناسبات فعلی کشور اجازه آن را نخواهد داد. شاید فعلا در حد همین شعار هم چندان قابل باور نباشد، چنانچه در مورد سهام عدالت نیز دیگر کار به طنز و طعنه رسیده است.